دشمن، خشکسالی و دروغ؛
دروغ از نگاه باستانشناسان!
27 شهريور 1393 ساعت 15:33
یک باستانشناس با اشاره به نقل قولی از «برشت» که میگوید:«خیلی دشوار است به کسی بخواهید چیزی را بفهمانید که برای نفهمیدن آن پول گرفته است» خواستار پیدا کردن راه حلی برای رساندن مشکلات حوزه میراث فرهنگی و باستانشناسی ایران به گوش مقامات و دولتمردان شد.
به گزارش هنرنیوز، در نخستین نشست از سلسه نشستهای جامعه باستانشناسی ایران با عنوان «اولويتها و ضرورتهاي باستانشناسي ايران » که عصر پنجشنبه ۲۰ شهریور در باغ نگارستان برگزار شد، کوروش روستایی – دانشجوی دوره دکتری باستانشناسی - با اشاره به سخن داریوش در کتیبهها که میگوید :«اهورامزدا این کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ محفوظ بدارد» این پرسش را مطرح کرد آیا ما در آن زمان هم با بحراندروغگویی و خشکسالی رو به رو بودیم؟
دکتر حکمت الله ملاصالحی نیز در پاسخ گفت : علاوه بر کتیبههای هخامنشی، در یونان باستان نیز بحثهای حیرت انگیز نظری در این باره هست و حتا ایرانیان نیز در این مباحث شرکت داشتند. شاید ما نتوانیم خیلی قاطع هخامنشیان را زرتشتی بنامیم اما اثرات دین زرتشت بر روش و منش آنها کاملاً مشهود است.
این عضو بنیاد حکمت اسلامی صدرا تصریح کرد: برای نخستین بار در بینالنهرین مرزهای دروغ و راستی شفافسازی میشود. «دروغ» در دوره هخامنشی بار هستی شناسی دارد. دروغ یک ماهیت اهریمنی دارا است و نیروهای خود را میپرورد و این نخستین هشدار وجدان بیدار ایرانی است که میگوید انسان به تنهایی و فقط چیزهای زیبا و خوب خلق نمیکند و میتواند لشکری از نیروهای اهریمنی خودش را هم وارد میدان کند و بین شر و خیر جنگ بیافریند.
او اضافه میکند: اگر قحطی و خشکسالی با هم همراه اند چون از جنس «عدم »هستند و هردو جامعه را به نیستی و عدم میرسانند و البته شر هم از جنس عدم است. هخامنشیان بر صلح اصرار دارند چون صلح تاکید بر «وجود» و در زیستن آرام دارد و شر قحطی، دروغ و خشکسالی جامعه را به سمت عدم سوق میدهد.
عضو هیات امنای بنیاد ایران شناسی گفت: در آن زمان مشروعیت دینی حرف اول و تعیین کننده را میزند. سر چشمهی راستی «اهورایی» است و منشأ دروغ «اهریمنی» است.
او اضافه کرد:عدم شفافسازی را در «ایلیاد و ادیسه» هم میبینید. در آنجا خدایان دروغ میگویند اما در ایران دروغ بار هستی شناختی و عدمی دارد و راستی بار وجودی داشته و آنچه راستی است، صلح و وجود و حقیقت است.
ملاصالحی تصریح کرد: یک هستیشناسی خدایی در این منطقه مطرح شد که شما آن را در تخت جمشید میبینید. در آنجا فضا به غایت معنوی و چهرهها آرام است. شما حتا آرامش اقوامی که به آنجا میآیند را میبینید و این چیز کوچکی نیست.
به اعتقاد این استاد باستانشناسی دانشگاه تهران بهرهبرداری سیاسی از این نقوش و کتیبهها در حاشیه است اما اینها پیام آور یک هستیشناسی و نگاه جدید به انسان است.
او گفت: نیچه در یادداشتهایش تاکید دارد که من باید به یک ملت بزرگ و انسان بزرگ ادای احترام کنم و آن زرتشت و ایرانیانند که تاریخ را به تمامیت آن فهمیدند و شناساندند.
وی اضافه کرد: به عبارتی حضور تاریخی انسان یعنی جدال خیر با شر. و این در تمام طول تاریخ مشهود است.
دکتر حامد وحدتی نسب نیز در ادامهی پرسش روستایی اظهار کرد: صرف نظر از جایگاه شر به نظر میرسد دروغ خود یک مشکل و مسأله بوده و در کنار خشکسالی که ما میدانیم از ۵ هزار سال پیش تا کنون مملکت ما را عذاب میداده وقتی « و» ربط به دنبال «خشکسالی»میآید و تبدیل به «خشکسالی و دروغ» میشود به نظر میرسد جامعه از دروغ رنج میبرد هرچند به لحاظ ایدئولوژی جایگاه آن تبیین شده و جامعه معنوی فکر میکرده است اما مثلا چرا داریوش نمیگوید:« جامعه من را از سیل محفوظ بدار»؟ کما این که در آسیای شرقی مدام جامعه و پادشاهان دعا میکنند از گزند سیل در امان باشند.
این باستانشناس اضافه کرد: به عبارتی آدمها از چیزی که عذاب میکشند درخواست دوری میکنند. حال این پرسش مطرح است که آیا میتوان فکر کرد به همان میزان که مملکت از خشکسالی در عذاب بوده، از دروغ هم در عذاب بوده است و داریوش دست به دامان خدا میبرد که مملکت مرا از این دو محفوظ بدارد.
ملاصالحی ضمن تأیید این سخن وحدتی نسب گفت: حکومت هخامنشی زمانی تشکیل میشود که مرز خیر و شر خیلی شفافسازی نیست. در جامعهی خدایان یونان هم میبینید آنچه باعث شکلگیری تراژدیهای سوزناک میشود خدایانی هستند که به راحتی دروغ میگویند.آتنی ها و یونانیان از خدایان میخواهند که دروغ نگویند و در بینالنهرین هم عملاً یک نوع شفاف سازی میشوند.
پایه گذار دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» در ایران اظهار کرد: دروغ به تنهایی مفهوم انتزاعی دارد. تنها زمانی مملموس و عینی میشود که از شواهد عینی و ملمموس در درون آن جغرافیا مثال بزنید تا مصداق و معنا پیدا کند، لذا هخامنشیان از مصدایق ملموس که رنج انسان است و او را نابود میکند؛ کمک گرفتند. یادمان باشد از یک طرف خشکسالی و قحطی، دروغ را بیا ن میکند و از یک سو دروغ، خشکسالی و قحطی را تعریف میکند و این دو در تناظر هم قرار میگیرند.
او اضافه کرد: اگر در بین النهرین سیل است، انعکاس آن در قصههای بینالنهرینی، اسطورهها، تورات و بعد ساختن کشتی توسط نوح مشهود است اما در ایران «جمشید» قلعه میسازد. چون در این اقلیم برف و سرماست و جفت جفت جانداران را در آن قلعه قرار میدهد.
ملاصالحی تأکید کرد:انسان وقتی با مسائل انتزاعی مواجه است از مصادیق مللموس بهره میگیرد. هخامنشیان میدانند با دروغ نمیتوان نسبت برقرار کرد بنابراین مصادیق قابل فهم را به کار میبرند. شما میدانید در یک جامعه امن به لحاظ روانی دروغ کمتر است. خشکسالی نوعی ناامنی است. وقتی در یک جامعه ناامنی باشد و ثبات اقتصادی نباشد، همه دروغ میگویند.
او گفت: راستی با شادی همراه است. قحطی، سیل، ناامنی اقتصادی، جنگ و... سبب میشود تا بشر برای راحت تر زنده ماندن دروغ بگوید.
فائق توحیدی – باستانشناس- هم اظهار کرد: صرف نظر از توصیفات فلسفی پدیدهها ،این موضوع به یک سری واقعیات تاریخی در شکلگیری تاریخ هخامنشی باز میگردد. دروغ ریشه تاریخی دارد و به عنوان یک واقعیت تاریخی در خاندان هخامنشی همیشه انعکاس داشته و جزو مبانی شکلگیری این حکومت است. دروغ یک پدیده بسیار ویران کننده است.
ملاصالحی نیز در تأیید این سخنان توضیح داد: باشتانشناسی هم دانش تعلیلی است و به دنبال زنجیرهای از علتهای مفقود رخدادهای گذشته است. هم دانش تدلیلی است یعنی در جستجوی یافتن دلیلها، نیتها و انگیزهها و اراده و عزم عاملان و فاعلان غایب گذشته، به این معنا که آنها بر مبنای چه انگیزه، نیت و غایتی چنین کارهایی را انجام میدادند.
او تشریح کرد: ساسانیان اسطورهی وا سازی امپراطوری هخامنشیان را در نبرد با رومیان در سر داشتند. رومیان نیز برای ایجاد انگیزه در سربازان خود دست به اسطوره سازی از نوع دیگر زدند. بر همین اساس «آریانوس» آثار «گزنوفون» درباره شخصیت «کوروش» را الگو قرار داد و همه محاسن کوروش را به اسکندر منتسب کرد. از آن پس بازسازی امپراتوری اسکندر برای رومیان الگو قرار گرفت و اسکندر ناجی شد. اعراب مسلمان هم در دوران اسلامی از این تاریخ جعلی علیه ایرانیان بهرهبرداری کرده و از «ذوالقرنین»، «اسکندر» را بیرون کشیدند و چه حدیثها و روایتها که علیه زبان فارسی جعل نکردند.
او ادامه داد: عربی را زبان بهشتیان، تعریف کردند و فارسی یا عجمی را زبان دوزخیان! تأسف بار تر آن که یکی از مدرسان کشور در رسانه ملی همین حدیث جعلی را رسمیت هم داد!!! وقتی خودآگاهی تاریخی نیست انسان یا یک جامعه در گرداب چنان اوهامی گرفتار خواهد آمد که نجاتش آنقدر هم که اغلب تصور شده آسان نیست.
به گزارش هنرنیوز؛گئومات یا گئوماتا (به پارسی باستان: )، نام مغی بود که به نوشته کتیبه بیستون وانمود کرد که پسر کوروش بزرگ، بردیا (اسمردیس)است و تخت پادشاهی را از آن خود کرد. هیچ رویدادی به اندازه تحول جانشینی داریوش اول بر کمبوجیه دوم، به طور مفصل در تاریخ مکتوب هخامنشیان نیامده و در موردش بحث نشده است.
بنا به روایتی که در کتیبه بیستون آمده است، کمبوجیه پیش از رفتن به مصر برادر خود، بردیا، را کشته بود لیکن مردم از این موضوع خبر نداشتند. از این رو گئومات توانست خود را در نزد عامه، بردیا جا زند و بعد از نشستن بر تخت (در پارس) به کشتن نزدیکان که از این راز اطلاع داشتند پرداخت. کمبوجیه پیش از آنکه بتواند این بردیای دروغین را به زیر کشد، درگذشت. سرانجام داریوش بزرگ به کمک دیگر نجبای پارسی در طی کودتایی گئومات را کشت و خود بر تخت نشست.
توحیدی به نقش برجسته بیستون و تنبیه گئومات (مغ) اشاره کرد و گفت: به نظرم شاید این دعا احتمالا به دروغ این افراد و تأثیر عمیق آن بر زندگی مردم باز میگردد. شاید دروغ اینقدرها هم در آن جامعه متداول نبوده اما این اتفاق و عمق خسارت این دروغ سبب نگارش آن متن شده است.
اما به اعتقاد وحدتی نسب انسان از زمان نئاندرتالها[ دروغ میگفت. بنابراین این که بخواهیم جامعهای را از دروغ مبرا کنیم، ایدهآل است.
ملاصالحی نیز در پاسخ اظهار کرد: اینها ویژگی جامعه بشری است. شر را بردارید، تاریخ تعطیل میشود. عرفای ما شیطان را لعن نمیکنند چرا چون نگاه بسیار آشتیجویانه و صلحآمیز است.اما شیطان مفهوم دینی شر و بدی است.
دکترکامیار عبدی نیز این پرسش را مطرح کرد که قرار بود با مقامات و دولتیان درباره میراث فرهنگی و باستانشناسی صحبت کنیم.
وی با اشاره به نقل قولی از «برشت» که میگوید:«خیلی دشوار است به کسی بخواهید چیزی را بفهمانید که برای نفهمیدن آن پول گرفته است» خطاب به جماعت حاضر گفت: حالا باید چه کار کنیم؟!
ملاصالحی نیز در پاسخ عنوان کرد: خودتان بهتر میدانید تا کنون چقدر قربانی نفهمی بودهایم. یک بخشی از آن جهل است و چارهای هم نیست. حتا اگر کسی در این راه شهید شود هم میارزد. باید اینها بیدار شوند، راه دیگری نیست.
او ادامه داد: باستانشناسی با قوه مقننه، مجریه و قضاییه در همه کشورها درگیر است. باستانشناسی در همه کشورها ارج و قرب خاص خود را دارد. زمانی که در یونان درس میخواندم هنگام تشکیل میزگرد برای شأن معنوی دادن به موضوعات فرهنگی حتما یک باستانشناس دعوت میشد و وجه دیگری به محفل میداد. گاهی جلسات احداث یک کارخانه یا طرحهای توسعه ۷- ۸ سال طول میکشید و در تمام موارد پیروز میدان میراث فرهنگی بود.
وی اضافه کرد: یونان به شکل جدید دو قرن نیست که تشکیل شده اما متاسفانه ما در ایران با این سبقه حکومتی و فرهنگی موفق نبودیم و مدیر فرهنگی نداریم. کسی که برای نفهمی پول گرفته ما میخواهیم او را با چه زبانی بیدار کنیم؟!
پس از این سخنان اسکندری- باستانشناس – نیز درباره علت این دعای داریوش برای ایران گفت: به نظرم این نگاه نیز وجود دارد که گناه، خشکسالی میآورد. به عبارتی داریوش مردم را از دروغ برحذر میکند چون نوعی زشتی و پلیدی است که خشم اهورامزدا را به همراه دارد و میتواند باعث رویگردانی رحمت او و به دنبالش خشسکالی شود.
در تأیید صحبت این باستانشناس جوان، ملاصالحی گفت: یکی از شاخصههای بنیادین و فصل مشترک همه تجربیات دینی «گناه آگاهی: است. یکی از مهمترین و پایهای ترین پیام همه تجربیات دینی، بیدار کردن نوعی احساس گناه در انسان یا به مفهوم دقیقتر قبول شرط گناه بر عمل آدمی است لذا این نکته بسیار بسیار مهمی در سلامت یک جامعه است و گناه آگاهی انسان را از بسیاری ورطههای سقوط انسانی دور میدارد.
این استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: وقتی یک حادثه طبیعی مثل سیل و زلزله اتفاق میافتد، این احساس در انسان بیدار میشود که شاید گناه باعث چنین بلایی شده و در جستجوی توبه بر میآید . این نکته فوق العاده مهم از حضور و تجربه تاریخی انسان در جهان است. انسان وقتی گناه آگاه نیست میتواند دست به هر جنایتی در هر وسعت و مقیاسی بزند بدون آن که احساس گناه کند. این تراژدی انسان دوره جدید است.
کد خبر: 74738
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcivyay.t1a5p2bcct.html