محمدرضا کارگر در گفت و گو با هنرنیوز:

سعی کردند اخبار میراث فرهنگی کانالیزه شده باشد

16 مرداد 1392 ساعت 13:28

محمدرضا کارگر گفت: رسانه‌ها از این به بعد نقش اساسی در انتقال تخریب‌ها دارند و باید نشان دهند سیاست‌های غلط و سیاسی کردن سازمان فرهنگی چقدر می‌تواند به ماهیت میراث فرهنگی ضربه بزند.


محمدرضا کارگر- مدیر اسبق موزه ملی ایران - در گفت و گو با هنرنیوز درباره نقش رسانه‌ها در حفظ میراث فرهنگی و این که آیا رسانه توانسته در این سالها به رسالت خود در این حوزه بپردازد؟ گفت: خیلی‌ها معتقدند میزان سنجش موفقیت یک سازمان، مجموعه و یا نهاد بستگی به میزان تغییری است که در انسان‌ها ایجاد می‌کند. یعنی اگر به عنوان مثال سازمان میراث فرهنگی بخواهد ارزیابی کند چه میزان در حفظ میراث فرهنگی موثر بوده و چقدر عملکردش در این حوزه تأثیرگذار بوده است باید ببیند چقدر نگاه مردم به میراث فرهنگی به شکل مثبت تغییر کرده است این یک مبحث اصلی است که نقش اساسی رسانه نیز در اینجا مشخص می‌شود.

او ادامه داد: ابعاد رسانه یعنی محملی که اطلاع رسانی می‌کند و مردم از طریق آن متوجه جریان امور می‌شوند و سطح آگاهی‌هایشان تغییر می‌کند گسترده‌تر از مطبوعات، خبرگزاری‌ها و صدا و سیما است. 

شناخت منفی ایجاد دشمنی و نفرت 

این استاد دانشگاه با بیان این که شناخت مثبت ایجاد تعهد می‌کند، شناخت منفی ایجاد نفرت و دشمنی افزود: نداشتن شناخت هم بی‌تفاوتی را به همراه دارد. برای مثال اگر شما شناخت منفی نسبت به حیوانات مختلف داشته باشید سعی می‌کنید هر جا آنها را دیدید از بین ببرید.همچنین اگر اصلاً نسبت به اهمیت آنها شناخت نداشته باشید چه منفی و چه مثبت در نتیجه بی‌تفاوت از کنار آنها عبور می‌کنید و اگر که نیت آنها را بدانید و شناخت مثبت داشته باشید اگر کسی بخواهد به آنها آسیب برساند در مقابلش می‌ایستید و مقاومت می‌کنید .

وی خاطرنشان کرد: حفظ میراث فرهنگی هم به نوع شناختی که از آن بین مسوولان، رسانه و افکار عمومی وجود دارد باز می‌گردد.

این کارشناس ارشد باستان‌شناسی اضافه کرد: اگر مردم اهمیت میراث فرهنگی را ندانند، بی‌تفاوتند و اگر تصور کنند که میراث فرهنگی تنها مانعی برای توسعه است و فقط می‌خواهد آنها را در تاریخ نگه دارد، شناخت منفی پیدا می‌کنند و در جهت تخریب آن به سرعت اقدام می‌نمایند.

تغییر آگاهی رمز موفقیت

او یادآور شد: همین افراد اگر محاسن میراث فرهنگی برایشان مسجل شود و به یک شناخت آگاهانه مثبت دست یابند تک تکشان خود حافظان میراث فرهنگی خواهند بود.

این کارشناس ارشد حوزه میراث فرهنگی متذکر شد: اگر یکسری اتفاقات درون یک دستگاه حتا مثبت بیفتد اما نتواند موجب تغییر آگاهی انسان‌ها شود به طور قطع و یقین فقط درون آن سازمان زندانی می‌شود. بنابراین هرچقدر یک سازمان بزرگ باشد و قوی عمل کند وقتی همراهی انسان‌های آن جامعه را نداشته باشد قادر به انجا وظیفه و رسالت خود نیست.

او تأکید کرد: در عین حال اگر رسانه درست عمل کند حتا اگر آن دستگاه دچار تصمیمات اشتباه و ناقص هم شود، باز افکار عمومی می‌تواند واکنش نشان دهد و مانعی برای یکسری اتفاقات منفی شود که ممکن است خواسته یا ناخواسته یک جریان سیاسی یا یک دستگاه حاکمیتی ایجاد کند.

به اعتقاد این استاد دانشگاه چند برابر آنچه درون یک سازمان رخ می‌دهد، رسانه‌ها و نوع پوشش اخبار توسط آنها اهمیت دارند. 

میراث فرهنگی را در صفحه حوادث 

او با اشاره به تلاش مسوولان سازمان میراث فرهنگی در سال‌های پیش از دولت نهم و دهم برای تعریف نقش جدی خبرگزاری‌های مختلف در انتقال مفاهیم میراث فرهنگی گفت: پیش از آن ما اخبار میراث فرهنگی را در صفحه حوادث داشتیم مثل فلان جا سرقت شد یا بهمان جا تخریب شد و این اخبار بیشتر حوادث تلقی می‌شد و صحبتی از اطلاع‌رسانی برای آگاهی افکار عمومی در حوزه میراث فرهنگی و نقش آن در توسعه و هویت ملی نبود.


علاقه به کانالیزه کردن رسانه
 

مدیر اسبق موزه ملی ایران اظهار داشت: متأسفانه با آمدن دولت نهم و دهم سیاستی در سازمان میراث فرهنگی حاکم شد که ترس از این داشت که رسانه‌ها در موضوع میراث فرهنگی وارد شوند این ترس از آنجا نشأت می‌گرفت که تمام اتفاقات و اقدامات در جهت تخریب و مقابله با میراث فرهنگی بود و بنابراین مسوولان وقت علاقه‌ای نداشتند که این موضوعات به گوش افکار عمومی برسد.

او تصریح کرد: با چنین رویکردی آنها سعی داشتند خبرسازی، اطلاع رسانی و نقش رسانه در حوزه میراث فرهنگی کاملاً کانالیزه باشد و فقط کسانی که حامی و وابسته به آنها هستند در این جریان فعال باشند و با این اعمال محدودیت اطلاع‌رسانی از جمله ممنوع‌المصاحبه کردن کارشناسان و تهدید آنها به اخراج ضربه سنگینی به میراث فرهنگی وارد کردند.

میراث فرهنگی دوباره باید ایجاد شود

کارگر خاطرنشان کرد: اگر از این به بعد فضای میراث فرهنگی باز شود و رسانه‌ها پای صحبت کارشناسان بنشینند تازه متوجه می‌شوند چه فجایعی در طول این سال‌ها بر سر میراث فرهنگی آمده است. میراث فرهنگی تخریب کامل شده است و باید مجدداً ایجاد شود و این تخریب زیر‌ساخت‌ها، کارشناسان، نیروهای مجرب در بحث مرمت بنا، کاوش، باستان‌شناسی، پژوهشی، مردم‌شناسی، موزه‌داری، حفظ و احیا و... را تا مرز نابودی کامل کشانده است.

او با بیان این که میراث فرهنگی برای کار و تلاش خودش باید از دانش لازم برخوردار باشد، تأکید کرد: این دانش در سینه انسان‌هایی بود که به دلایل مختلف درحال حاضر با سازمان میراث فرهنگی بی‌ارتباط شدند و این اساسی‌ترین ضربه برپیکره سازمان میراث فرهنگی بود.

رسانه‌ها نقش اساسی در انتقال تخریب‌ها دارند 

مدیر اسبق موزه ملی ایران بیان کرد: رسانه‌ها از این به بعد نقش اساسی در انتقال این خرابی‌ها دارند و باید نشان دهند سیاست‌های غلط و سیاسی کردن سازمان فرهنگی چقدر می‌تواند به ماهیت موضوع میراث فرهنگی ضربه بزند.

او با اشاره به این که بخش اعظم این خسارات کلاً جبران ناپذیر است،گفت: هیچ دستگاهی قادر به بازگرداندن سازمان میراث فرهنگی به حال اولش نیست. فقط باید تلاش کنیم بخش باقیمانده نیمه جان را نجات دهیم و برای باقی هم مرثیه‌خوانی کنیم.
 
ناظران خاموش 

او از ممنوعیت‌ها و تنگی عرصه بر کارشناسان و رسانه‌ها در طی این سالها و تلاش مضاعف این دو گروه برای اطلاع رسانی خبرداد و افزود: همیشه این پرسش برایم مطرح بود که در کشوری مثل ایران و در نظامی همچون جمهوری اسلامی با این همه دستگاه نظارتی همچون مجلس، دیوان محاسبات، قوه قضاییه و... مخصوصاً که مجلس بر همه کارهای دولت ناظر آنی است و قوه قضاییه هم به محض وقوع جرم وارد عمل می‌شود چرا فردی می‌تواند از طریق سیستم دولتی بر کرسی ریاست میراث فرهنگی بنشیند و هر کاری که بخواهد انجام دهد؟!

کارگر تصریح کرد: تخریبی که اگر یک انسان در بیرون سازمان میراث فرهنگی بر آن وارد می‌کرد جرمش حداقل ۳۰ سال زندان بود اما یک نفر بواسطه این که رییس سازمان میراث فرهنگی است هر کاری که بخواهد انجام می‌دهد. یکبار کارشناسان را در شیراز آواره می‌کند، بار دیگر ساختار را تغییر می‌دهد، بعد بحث خصوصی‌سازی را مطرح می‌کند، افراد نالایق را برسر کار می‌آورد، سو استفاده‌های شدید مالی می‌کند، پروژه‌های علمی را متوقف می‌نماید، کارشناسان را اخراج و بازنشسته می‌کند و خلاصه هر کاری که نباید را انجام می‌دهد و بعد می‌بینیم که هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد و ترفیع هم می‌گیرند.

او گفت: در چنین جامعه و چنین وضعیتی آدم احساس می‌کند چقدر میراث فرهنگی بی‌پناه و نامید است.

کارگر اظهار داشت: از این پس هزار بار هم اینها را دادگاهی کنند اتفاقاتی که نباید می‌افتاد، رخ داده است. شاید این دادگاهی‌ها و اعلام جرم تا حدودی از عصبانیت دلسوزان کم کند اما دیگر نفعی به حال میراث فرهنگی ندارد. مگر این که خوشبین باشیم تا دیگرانی که چنین مسولیت‌هایی را قبول می‌کنند حواسشان را جمع کنند. 

آتشی برجان 

او خاطر نشان کرد: یک جبهه گیری در کشور شکل گرفته شد که منتقدین بیشتر از منظر جبهه‌گیری سیاسی سخن گفتند نه از روی دلسوزی! یعنی چون قبلاً پستی داشتند و حالا دیگر به آن دسترسی ندارند چنین حرفی می‌زنند. این نگاه سیاسی به مقوله میراث فرهنگی نهایتاً منجر شد به این که با وجود تلاش کارشناسان و منتقدان دلسوز و اطلاع‌رسانی هرچند پرفراز و نشیب رسانه با توجه به محدودیت‌ها، متأسفانه آنچه نباید رخ می‌داد به وقوع پیوست و آتش به جان سازمان میراث فرهنگی افتاد و خاکسترنشین شد.
مریم اطیابی


کد خبر: 62057

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjayem.uqe8izsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com