نامه یک تهیه کننده سینما

خدمت کاندیدای محترم دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران

28 خرداد 1388 ساعت 12:13


به گزارش "هنرنیوز" ، محسن علی اکبری تهیه کننده سینمای ایران در باره انتخابات و وقایع پس از آن نامه ای خطاب به یکی از کاندیداهای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نوشته است. متن نوشته این هنرمند سینما به این شرذح است:  

با سلام و عرض ادب
تنها آنکه بزرگترین جا را به خود اختصاص نمی‌دهد
از شادی لبخند بهره می‌تواند داشت
آنکه جای کافی برای دیگران دارد
صمیمانه‌تر می‌تواند با دیگران بخندد، با دیگران بگرید

نمی‌دانم از کجا و چگونه کلام آغاز کنم! نمی‌توانم دریابم چگونه بیان آغاز کنم! واژه بیانگر حس نیست و انگیزه ماورای عشق ...
نمی‌توانم بین روح و قلم یکی را برگزینم که این دو سخت در جنگند! یکی هله برکشد و آواز در دهد از شعف و شادی حضور میلیونی این مردمان ایرانی و آن دیگر فغان و فریاد برکشد از کشتگان و مجروحان ...

نمی‌توانم بین روح و قلم یکی را برگزینم که این دو سخت در جنگند! یکی از دوباره حضور میلیونی در میدان ولیعصر نغمه سر می‌دهد و آن دیگری به انگشت سبابه به جایگاه خالی شما اشاره می‌کند در این حضور! و افسوس که صندلی خالی ماند ...

نمی‌توانم بین روح و قلم یکی را برگزینم که این دو سخت در جنگند! یکی هم نوا با اشکهای نیمه شبان مادران شهدا و هم پیاله با جام درد جانبازان می‌گرید و می‌سوزد و آن دیگری به گرد آتش دیگران، مستانه پای می‌کوبد و از صدای انفجارات مست می‌شود ! و افسوس که این آتش همه را با هم سوزاند ...
ساده است نوازش سگی ولگرد

شاهد آن بودن که چگونه زیر غلطکی می‌رود
و گفتن که سگ من نبود
ساده است ستایش گلی
چیدنش و از یاد بردن
که گلدان را آب باید داد
ساده است بهره‌جویی از انسانی
دوست داشتنش بی‌احساس عشقی
او را به خود وانهادن و گفتن
که دیگر نمی‌شناسمش
ساده است لغزشهای خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان
و گفتن که من این چنینم
ساده است که چگونه می‌زی
باری زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم

نمی‌توانم بین روح و قلم یکی را برگزینم که این دو سخت نزدیکند! یکی در زیر کوله‌بار سنگین هشت سال دفاع مقدس ایستاد چون سرو و آن دیگر، نه! همان سرو است که گذشت سالیان غبار بی‌تفاوتی بر او نشانده و سر خم کرده و تن به زیر آورده چون بید مجنون، به نظاره نشسته است و افسوس که باد در میان شاخه‌هایش می‌وزد ...

نمی‌دانم بین روح و قلم کدام را باور کنم که یکی درخشش تاریخ انقلاب و سی سال سرفرازی و آزادگی است و دیگری فریاد ...

یکی عبور از هفتمین آسمان و درخشش خورشید هنر و علم و صنعت و آن دیگر چوب و گرز کوی دانشگاه ...

یکی نامردمان پست هر جایی که خود را حامیان آزادی و اندیشه می‌دانند و خائن‌وار در میان جمع ایران تخم و اندیشه خیانت می‌فشاند و آن دیگر به زور نیزه و ساطور بی‌گناهان را در کنار سیه‌کاران به شلاق می‌بندد بی‌پرسش و پاسخ و افسوس که عدالت به پستوی خانه خزیده است آسان ...

نمی‌توانم بین رفتار و گفتارتان یکی را برگزینم که هر دو مشخصه‌ای از شماست، یکی نیامدن در میان جمعی است که هر چند کوچک و هر اندازه بزرگ شما را به خود خواندند بهر آرامش و ائتلاف و دیگری سکوت شما که سکوت سرشار از ناگفته‌هاست و افسوس که ما مردمان مالک اشتریم نه علی که شیعه‌ای را در هفت نسل بعد بشناسیم ...

نمی‌توانم بین روح و قلم یکی را برگزینم که شما خود مرد قانونید و قانون‌گریز ...
تنها می‌توانم به هر دو بگویم که :
اندکی صبر سحر نزدیک است

نمی‌توانم به روح و قلم پاسخ دهم که هر دو در انتظار اتفاقی شگرفند و در پرسش که :
آیا بار دیگر می‌توان امید داشت به آزادگی ؟ آیا حر لشگر یزید به سپاه امام می‌پیوندد ؟ آیا قدرتمندان نظام با زیر پا گذاردن آمال حزبی و گروهی چون حر به میدان خواهند آمد و یا باز مظلومیت شیعه در کوفه‌ای دیگر سرباز خواهد کرد تا علی تنها بماند ؟
کاش با آمدنتان مثل همیشه واژه واقعی ایثار را به ما یاد دهید ...

نمی‌دانم از صداقت و مهربانیتان بگویم یا ...

چه مدت لازم بوده تا کلمه عقل بر زبان جاری شود
تا حرکتی اعتمادانگیز انجام گیرد
بیا تا جبران محبت های ناکرده کنیم
بیا آغاز کنیم
فرصتی گران را به دشمن خوبی از کف داده‌ایم
و کسی نمی‌داند چقدر فرصت باقی است
تا جبران گذشته کنیم
دستم را بگیر

"محسن آقا علی‌اکبری"



کد خبر: 5382

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcj.oeifuqet8sfzu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com