هنرهای ایرانی به ویژه هنرهای وابسته به معماری در ایران، از جایگاه ممتازی برخوردارند.
بخش عظیمی از هویت هنر ایرانی در گرو این آثار و جایگاه ممتاز و متمایز هنرهای وابسته به معماریست. در واقع میتوان گفت معماری به عنوان کتاب هنرهای مردمی یک قوم قابل تامل و توجه ویژه است.
هنرهای وابسته به معماری به سبب ارتباط با مهمترین نیاز بشری یعنی مسکن، به شکل آشکار از فرهنگ یک قوم و اعتقادات آنها ریشه میگیرند. در میان هنرهای وابسته به معماری کهنترینشان یعنی گچبری به سبب قدمت دیرینهاش که در خرابههای پارتی میتوان آثارش را یافت حایز اهمیت و ارزش بسیار است. گچ به سبب قابلیت انعطاف فراوان به هنرمند گچکار این امکان را میداد که طرح دلخواهش را به سهلولت خلق کند. بعدها نقاشی روی گچ به این هنر افزون شد و کاخهای دورا ارپوس بین النهرین را زینت داد. این هنر سینه به سینه و نسل به نسل تا روزگار قاجار زنده ماند و مضامین رزمین و بزمی و نقوش تزئینی بسیاری با این شیوه هنری بر دیوارهای ساختمانهای ایرانی نقش بستند.
اما اوج شکوفایی این هنر را در کاخهای شاهی و در ادوار مختلف تیموری، و قاجار میتوان سراغ گرفت. علاوه بر این هنر نقاشی روی گچ در خانه های اعیانی و آمیخته با نقوش گل و پرنده و نیز نقوش اسلیمی جزء لاینفک بنا محسوب می شد. بارزترین نمونه این هنر را می توان گچبریهای خانههای تاریخی کاشان دانست که به روزگار قاجار باز میگردند. خانههایی که برخی چون خانه بروجردی و طباطبایی اکنون به موزه بدل شده اند و بسیاری دیگر از آنها هنوز هم سکونتگاه نسل در نسل یک خاندان اشرافزاده کاشانیاند.
یعقوب آژند در کتاب نقاشی ایرانی در این باره مینویسد: « گچ نگاری های تزیین در کاخها و بناهای اعیانی چهره ای درخشان به خود می گیرد. بعضی از آنها را به ویژه از دوران تیموری در شماری از نگاره ها می توان سراغ گرفت و بازسازی کرد. مجالس بزم و سرور حاکمان گچ نگاران را به بهره گیری از نوع مجالس فرا می خواند. موضوعات روایی و مضامین داستانی ادب فارسی به ویژه صحنه های تغزلی و غنایی مثنویهای عاشقانه از جنبه های دلنشین گچ نگاری است که بنا به ذوق و سلیقه حامی هنر از آن در دربار ها و خانه های اعیانی استفاده می کنند. گچ نگاران با بهره یابی از مضامین طبیعت همچون گلها و مرغها و بته ها و درختان و کوه ها و صخره ها و رودها، چه در حالت اسلیمی و چه در حال و هوای واقعی، به بازنمایی شکوه و گیرایی طبیعت بر روی گچ می پردازند و دل و دیده صاحبان ذوق را می ربایند»
گچنگاری در بسیاری از مضامین عرفانی و ادبی آثاری را برجای می گذارد. مضامینی با گستره وسیع گل و مرغ گرفته تا نوقش گلدانی و نقشمایههای فرش نمای منعکس شده بر سقف تا نقوش برگرفته از داستانهای رستم و سیاوش و سهراب.
هادی سیف در کتاب نقاشی روی گچ مینویسد:« ایوان تکیه هفت تنان شیراز درگچ نگاری تزیینی از گلهای درهم تندیده و مرغان درون آنها زیبا و روح نواز است. صحنه های شکار دورنماسازی نبرد رستم هم در بعضی قابهای آن به چشم می خورد از طرف دیگر در اندرون عمارت کلاه فرنگی شیراز نیز قزینه سازیهای گل و مرغ و حاشیه بندیهای تزیینی آنها شبکه ای هندسی از نور و نگاره را جلو چشم بیننده می گشاید.»
یادداشت: مینا عبدی