نگاهی به نمایش ”کهربا” نوشته و کارگردانی ”سیمین امیریان” ؛
نمایشی کاملاً واقع گرایانه
8 مهر 1389 ساعت 10:37
سیمین امیریان در نمایش "کهربا" ساختاری روایتگونه و دیالوگ محور را مبنا و ملاک قرار داده و رویکردی اجتماعی که منبعث از وقایع اجتماعی دوران حاضر است را به عنوان تم نمایش انتخاب کرده است.
ساختار اپیزودیک و مستقل بودن آنها از یکدیگر، اصلی ترین شاخصه این گونه روایتی است که تلاش نویسنده را برای روایت های پراکنده و منفصل از هم و ایجاد ارتباط میان آنها برای ایجاد نوعی پیوستگی به منظور واحد قرار دادن یک مسئله اجتماعی میان سه نسل متفاوت نشان می دهد.
امیریان با این رویکرد تلاش کرده تا هم در نمایشنامه و هم در اجرا ساختار مدرنی را در پیش بگیرد و بر مبنای اصول نمایشنامه نویسی مدرن، نمایشنامه "کهربا " را به رشته تحریر درآورد. همین رویکرد به نوعی در کارگردانی وی هم لحاظ شده است.
این در حالی است که داستان و قصه نمایش "کهربا " کاملاً واقعگرایانه است و تمام رویدادها و گفت وگوها بر پایه همین اصل شکل می گیرد. جزء در مواردی اندک تمام رویدادها در بستری کاملاً واقعگرایانه و رئالیستی شکل می گیرد؛ اما طراحی صحنه نمایش با توجه به بستر شکل گیری کامل وقایع در تضاد کامل با بستر رویدادهاست و تضاد کامل میان فرم و محتوا را رقم زده و همین مسأله سبب می شود تا تماشاگر نتواند به راحتی وحدتی میان این دو فضا ایجاد کند و همین مسأله سبب ایجاد نوعی سرگردانی و سردرگمی برای مخاطب می شود.
نمایش "کهربا " نمایشنامه ای دیالوگ محور است که بیش از عمل (اکت) بر کلام و دیالوگ تکیه شده و امیریان در مقام کارگردان هم در زمینه زیبایی شناسی بصری، شیفته همین زیبایی شناختی حاکم بر دکور نمایش شده و از همین رو از ایجاد جنبه های زیبایی شناختی درام و تلاش برای دراماتورژی یا خلق صحنه هایی که متکی بر اکت و حرکت باشد، غافل مانده است. در نتیجه همین اتفاق است که "کهربا " از نمایش صحنه ای فاصله گرفته و به سوی آثار رادیویی سوق پیدا کرده و دیالوگ بر نمایش حاکم شده و حتی بازیگران هم عمده تلاش و همتشان را بر مبنای ارتباط براساس دیالوگ و کلام قرار داده اند و تمام فضای نمایش منبعث از کشمکش های کلامی و گفتاری بازیگران است.
در میان ۶ صحنه مختلف نمایش "کهربا " سه صحنه ابتدایی نمایش که اتفاقاً سه اپیزود کاملاً منفک و مستقل از یکدیگر هم هستند به معرفی اختصاص یافته و حکم شناسنامه نمایش را پیدا کرده اند و این سه اپیزود را می توان مقدمه نمایش (چه در ساختار نمایشنامه نویسی کلاسیک و چه در ساختار نمایشنامه نویسی مدرن) دانست و با پایان این صحنه ها و آغاز صحنه چهارم است که نوع ارتباط و روابط میان اپیزودها و شخصیت های نمایش به تدریج آشکار می شود؛ اما نمی توان برای این مقدمه، مؤخره ای را در نظر گرفت و از همین روست که نمایشنامه را باید در زمره نمایشنامه های مدرن بررسی و ارزیابی کرد.
ساختار اپیزودیک نمایش به خصوص در مقدمه نمایشنامه، سبب شده تا شرح و تفسیر کاملی از شخصیت ها و دغدغه هایشان ارائه شود که می توان علیرغم طولانی بودن این مقدمه به خصوص در قیاس با فصل های بعدی نمایش آن را از نقاط قوت متن دانست و این نقطه قوت در سه صحنه پایانی به دلیل شتاب در رسیدن به پایان و ارائه نکردن نشانه ها و نمادهای مورد نیاز برای ربط فصل ها و اشتراکات روابط و شخصیت ها در صحنه های پایانی عقیم می ماند و ابهام زیادی در نمایش حاکم می شود که پایان بندی نمایش را به سمت نوعی گنگی هدایت می کند و نمی توان با توجه به نشانه ها و نمادهای ارائه شده در طول نمایش، به یک جمع بندی و پایان نهایی رسید. از همین رو ارتباط شخصیت ها و رویدادها در سطح باقی می ماند و تنها حدس و گمان هایی عاید تماشاگر می شود که البته حتی نمی توان از آن ها به عنوان تعلیق داستانی یا واگذاری نتیجه به تماشاگر یاد کرد.
نوع طراحی دکور و نورپردازی نمایش که تحرک بالای صحنه در طول اجرا را هم سبب شده، می تواند بزرگترین ایراد وارد به نمایش "کهربا " باشد که باعث شده تا یک معضل اجتماعی به تکه داستان های پراکنده ای تبدیل شوند که البته به دلیل نبود رابطه میان فصول، شرایط و شخصیت ها، این تکه داستانی هم در ورطه نوعی تکرار و کلیشه آسیب های اجتماعی در حیطه روابط خانوادگی، داستان، دانشگاه و... باقی می مانند.
این در حالی است که انتخاب سوژه نمایشنامه و تم مدنظر نویسنده، در نوع خود هوشمندانه می نماید و در صورت پرداخت بهتر و بیشتر به طرح و داستان و توجه به جنبه های دراماتیک اتفاقات و رویدادها و انتخاب بستری مناسب تر برای اجرای نمایش می توانست با ترسیم فضایی باورپذیرتر مخاطب را باتوجه به ذهنیتش نسبت به رویدادها و اتفاقات، بهتر و بیشتر از آنچه که هم اینک در صحنه جاری است به ارتباط با نمایش ترغیب و تشویق کند.
منبع: ایران تئاتر ( www.theater.ir )
کد خبر: 17877
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjaoev.uqeaazsffu.html