داستان رمانی که طعمه آتش شد
در غرب خبری نیست...
7 فروردين 1389 ساعت 1:09
به نقل از دویچه وله، «در غرب خبری نیست» مشهورترین رمان ضدجنگ در سراسر جهان است. اریش ماریا رمارک، نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، پس از انتشار این رمان به شهرت جهانی رسید ولی این رمان بخاطر موضع سیاسیاش از همان آغاز بحثبرانگیز بود.
اریش ماریا رمارک (۱۹۷۰-۱۸۹۸) خود در مصاحبهای در باره رمان «در غرب خبری نیست» گفته است: «به نظر من بدیهی مینمود که آدمها صلحطلب یا ضدجنگ باشند. همیشه فکر میکردم که همه انسانها مخالف جنگاند، تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که موافق آناند، بخصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند.»
بنا بر این گزارش، از همان ابتدای آمادهشدن کتاب، امکان داشت رمان «در غرب خبری نیست» اصلا منتشر نشود. انتشاراتی بزرگ ساموئل فیشر علاقهای به انتشار این اثر نشان نداد، چون گمان میکرد که کسی به موضوع رمان علاقه نداشته باشد. اما این اشتباهی بود که انتشارات اولشتاین برلین از آن بهره برد. کتاب در ۳۱ ژانویه سال ۱۹۲۹ منتشر شد و بحثی داغ را برانگیخت. در دوره پس از جنگ جهانی اول که بیش از هر چیز حماسهسازی طرفدار داشت، رمان «در غرب خبری نیست» یک خیانت به سربازان آلمانی شناخته شد.
اریش ماریا رمارک در رمان خود به فجایع جنگ جهانی اول میپردازد. وی از نگاه پاول بویمر، سرباز جوان داوطلب آلمانی، مبارزه برای بقا در سنگرها و جبهههای جنگ را تشریح میکند، سنگرهایی که مدام به آنها با خمپاره و گاز سمی حمله میشد.
برای رمارک «در غرب خبری نیست» اثری ادبی بود که خیانت به جوانان را بازتاب میداد، جوانانی که معلمان و دستگاه عظیم حکومتی آنان را تشویق به داوطلب شدن برای شرکت در جنگ کرده بودند، جوانانی که پس از جنگ از آنان به عنوان «نسل سوخته» نام میبردند و خود نیز خود را بدین گونه میفهمیدند. رمارک در سال ۱۹۶۳ در مصاحبهای در این باره گفت: «مسئله اصلی من، مسئلهای کاملا انسانی بود، اینکه جوانان ۱۸ ساله را، که در واقع باید در برابر زندگی قرار میگرفتند، به ناگهان در برابر مرگ قرار داده بودند و اینکه چه اتفاقی برای آنان میافتد. به این دلیل من کتاب «در غرب خبری نیست» را نه کتابی در باره جنگ، بلکه کتابی در باره پس از جنگ میدانم، چون پرسش این کتاب این است که چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما پس از این، پس از تجربه مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟»
در سال ۱۹۳۰ لوییس مایلاستون، کارگردان آمریکایی، فیلمی بر اساس رمان «در غرب خبری نیست» ساخت. در نخستین روز نمایش فیلم در برلین، طرفداران حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان (نازیها) در سالن سینما زد و خورد به راه انداخته و مانع ادامه نمایش فیلم شدند. طولی نکشید که دولت وقت آلمان فیلم را ممنوع کرد، با این استدلال که «در غرب خبری نیست» نه در باره جنگ، بلکه در باره شکست آلمان در جنگ است؛ دولت وقت فیلم را در تضاد با شأن ملت آلمان خواند، بخصوص که کارگردانی خارجی آن را ساخته بود.
با این حال «در غرب خبری نیست» به ۵۵ زبان ترجمه شد. حدود ۲۰ میلیون نسخه از این کتاب در سراسر جهان به چاپ رسید. تنها یک میلیون از آن در همان ۱۸ ماه پس از انتشار کتاب در آلمان فروش رفت. این رمان، دو ماه پیش از انتشار به صورت کتاب، در روزنامه آلمانی «فوسیشه تسایتونگ» به عنوان گزارش سربازی از جبهههای جنگ چاپ میشد.
رمارک با توصیف خود از صحنههای جنگ حرف دل کسانی را زد، که نمیتوانستند در باره جنگ و تاثیرات آن بر خود سخن بگویند. هزاران نامه که خوانندگان در آن دوره نوشتهاند، نشانگر آناست که «در غرب خبری نیست» بازتابدهنده احساسات بسیاری از سربازانی بوده که در جنگ شرکت کرده بودند. یکی از خوانندگان نوشته است: «ما نمیتوانستیم در این باره حرف بزنیم، چون هنوز توان آن را نداشتیم. آدمی که در چالهها و سنگرها پناه میگرفته، این موجود بیچاره، بالاخره به زبان آمدهاست. کلمه به کلمه این کتاب حرف او و فکر اوست. من همه سربازانی را که رمارک در بارهشان نوشته، میشناسم، یک یک آنان را، و یکی از آنان هم خودم هستم.»
در نامهای دیگر میخوانیم: «همسرم که در جبهه جنگ بوده و دو بار مجروح شده، هیچ وقت برایم از تجربههایش در جبهه تعریف نکرده است. حال این رمان را به دستم داده و میگوید: این کتاب را بخوان، که گزارشی واقعی است از آنچه بر من در جبهه جنگ گذشته است.»
اریش ماریا رمارک در سال ۱۹۳۱ به سوییس مهاجرت کرد و در طول جنگ جهانی دوم در آمریکا زیست. وی در سال ۱۹۴۷ به تابعیت این کشور درآمد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۰ در همانجا ماند. حکومت نازیدر سال ۱۹۳۸ تابعیت آلمانی را از وی گرفت. رمانهای او به اتهام خیانت به سربازان در دوره حکومت نازی در سال ۱۹۳۳ طعمه کتابسوزی در آلمان شدند.
کد خبر: 9027
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcj.8ehfuqeyasfzu.html