اتودهای من برای طراحی لباس «بوی پیراهن یوسف» استفاده شد/ کسی از دانشگاه هنرمند بیرون نمیآید
دیپلم رشته نقاشی دارد و در مقطع کارشناسی در دانشگاه هنر در سال ۷۵ فارغ التحصیل نقاشی شده است؛ و در سال ۷۸ فوق لیسانس نقاشی گرفته است؛ از همان سال به عنوان هیئت علمی دانشگاه یزد مشغول به تدریس میشود و همزمان در مقطع دکتری رشته پژوهش هنر هم مشغول ادامه تحصیل؛ این هنرمند نقاش اگرچه بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در دوره ارشد بیشتر به تدریس پرداخته اما در کنار آن فعالیتهایی نظیر نمایشگاه گروهی هم داشته است. با دکتر محمد حسین جعفری درباره دغدغههاش در نقاشی و در تدریس آکادمیک هنر گفتگویی انجام دادهایم که میخوانید:
شیوههای تندیس نقد هنر در دانشگاهها و فضای آکادمیک چگونه است؟ تدریس نقد هنر در رشتههای مختلف متفاوت است، اما آنچه در دانشگاهها تدریس میشود بیشتر مرتبط با گونههای نقد است که البته گرایش بیشتری به هنرهای تجسمی دارد. برخی از استادان هم به آموزش تجزیه و تحلیل میپردازند که نقد ساختاری اثر هنری است و به ویژه برای رشتههایی مانند نقاشی جنبه آموزشی بیشتری دارد که مواردی مانند رنگ، خط، و ترکیب بندی اثر را مورد بررسی قرار میدهد.
آیا خروجی رشتههای هنری در فضای آکادمیک، «هنرمند» است؛ یا چنین فضایی دانشجو را صرفا با مباحث تئوریک هنر آشنا میکند؟ بیشتر درسهایی که در رشتههای هنری در دانشگاهها تدریس میشود غالبا به جنبههای تئوریک هنر میپردازد و با اینکه دانشجو تجربههایی هم در خلق آثار هنری در قالب سبکهای مختلف پیدا میکند، اما لزوما هنرمند نخواهد شد؛ چرا که هنرمند شدن مقولهای است که به ذوق و استعداد فردی هر شخص باز میگردد و مباحث تئوریک تدریس شده تنها میتواند به درک عمیقتر هنرمند در خلق آثار و همچنین دیدگاه هنری وی کمک کند و بستر مناسبی برای پرورش او باشد.
نمونه آثار در حوزه نقاشی های دیواری
فضای آکادمیک هنر چه دیدگاهی نسبت به هنرمندان تجربی دارد؟ گروهی از هنرمندان هستند که به صورت تجربی به خلق آثار هنری میپردازند و بعضا در زمینه فعالیت خود به مقام استادی میرسند. این هنرمندان با دل و جان دست به قلم میبرند و در آثارشان تمام ویژگیهای هنر سنتی مشهود است.
اما در خصوص هنرمندان خودآموخته مانند خانم مکرمه قنبری که بدون سواد در خانه شروع به نقاشی و خلق آثار هنری کردند؛ باید گفت که هنر این هنرمندان، هنر خالص است و با اینکه شجاعت و توانایی در بیان خلاقیت هنری در آثارشان نمایان است و همچنین آثار هر یک ازاین هنرمندان شخصیت منحصر به فردی دارد، اما از آنجا که اصول آکادمیک و قوانینی که در چارچوبهای تئوریک هنرهای تجسمی وجود دارد در آثار این هنرمندان دیده نمیشود و یا در صورت به کار گرفته شدن در اثر، بسیار ناشیانه اعمال شدهاند، به لحاظ بصری از ارزش چندانی برخوردار نیستند. ولی آن هنرمندانی که دوره آکادمیک دیدهاند با زیر و بم کار آشنایی دارند و اگر جوهره هنرمندانه داشته باشند و به فعالیت هنری ادامه دهند، میتوانند کارهایی ارائه دهند که از ویژگیهای بهتری برخوردار باشد.
نمونه آثار در حوزه نقاشی دیواری
آیا در تدریس هنر در دانشگاهها از آثار هنرمندانی که بدون تحصیل آکادمیک به فعالیت هنری میپردازند و آثارشان به لحاظ هنری ارزشمند هستند استفاده میشود؟ بعضی از هنرمندان مانند هنرمند فرانسوی، هانری روسو که بازنشسته گمرک بود و در خانه نقاشی میکرد، در ابتدا مورد بیتوجهی و حتی تمسخر واقع میشوند؛ اما پس از مدتی آثارشان میتواند پایه گزار جریانهای مهم هنری باشد که البته این مقوله مستلزم گذشت زمان است. اما از نگاه آکادمیک به هنرمندانی که اکنون به صورت تجربی مشغول خلق آثار هنری هستند و تعدادشان هم کم نیست کمتر پرداخته میشود چرا که در عرصه هنر، نظریه هنری یا به اصطلاح محصول هنری، زاییده اثر هنری است و از آن استخراج میشود که معمولا این استخراج با سپری شدن زمان اتفاق میافتد. البته بعضا دیده میشود که هنرمند نمایشگاهی میگذارد و آثارش از دیدگاه دانشگاهیان و دانش آموختگان مورد استقبال قرار میگیرد، اما امروزه بیشتر آثار هنرمندان تجربی با نگاهی عام و بازاری خلق میشوند.
نمونه آثار در حوزه نقاشی دیواری
آیا کتابهایی که در رشتههای هنری دانشگاهها تدریس میشود به روز است و اصلا به این موضوع اهمیت داده میشود؟ در چند سال اخیر با توجه به گستردگی رسانهها و ارتباطات و همچنین ترجمههای خوبی که ارائه شده است، کتابهای به روز در اختیار دانشجویان و استادان هنر قرار میگیرد.
با توجه به اینکه در سالهای گذشته و قبل از انقلاب کتابهای تدریش شده هنر در دانشگاهها بسیار محدود و ابتدایی بود، میتوان گفت که در این زمینه پیشرفت زیادی داشتیم و اکنون در فضای آکادمیک از کتابهای به روز استفاده میشود.
با توجه به لزوم دانستن در مورد هنر مدرن و پست مدرن در مقاطع بالاتر همچون دکتری و ارشد در دسترس قرار گرفتن کتابها و منابع به روز و منطق با تحولات روز هنر در سطح جهانی بسیار حائز اهمیت است.
برگردیم به خود شما! فعالیت اصلی و حوزه تخصصی هنری شما، چه بوده است؟ من بیشترین فعالیتم در حوزه هنر در عرصه نقاشی بوده است. اما بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه بیشتر به تدریس پرداختم و در کنار آن فعالیتهایی نظیر برگزاری نمایشگاههای گروهی داشتم. در سال ۷۸ کارشناسی نقاشی گرفتم و به هیئت علمی دانشگاه یزد پیوستم و با وجود اینکه در مقطع دکتری رشته پژوهش هنر را انتخاب کردم اما بیشترین فعالیتم در رشته نقاشی و هنرهای تجسمی بوده است.
کمی در مورد نقاشی دیواریهایی که در تهران داشتید توضیح دهید؟ زمانی که من در تهران مشغول تحصیل بودم علاوه بر اینکه این کار برایم منبع درآمدی بود، فرصت مناسبی برای معرفی و شناخته شدن در اختیارم گذاشت. تعدادی از کارها به سفارش بنیاد شهید برای نقاشی دیواری با موضوع شهدا و امام بود و مجموعه دیگری از کارها روی سطوح سفالی و با حالت نقش برجسته کار میشد. البته این تجربهها قبل از هر چیز به خودم در زمینه یمهارت در طراحی، شناخت رنگ و چهره و پرتره و همچنین تکنیکهای نقاشی کمک کرد.
گویا شما در مقطعی طراحی لباس هم انجام داده بودید. چه شد که به سراغ این تجربه رفتید؟ رشته نقاشی در حقیقت یک رشته مادر است و هنرمندان فعال در این رشته، زمینه فعالیت در شاخههای دیگر هنرهای تجسمی را نیز دارند. من هم به واسطه توانایی در طراحی و مهارتی که در نقاشی داشتم توسط تعدادی از دوستانم به منظور طراحی لباس برای تعدادی از تئاترهای آن سالها معرفی شدم. اما پس از چند همکاری این چنینی طراحی لباس را به طور کامل کنار گذاشتم و دیگر فعالیتی در این رشته نداشتم.
گفته میشود در فیلم «بوی پیراهن یوسف» هم با خانم زهره عابدی در طراحی لباس این فیلم همکاری داشتید. کمی از این تجربه بگویید در پروژه طراحی لباس برای این فیلم، از گروهی از دانشجویان دانشگاه هنر توسط یکی از دوستان خانم عابدی دعوت به همکاری گرفت و من هم اتودهایی را ارائه دادم که طرحهایم تائید شدند و در ساخت فیلم مورد استفاده قرار گرفتند. اما در لیست عوامل سازنده فیلم تنها نام خانم عابدی به چشم میخورد و متاسفانه نامی از من ذکر نشده است.
نمایی از فیلم «بوی پیراهن یوسف»