وضعیت مطبوعات کودک؛/9/

مناف یحیی پور: توجه بخش خصوصي به بازگشت سرمايه مانع مشارکت آن در حوزه مطبوعات کودک است

19 مرداد 1390 ساعت 10:48


پروژه رسانه ای«وضعیت مطبوعات کودک» در شماره نهم به گفتگو با یکی از پیشکسوتان فرهیخته حوزه مطبوعات کودک پرداخته است، این گفتگو به جهت جامعیت موضوعی، جمع بندی مدققی از مجموع گفتگوهایی است که مدتی است دغدغه خبری هنرنیوز بوده است.
گفتگوی هنرنیوز با «مناف یحیی پور» را می خوانید:

هنرنیوز: آقای یحیی پور، لطفاً مقايسه‌ای کوتاه از وضعیت مطبوعات کودک و نوجوان در ایران نسبت به همين حوزه در سطح بین‌المللی داشته باشید.
*اجازه بدهيد اول با اين‌قبيل مقايسه‌ها مخالفت كنم. چرا بايد وضعيت مطبوعات كودك و نوجوان كشورمان را با ديگر كشورها مقايسه كنيم؟ تازه وضعيت خود را با كدام كشورها مقايسه كنيم؟
اما اگر از چرايي مقايسه صرف‌نظر كنيم؛ مي‌توانيم وضعيت خودمان را با كشورهاي پيشرفته مقايسه كنيم و ببينم كه آنها براي گروه‌هاي سني گوناگون از زير سه ‌سال تا دوره دوم نوجواني نشريه دارند. نشرياتشان بر توليد تكيه دارند. معلوم است كه با سرمايه‌گذاري مناسب، به‌طور جدي جوانب گوناگون كار را مطالعه مي‌كنند و مي‌سنجند، تنوع و تحرك را در عين انسجام در نوشته‌ها و تصاوير و گرافيك كارشان مشاهده كنيم و... و ما توي سر مطبوعات كودك و نوجوان خودمان بزنيم كه چرا اين همه ضعف و كمبود دارند خيلي از تصاويرشان اصلي نيست، اين همه به ترجمه تكيه مي‌كنند و... اما اين به بازار كار ارتباط دارد و مشكل سرمايه‌گذاري در اين حوزه كه بازگشت ندارد. در عين حالي كه مي‌شود پرسيد كه مگر كليت كار رسانه‌اي و اصلاً بقيه اجزاي جامعه ما در سطح آن كشورهاست كه از مطبوعات كودك و نوجوان خود انتظار داريم هم‌پاي آنها حركت كنند؟
خوب بعد از آن بياييد وضعيت خود را با كشورهاي مشابه و همسايه مقايسه كنيم، حاصل كمي تا قسمتي حسرت خوردن خواهد بود كه دست‌كم اين كشورهاي عربي بخش قابل توجهي از پول نفتشان را خرج فرهنگ مي‌كنند و سهمي هم نصيب رسانه‌ها و از جمله مطبوعات كودك و نوجوان آنها مي‌شود؛ نمونه‌اش همين كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس با مجله‌هايي علمي و روانشناسانه مثل «سدره» كه در كويت منتشر مي‌شد و بيشتر و آشكارتر كاركرد تربيتي را برگزيده بود والبته نمي‌دانم هنوز هم منتشر مي‌شود يانه، يا «العربي الصغير»، «ماجد» و «باسم» و... كه هر يك در اندازه‌هاي خود هم آموزشي و هم سرگرم كننده‌اند، البته بد نيست سراغ لبنان و مصر هم برويم كه گرچه از كشورهاي نفتي نيستند اما در عرصه نشر و روزنامه‌نگاري پيشرواند و هرچند بعضاً از كار كاملاً تقليدي و ترجمه شروع كرده‌ بودند حالا آشكارا رشدشان را هم مي‌شود ديد مثل مجله «علاءالدين» در مصر يا نشرياتي كه با توجه به ارزش‌هاي ديني جاذبه‌هاي كار مطبوعاتي و آميختن كار مستقيم و غير مستقيم باهم در يك كار آموزشي‌–‌سرگرم‌كننده را تجربه مي‌كنند مثل «احمد» و «توته‌ توته» در لبنان.
مي‌توانيم سراغ كشورهاي ضعيف‌تر هم برويم و لذت ببريم از توانايي‌هاي خودمان؛ اما از چنين مقايسه‌هايي چه نتيجه‌اي مي‌شود گرفت مهم‌تر از اين‌كه اغلب سياست‌گذاران و تصميم‌گيران، نه به اهميت و الزامات كار رسانه‌اي و مطبوعاتي براي كودك و نوجوان چنان كه بايد آشنايند و نه از اين ناآشنايي آگاهند.
وانگهی به نظرم نكته تلخ ماجرا اين است كه اغلب، ناخودآگاه و تأثير گرفته از سنت نارواي آموزشي و كار مداوم اهل سياست كه هر بار يك چيزمان را با يك گوشه دنيا مقايسه مي‌كنند، عادت كرده‌ايم مقايسه كنيم و متأسفانه بيشتر بي آن‌كه زمينه‌ها و نقاط اشتراك و افتراق را در نظر بگيريم يا به نتيجه و حاصل مقايسه توجه داشته باشيم يا فقط ضعف‌ها را مي‌بينيم يا تنها نقاط قوت خود را برجسته مي‌كنيم. درحالي كه اگر زمينه‌هاي مناسبي فراهم شود مي‌شود نشان داد كه چه قابليت‌هايي در ميان فعالان اين حوزه وجود دارد كه امكان بروز نمي‌يابد، چه رسد به آنها كه مي‌شود جذب اين حوزه بشوند وامكانش نيست.

هنرنیوز: آیا مطبوعات کودک و نوجوان را می‌شود به دست بخش خصوصی سپرد؟ نتايج و معایب این مسئله چگونه خواهد بود؟
*با اين سؤال ياد لطيفه‌اي افتادم كه مي‌گويند رهگذري غريبه از شخصي مي‌پرسد مي‌توانم از اين راه به فلان شهر يا محله بروم؟ و طرف پاسخ مي‌دهد كه بله! و توي دلش مي‌خندد كه مگر اين راه مال من است كه از من اجازه مي‌گيرد؟ به همين قياس وساده‌دلانه مي‌توانم بگويم بله يا مي‌شود گفت مگر اختيار سپردن و نسپردن مطبوعات كودك و نوجوان به بخش خصوصي دست روزنامه‌نگاران اين حوزه است كه جواب بدهند؟ ولي از اين حرف‌ها كه بگذريم تا جايي كه مي‌دانم، نه قانون بخش خصوصي را از وارد شدن به اين ميدان منع كرده و نه از مسئولان كسي چنين نظري داده است. مسئله اين است كه ما وضعيت ويژه‌اي داريم؛ بچه‌هايمان را با عادت به مطالعه بزرگ نمي‌كنيم؛ بزرگ‌ترهايمان خيلي نگاه خوبي به مطالعه به‌ويژه مطالعه مطبوعات ندارند؛ خيلي از پدر و مادرها در حالي كه به اين تن مي‌دهند كه فرزندانشان ساعت‌ها پاي انواع برنامه‌هاي تلويزيوني بنشينند، به نظرشان خواندن نشريه ومطلب نوشتن براي نشريه و خبرنگار افتخاري نشريه شدن مخل پيشرفت درسي آنهاست و... طبيعي است كه در چنين وضعيتي، بخش خصوصي كه عاقلانه به بازگشت سرمايه و سود معقول مي‌انديشد در اينجا چنين بازاري نمي‌بيند كه پا به ميدان نمي‌گذارد.

‌هنرنیوز: در مطبوعات کودک و نوجوان همواره جای روزنامه‌ای که هم مرجع خبری باشد و هم اطلاع‌رسانی به‌روز داشته باشد خالی است. شما به‌عنوان روزنامه‌نگاري كه براي اين گروه از مخاطبان كار مي‌كنيد، از بدنه مطبوعات کودک و نوجوان محسوب می‌شويد. لطفاً این مسئله را به‌صورت کيفی بررسی کنید.
*به نظرم نفس انتشار روزنامه مشكلي را حل نمي‌كند. اين تجربه را يك بار از سر گذرانده‌ايم. يك نمونه مؤثر روزنامه «آفتابگردان» بود كه در دهه 70 تأسيس و چند سالي منتشر شد. «آفتابگردان» زمينه‌اي براي تجربه فعاليت مطبوعاتي روزانه براي اين مخاطبان باز كرد تا جمعي از فعالان حوزه مطبوعات و ادبيات كودك و نوجوان، روزانه به خبرنويسي و تهيه گزارش و گفت‌وگو و... براي خوانندگاني از اين گروه سني دست بزنند. در ستون‌ها و صفحه‌هايي نظر نوجوان‌ها را منعكس كنند و كم‌كم دريابند كجا موفق شده‌اند خوانندگان را جذب كنند و كجا آنها را از دست داده‌اند. اين روزنامه امكان تجربه خبرنگاري افتخاري را براي جمعي از نوجوانان علاقه‌مند فراهم كرد و... آن روزنامه به بهانه‌اي، به نظر من واهي، قرباني تصميم سياست‌مردان شد و از ادامه انتشار بازماند. اما نكته تلخ‌تر آن است كه نه در دوره انتشار آفتابگردان و نه بعد از آن، هيچ نهاد مسئولي به شكل دقيق و علمي به مطالعه و بررسي ابعاد كار آن روزنامه نپرداخت تا پاسخي براي پرسش‌هايي از اين قبيل بيابد: نوجوانان چه نيازي به روزنامه دارند؟ انتشار آن روزنامه زمينه بروز چه نيازهايي را در ميان كودكان و نوجوانان فراهم كرد؟ انتشار آن روزنامه چه تأثيري در فضاي عمومي نوجوانان اهل مطالعه برجاي گذاشت؟ چه نقشي در گسترش و اهتمام به كار مطبوعاتي براي اين مخاطبان ايفا كرد؟ چه‌قدر در تربيت و شكل‌گيري نويسنده‌ها و روزنامه‌نگاران جوان نقش داشت؟ و... يا حتي اين‌كه آيا مخاطبان آن روزنامه در روزهاي تعطيلي آن، احساس خلأي مي‌كردند يا نه؟ وضعيت اقتصادي چنين روزنامه‌اي چه‌طور بود و چه‌قدر به حمايت نياز داشت؟ چه‌قدر خودگردان يا سودده شدن چنين روزنامه‌اي امكان داشت؟
تجربه ديگر انتشار روزنامه‌اي براي كودكان و نوجوانان بعد از تعطيلي «آفتابگردان» بود. روزنامه‌اي كه عملاً مهم‌ترين حاصل‌اش تجربه تلخ ناكامي و مشاهده انتشار يك روزنامه بي‌تأثير بود كه بعد از چند دست تغيير مديران آن، حتي برخي از اهالي مطبوعات كودك و نوجوان هم بود و نبود آن را چندان پيگيري نمي‌‌كردند.
با اين وصف تا مسائل بزرگ‌ترها هست مجالي براي بررسي كيفي اين نياز و چند و چون آن در دستگاه‌هايي كه قاعدتاً بايد متولي چنين بررسي‌هايي به‌صورت علمي باشند و سفارش پژوهش‌ها و مطالعاتي در اين زمينه بدهند، نمي‌ماند و البته چنين كاري آنچنان كه بايد از عهده يك نفر آن‌هم در فرصت و مجالي محدود برنمي‌آيد يا دست‌كم من چنان كسي نيستم و به نظرم اين بحث فرصت و مجالي بيشتر مي‌طلبد.

هنرنیوز: آقای یحیی پور، چرا در مطبوعات کودک ونوجوان تعداد ژورنالیست‌های حرفه‌ای بسیار اندک است؟ چه راهکاري برای این مسئله به انضمام حضور جدی نویسندگان تازه کار وآشنایی آنها با این حوزه وجود دارد؟
*جواب اين سؤال به جواب سؤال قبلي و شايد همه سؤال‌ها مرتبط باشد. وقتي خيلي به خود اين نشريات بها نمي‌دهند، روزنامه‌نگاران با كدام جاذبه به اين حوزه كشانده شوند؟ و مگر دستگاه يا نهاد و نشريه‌اي مسئوليت تربيت روزنامه‌نگار براي نشريات كودك و نوجوان را برعهده دارد كه بتوان پرسيد چرا تعداد آنها كم است؟ عده‌اي دوست داشته‌اند براي اين گروه از مخاطبان كار كنند، وارد اين ميدان شده‌اند و عمدتاً ‌با دشواري‌هايي خاص اين عرصه هم روبه‌رو شده‌اند كه برخي از آنان بعد از مدتي از اين حوزه به سرزمين‌هاي ديگر كوچيده‌اند و بعضي از آنان هم مانده‌اند. همين...

مریم خاکیان


کد خبر: 30808

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcivvap.t1auu2bcct.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com