نوروزی:

بنیاد فارابی تولید فکر کند

5 مهر 1389 ساعت 10:46


تنها مدیر واحد کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی در بهترین دوران سینمای کودک ایران با اشاره به جایگاه این نهاد در شکل‌گیری و رشد سینمای کودک تولید فکر و اندیشه را یکی از وظایف مهم این بنیاد دانست.
به گزارش هنر نیوز به نقل از مهر، داریوش نوروزی دانش آموخته رشته جامعه شناسی است و از دهه 60 در حوزه‌های مختلف فرهنگی فعالیت کرده است. او در اوایل دهه 60 سردبیر مجله‌های جوانان، کیهان بچه‌ها، رشد دانش آموز و نوجوان و سروش بوده است. یکی از مهمترین بخشهای کارنامه نوروزی فعالیت در واحد کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی از سال 66 تا 72 و همزمان با دوران اوج سینمای کودک و رونق جشنواره فیلم کودک و نوجوان است.
وی مدیر واحد انتشارات بنیاد سینمایی فارابی بوده و سابقه داوری در جشنواره‌های فیلم کوتاه تهران، فیلم کودک اصفهان و انتخاب کتاب سال جمهوری اسلامی را دارد. داریوش نوروزی در جهاد دانشگاهی و انجمن سینمایی جوان فیلمنامه‌نویسی و داستان‌نویسی هم تدریس کرده و خود تالیفاتی در زمینه‌ ادبیات دارد. به بهانه برگزاری بیست و چهارمین جشنواره فیلم کودک با او درباره روند شکل‌گیری سینمای کودک پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دلایل رشد و شکوفایی آن در اواخر دهه 60 و... صحبت کردیم.
*واحد کودک بنیاد سینمایی فارابی چه سالی و با چه هدف و برنامه‌هایی تشکیل شد؟
- داریوش نوروزی: قبل از حضور من در بنیاد سینمایی فارابی، واحد یا بخشی به نام کودک وجود نداشت. آقای بهشتی که سوابق من در حوزه ادبیات کودک را می‌شناخت با توجه به آن من را دعوت به همکاری در فارابی کرد.
*فکر می‌کنم این ماجرا به اواخر دهه 60 برمی‌گردد.
- بله، فکر می‌کنم سالهای 65 یا 66. من پیش‌تر در شوراهای مختلفی که در بنیاد سینمایی فارابی تشکیل می‌شد حضور داشتم، اما با تاسیس واحد کودک حضورم مستمر و جدی شد.
*واحد کودک فارابی در آن مقطع کارایی خوبی داشت و نتایج برنامه‌هایش به وضوح در رشد سینمای کودک و نوجوان دیده می‌شد. از ابتدا برای رسیدن به نقطه پایانی برنامه‌های شما و آقای بهشتی مشخص بود؟
- قبل از تاسیس این واحد، فیلمهای "شهر موشها" و "بی بی چلچله" ساخته شده بودند. مدیریت وقت بنیاد فارابی به این فکر کرده بود که حرکت در سینمای کودک باید حساب شده و جدی باشد و برنامه‌هایش را طراحی کرده بود. آقای بهشتی صحبتهای اولیه را با من انجام داد و من از او فرصت خواستم تا مطالعه‌هایی انجام بدهم و بررسی‌هایی در این زمینه داشته باشم. من ادبیات کودک را خوب می‌شناختم و با سینمای کودک و نوجوان بیگانه نبودم اما سابقه مدیریت در سینمای کودک را نداشتم و برای آن برنامه‌ریزی، لازم داشتم.
* از ابتدا قرار بود تمام مراحل تولید یک فیلم زیر نظر واحد کودک انجام شود؟
- یکی از اهداف واحد کودک این بود تمام مسائلی که در ایران در حوزه سینمای کودک اتفاق می‌افتاد زیر نظر شورای این واحد باشد و با مشارکت این واحد انجام شود. اگر قرار بود فیلمی در زمینه سینمای کودک تولید شود باید از مجرای این واحد عبور می‌کرد و اگر این اتفاق نمی‌افتاد مشخص می‌شد نحوه مدیریت دچار مشکل است.
* این سختگیریها باعث نمی‌شد سینمای کودک دولتی شود؟
- نگاه و تفکری که در بنیاد سینمایی فارابی حاکم بود دولتی نبود و اصلا آقای بهشتی چنین تمایلی نداشت که سیستم نظارت دولتی را بر مجموعه‌اش حاکم کند. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شورایی برای تصویب فیلمنامه و صدور پروانه ساخت وجود داشت، تا مدتی این اختیار به واحد کودک داده شده بود تا فیلمنامه‌های مربوط به سینمای کودک را بررسی کند.
ما هم فیلمنامه تصویب می‌کردیم، هم مجوز ساخت صادر می‌کردیم و در شورا از پروژه‌های تصویب شده حمایت مالی می‌شد.برای اکران، حضور در جشنواره‌های داخلی و خارجی هم برنامه‌ریزی می‌کردیم. آن چیزی که باعث شد در سینمای کودک آن سالها اتفاق مبارکی بیفتد این بود که بر اساس یک طراحی مجموعه عواملی را که در سینمای کودک دخیل بودند به شکل یک نظام دیده می شد . مجموعه‌ای پیوسته از اجزا که تغییر در یک جز آن باعث تغییر در کلیه اجزا می‌شد، ما که به دنبال راه انداختن سینمای کودک بودیم می‌خواستیم این مجموعه در همه ابعاد درست کار کند، آن زمان مطبوعات صفحه سینمای کودک داشتند چون ما برای این سینما برنامه‌ریزی کرده بودیم، سالنهای نمایش فیلم کودک داشتیم و آنها را تغذیه می‌کردیم.
فیلمهایی که تولید می‌شد فرصت اکران داشت. کارگردانی که فیلمنامه‌اش تصویب می‌شد تکلیفش روشن بود و می‌دانست که چه سرنوشتی در انتظارش است، این سیستماتیک نگاه کردن که فارغ از نگاه دولتی بود باعث می‌شد واحد کودک تبدیل شود به تهیه‌کننده‌ای که در مقابل تهیه‌کننده‌ای که فقط به منفعت مالی فکر می‌کرد که به تولید فیلم فرهنگی نظر داشت.
* پس آقای بهشتی به دنبال مدیریت دولتی نبود؟
- نه، اصلا. رابطه‌ای که بین او و سینماگران وجود داشت نگاهش را نشان می‌داد. ایشان نیامده بود یک سازمان یا اداره را مدیریت کند، او به دنبال تولید فکر و اندیشه در بنیاد سینمایی فارابی بود. من هم مدیر نبودم، یک نفر از سینماگران بودم که با کمک آنها راه را برایشان باز می‌کردم تا تولید یک فیلم خوب به سرعت و با کمترین مشکل انجام شود.
*دو جریان در سینمای کودک وجود داشت، فیلم برای کودک و فیلم به بهانه کودک. این دو جریان کاملا متفاوت بودند اما در میان هر دو جریان نمونه‌های موفقی وجود داشت. فیلمهای کودک مثل "گلنار"، "پاتال و آرزوهای کوچک" در گیشه موفق بودند و آثاری مثل "خمره" و "تیک تاک" و نمونه‌هایی از این دست از نوع دیگر در جشنواره‌ها . چقدر از این دو جریان آگاهانه و با برنامه‌ریزی شکل گرفتند؟
- آقای بهشتی قبل از شروع کار من در واحد کودک توضیحی به من داد که جالب بود، او اعتقاد داشت فیلم کودک فیلمی است که در سینماها نشان داده شود، مخاطب کودک داشته باشد و فروش آن قابل قبول باشد. من سینمای بدون مخاطب را باور نداشتم. این به معنای این نبود که برای جشنواره‌ها فیلم نسازیم یا فیلمها در سطح نازلی باشند. پس برنامه‌ریزی ما برای تولید فیلم در هر دو جریان آگاهانه بود. گروهی همان موقع می‌گفتند چرا از مهرجویی، بیضایی و... دعوت نمی‌کنید فیلم بسازند؟ ما می‌گفتیم کسی مانع فعالیت آنها نیست و خوشحال می‌شویم اگر آنها در حوزه سینمای کودک فعالیت کنند اما مهم این است کارگردانهایی به سراغ فیلم کودک بروند که دغدغه این نوع سینما را داشته باشند و بخواهند برای مخاطب کودک و نوجوان فیلم بسازند.
* به پیامدهای مالی این ماجرا هم توجه می‌کردید؟
- مسلما، برای رونق سینما به این بخش ماجرا هم فکر می‌کردیم، در آن سالها فیلمهای کودک از فیلمهای پرفروش سال بودند و مردم از آنها استقبال می‌کردند، فروش خوب این فیلمها به کل سینما رونق می‌داد و فیلمسازی را به حرفه‌ای سودآور تبدیل می‌کرد.
*فروش خوب این فیلمها باعث می‌شد آثار و سازندگانشان دیده شوند و کارگردانهای سینمای کودک از این نظر ارضا شوند.
- بله این ماجرا مکمل هم است، از طرفی وقتی شما بچه‌ها را به سینما می‌آورید می‌توانید سلیقه سینمایی و فرهنگی را در آنها تربیت کنید. ما فقط در یک دوره 10 ساله این فرصت را داشتیم و متاسفانه این ماجرا ادامه پیدا نکرد.
*سینمای کودک در دهه 50 و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رشد قابل توجهی داشت، سینمای کودک پس از پیروزی انقلاب اسلامی چقدر وامدار تجربه‌هایی بود که بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، شاپور قریب و امیر نادری در کانون داشتند؟
- اتفاقی که در کانون افتاد مبنایی بود که نوعی فیلمسازی در ایران پا بگیرد که سینمای تجاری مانع رشد و شکوفایی آن می‌شد، اما بعد از انقلاب آن نوع فیلمسازی را نمی‌خواستیم چون ساخت آن فیلمها در فضای سیاسی اجتماعی خاصی شکل گرفته بود، فیلمسازان روشنفکر در آن سالها که مجالی برای اعتراض و انتقاد نداشتند به آن نوع فیلمسازی روی آوردند .
پس از پیروزی انقلاب لازم بود فیلمهایی ساخته شود که مخاطب را به سالنهای سینما بیاورند و فروش داشته باشند، از آن گروه بعضی مثل پوراحمد دوباره سینمای کودک را در قالب تازه دنبال کردند اما بعضی مثل کیمیایی دیگر فیلم کودک نساختند و تعدادی مثل بیضایی همان جریان را به شکلی دیگر ادامه دادند. البته همان درگیریهای سیاسی هم وجود داشت و بعضی فیلمها مثل "باشو غریبه کوچک" برای نمایش دچار مشکل می‌شد.
*جشنواره فیلم کودک در بهترین دورانش پاتوقی فرهنگی بود که سینماگران را کنار هم جمع می‌کرد و حال و هوایی ویژه داشت که هرگز در کرمان و همدان تکرار نشد، جشنواره فیلم کودک در فضای بین‌المللی هم تاثیر داشت؟
- اگر بخواهیم شرایط و فضای جشنواره کودک در آن سالها را به یاد بیاوریم شاید واژه‌ها مناسب نباشند، جشنواره گردهمایی سالانه و رویداد فرهنگی بزرگ و موثری بود که تاثیر در چرخه تولید، توزیع و نمایش داشت. این اتفاق کمیاب هرگز در دوره‌های دیگر تکرار نشد. مدیریت آقای بهشتی و مدیرانی که با او همکاری می‌کردند به ایجاد این فضا منجر شده بود، بهشتی تئوریسین بود و برای سینما نظریه داشت و این نظریه‌ها را با مدیران زیر مجموعه‌اش هماهنگ می‌کرد، او برای پرسشهایی که در حوزه سینما مطرح می‌شد، پاسخ داشت.
جشنواره فقط محلی برای نمایش فیلم نبود، در نشستها نویسندگان حوزه کودک، فیلمنامه‌نویسان، مدیران آموزش و پرورش و ... دعوت می‌شدند و مسائل سینمای کودک مطرح می‌شد. جشنواره کودک جزو جشنواره‌های درجه A جهان شده بود. سینمای کودک در آن سالها یکی از قطبهای تولید فیلم بود.
*رسیدن به آمار تولید جهانی برایتان مهم بود؟
- اگر سالیانه 15 فیلم کودک تولید می‌کردیم می‌توانستیم بین پنج کشور تولید کننده اول فیلم کودک باشیم، برای رسیدن به این آمار تلاش می‌کردیم، یک سال 9 و یک سال دیگر 12 فیلم تولید کردیم و به آمار نزدیک می‌شدیم و اگر روند قبلی ادامه پیدا می‌کرد سینمای کودک ایران جایگاه بین‌المللی مناسب پیدا می‌کرد.
*بعضی معتقدند رشد تولید فیلم در سینمای کودک در آن سالها به خاطر محدود بودن ممیزی در این بخش بود و این باعث می‌شد فیلمسازان برای فیلمسازی در این حوزه که خطر کمتری داشت رغبت بیشتری داشته باشند.
-نه این طور نبود، فیلمهای سینمای کودک هم گرفتار ممیزی و مشکل اکران می‌شدند،اما سیستم سینمای کودک درست کار می‌کرد و به همین دلیل بود که تمایل برای فعالیت در این حوزه بیشتر می‌شد.
*محکم شدن پیوند سینما و ادبیات در آن سالها چقدر به رشد سینمای کودک کمک کرد؟
- من از ادبیات کودک به سینمای کودک آمدم، در بنیاد سینمایی فارابی جلسه‌های مختلفی داشتیم درباره این که چه داستانهایی منتشر شده، چه کتابهایی در حوزه ادبیات کودک روی پیشخوان آمده و چه تعداد از آنها قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارد. فیلمهای متنوعی در آن سالها ساخته شد، فیلم اجتماعی، تاریخی، فانتزی و... این نشان می‌دهد که ما روی موضوعها و مسائل مختلف نظر داشتیم.
*اگر به گذشته نگاه کنید از آن جریان چه چیزی در ذهنتان باقی مانده است؟
- خیلی‌ها آمدند یک فیلم ساختند و رفتند، ایرادی هم که به ما گرفته می‌شد این بود که این فیلمسازها برای آزمون و خطا و تجربه کردن به سینمای کودک آمده‌اند و دلبستگی به آن ندارند.اما اگر آن فضا و رونق ادامه پیدا می‌کرد خیلی از آن چهره‌ها دوباره برمی‌گشتند و در این حوزه فیلم می‌ساختند.
فیلمساز فیلم می‌سازد تا کارش دیده و ارزیابی شود، بخشی از این دیده شدن به جشنواره‌ها و مطبوعات برمی‌گردد، زمانی که جشنواره شما گرم نیست و رونق ندارد این دیده شدن و درخشش آن طور که شایسته است اتفاق نمی‌افتد. شما واحد کودک را در فارابی تعطیل می‌کنید، جشنواره مدتی تعطیل می‌شود، سالنهای ویژه سینمای کودک دیگر کار نمی‌کنند، طبیعی است که آن سیستم دیگر درست عمل نمی‌کند و رونق از بین می‌رود. بیش از همه در آن زمان با کامبوزیا پرتوی، کیومرث پوراحمد ، مرضیه برومند و... جلسه و صحبت داشتیم. فیلمسازانی که فیلمهایی به یادماندنی برای بچه‌ها ساختند.
*در آن سالها مشکل کمبود سالن برای نمایش فیلم کودک را چطور حل کردید؟
- با آموزش و پرورش وارد بحث شدیم تعدادی سالن وجود داشت که تجهیز و آماده نمایش فیلم شد، سالن بعضی مدارس آپارات 16 میلیمتری داشت، از کپی‌های 35 میلیمتری برای این سالنها کپی 16 کشیدیم، با سینماهای دیگر هم صحبت کردیم و سانسهای صبح را به سینمای کودک اختصاص دادیم. در این شرایط فیلم کودک و نوجوانی تولید نمی‌شد که تهیه‌کننده‌اش را متضرر کند.
* بنیاد سینمایی فارابی این سالها با فارابی آن دوره چقدر تفاوت دارد؟
- فارابی در آن زمان مرکزی برای تولید فکر و نظریه پردازی بود، فارابی امروز یک بنگاه مالی است. حمایتهای مالی فارابی در آن سالها در خدمت آن فکر بود، مدیر عامل فارابی در آن سالها برای آینده سینمای ایران برنامه داشت. اما پس از آن سالها کمتر مدیری این نگاه و دانش را داشته است.
*چه فیلمی از آن دوره برای شما نمونه کاملی از سینمای کودک است؟
- حالا خیلی از آن فیلمها اقناعم نمی‌کند، فکر می‌کنم می‌توانستیم فیلمهای بهتری تولید کنیم، اما توانمان در آن زمان همین بود.
* یکی از مشکلات مدیریتی در ایران این است که جریان مستمر وجود ندارد و به عنوان مثال تجربه‌های موفق آن دوره متوقف می‌شود و به مدیران بعد نمی‌رسد.
- این اشکال به کل سیستم مدیریتی در ایران برمی‌گردد، گاهی در بنیاد سینمایی فارابی مدیرانی داشتیم که کاری نمی‌کردند و کسی هم از آنها نمی‌پرسید چرا. عده‌ای دغدغه سینما نداشتند یا به کارشان آشنا نبودند. این مدیران تئوری و فکری هم درباره سینما نداشتند. بسیاری از مدیران مراکز فرهنگی آدمهای فرهنگی و نظریه‌پرداز نیستند و این باعث می‌شود کیفیت کارهایی که در این حوزه‌ها انجام می‌شود متفاوت باشد. در بهترین شرایط این سازمانها می‌شوند مراکزی که خوب اداره می‌شوند اما نفعی برای سینما و هنر ندارند.
* می‌توان امیدوار بود سینمای کودک به دوران اوج برگردد؟ هنوز آن فیلمسازها را داریم.
- باید برگردیم به سال 66 و همه چیز را از نو بسازیم، جریان فیلمسازی در این حوزه در این سالها به قهقهرا رفته، اگر روند درستی را طی می‌کردیم تا الان صاحب سالن مناسب می‌شدیم. اما سالن سازی انجام نشده است. پیشرفتی که در سینما باید به آن می‌رسیدیم این چیزی نیست که الان با آن مواجه هستیم. در این سالها هر مدیری آمده یک سری کار اداری کرده و رفته است. باید تلاش کنیم به شرایط طبیعی برسیم و بعد دوباره قدم برداریم. نمی‌گویم سینمای کودک نابود شده آنچه داریم نسبت به آنچه می‌بایست داشته باشیم، قابل قبول نیست.

گفتگو: محدثه واعظی‌پور


کد خبر: 17525

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjiiev.uqea8zsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com