نقطه ی عطف ۹ دی و آزمون تاریخی هنرمندان

8 دی 1395 ساعت 13:45


دکتر موسی اسماعیل نژاد/ شاید یکی از سوالات اصلی و اساسی آیندگان، از هنرمندان امروز ایران زمین و بالاخص متولیان فرهنگ و هنر کشور این باشد که به راستی چرا جوانب مختلف فتنه ی ۱۳۸۸، مورد نگاه داشت تاریخی قرار نگرفت و چرا حماسه ۹ دی با زبان هنر و بالاخص فیلم و سریال، به عنوان میراث فرهنگی ملت ایران ثبت و ضبط نگردید.

در علم ریاضیات و بالاخص در مبحث همیشه شیرین حساب دیفرانسیل و انتگرال، آن هنگام که یک خط در مسیر حرکتی خویش در یک تابع دچار خَمیدگی شده و یک خَم ترسیم می شود؛ نقطه ای را که خمیدگی آن خَم تغییر جهت می دهد را نقطه ی عطف آن خط می نامند و همین موضوع از نگاه دیگر به آن سبب می شود تا علامت مشتق دوم یک تابع، قبل و بعد از نقطه ی عطفش بر روی تابع تغییر نموده و از مثبت به منفی و یا از منفی به مثبت تغییر حالت دهد.



اما طرح این موضوع نه به سبب علاقمندی و اهمیت ریاضیات در صنعت سینما و به طور کل نقش برجسته ی آن در هنر است؛ بلکه بیان این مسئله به آن جهت است که اگر بخواهیم نگاهی ریاضی به سیر حرکتی یک فرهنگ و تمدن داشته باشیم، لزوما می بایست نقاط عطف آن تمدن را شناسایی نموده و بازتاب تاثیرات مثبت و منفی آن را در سیر جامعه سازی اش مورد ارزیابی قرار دهیم و این همه تحقق پیدا نمی کند، مگر آنکه این سیر حرکت و این نقاط عطف به دقت ثبت و ضبط گردیده باشد.



حال سوالی که مطرح می شود آن است که به راستی، هنگامی که یک نقطه ی عطف تمدنی شکل می گیرد و یا در مقیاس کوچکتر؛ یک اجتماع مردمی شکل می گیرد؛ جمعی در سنین مختلف، در سطوح علمی متفاوت، با وضعیت اجتماعی مختص به خود، با نظرات و افکار گوناگون، به دور هم جمع می شوند و به عنوان مثال امری را مطالبه می نمایند؛ این مطالبه را چه کسی خواهد توانست برای کسی که در این اجتماع نیست، آن‌چنان توصیف کند که گویی او نیز در این اجتماع بوده و بعضا حتّی از کسانی که در این اجتماع حضور داشتند، بهتر و دقیق تر و ریزتر حقایق را ببیند و واقعیات این اجتماع مردمی را درک نماید؛ در حالی که در ان اجتماع نبوده است؟ آیا اصلاً چنین چیزی ممکن است، یا نه؟



این سوالی است که شاید امروزه، پاسخ عموم ما به آن مثبت باشد و اکثریت ما در برابر چنین پرسشی به صراحت بیان نماییم که بله، ممکن است و هنر می تواند چنین امری را برای ما ممکن سازد؛ اصولا هنر است که می تواند روایت گری نسبتا موجه و قابل قبول برای فهم این پیشینه باشد.



بنیانگذار بنای حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبری سلام‌اللَّه‌علیها است. اگر حرکت و اقدام حضرت زینب نمی بود و بعد از آن بزرگوار هم بقیه‌ی اهل بیت علیهم‌السّلام، حضرت سجاد و دیگران نمی بودند، حادثه‌ی عاشورا در تاریخ نمی‌ماند.
(امام خامنه ای در دیدار جمعی از خاطره‌گویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت‌- ۱۳۸۴/۰۶/۳۱)


هنر، زبان رسایی برای تمامی موضوعات اجتماعی و بالاخص موضوعات پیچیده‌ درون تمدنی بوده و همواره نقش بسزایی را در در ثبت و ضبط مسایل و موضوعات مختلف جوامع و همین‌طور در ماندگار بودن این حوادث و نقاط عطف اجتماعی در هر تمدنی ایفا نموده است و از این منظر، تنها زبانِ هنر است که می تواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح کند و ذهن ها را روشن نماید. بنابراین، همان طور که اشاره گردید، کاملاً درست است؛ هنر چنین نقشی را دارد.



اما زبانِ هنر یعنی چه؟ یعنی توصیف با عکس، با مجسمه، با شعر، با رمان و ... و در نهایت مرتبه، توصیف حوادث و نقاط عطف اجتماعی با زبان فیلم و سریال است؛ زبانی که به صورتی فوق العاده از مجموع هنرهای مختلف بهره گرفته و می تواند به گونه ای ویژه، بازتابی از تحولات اجتماعی یک جامعه و ثبت و ضبط آن به وسیله ی تمامی هنرهای موجود در آن جامعه باشد.


به هنر باید اهمیت داد و بایستی آن را روزبه‌روز اعتلا بخشید و باید شکل فاخر هنر را انتخاب کرد. بدون هنر، حرف عادی جای خودش را حتی در ذهن کسی پیدا نمیکند، چه برسد به این‌که جذابیت داشته باشد و جایگیر و ماندگار شود. هنر مهمترین وسیله است برای گسترش یک فکر درست یا نادرست.
(امام خامنه ای پس از بازدید از سازمان صدا و ‌سیما - ۱۳۸۳/۰۲/۲۸)

به عبارتی دیگر؛ تنها زبانِ هنر است که می تواند به توصیف حوادث و نقاط عطف اجتماعی یک فرهنگ و تمدن پرداخته و آن را ثبت و ضبط نماید و ضمن انتقال آن به دیگران، اسباب حفظ و ماندگاری آن را برای آیندگان فراهم سازد؛ به عنوان مثال اگر تفکر انقلاب اسلامی که با هزار زبان، چه به شکل خطابه، چه به شکل درس، چه به شکل افکار فلسفی، چه به شکل نظرات فقهی، از سال ۱۳۴۱ هجری شمسی، در بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی ارایه شده است، در قالب هنر عرضه نشود و با زبان فیلم و سریال به میراث فرهنگی ملت ایران مبدل نگردد؛ ماهیت آن برای نسل های آینده چیز بیگانه ای خواهد بود؛ همانگونه که امروزه بسیاری از این مفاهیم برای برخی گُنگ و بدون معنی به نظر می رسد و حتی بعضی مفاهیم همچون حکومت الله، مستضعف، کوخ نشین و ...برای عده ای از خواص جامعه نیز، جنبه ی مضحکه پیدا نموده است.



در اینجا می بایست بر این نکته نیز توجه نمود که عدم ثبت و ضبط تعداد کثیری از وقایع تاریخی فرهنگ و تمدن ایران زمین، که در نهایت موجبات عدم بیان و ماندگاری بسیاری از نقاط عطف تاریخی ملت مسلمان ایران را فراهم نموده؛ در رابطه ای مستقیم با بی توجهی و عدم تطبیق هنرمندان زمان خود قرار دارد و از منظر دیگر، بی تدبیری و بعضا غرض و مرض متولیان فرهنگی جامعه را در هر دوره ی تاریخی حکایت می نماید.


شاید یکی از سوالات اصلی و اساسی آیندگان، از هنرمندان امروز ایران زمین و بالاخص متولیان فرهنگ و هنر کشور این باشد که به راستی چرا جوانب مختلف فتنه ی ۱۳۸۸، مورد نگاه داشت تاریخی قرار نگرفت و چرا حماسه ۹ دی با زبان هنر و بالاخص فیلم و سریال، به عنوان میراث فرهنگی ملت ایران ثبت و ضبط نگردید.

به بیانی دیگر؛ اگر چه سرزمین ایران، سرزمین هنر است؛ اما بواقع بسیاری از نقاط عطف تاریخی ملت مسلمان ایران، امروزه به فراموشی سپرده شده؛ چون هنرمندان در آن زمان و در آن موقعیت، یا حضور نداشته و یا مشغولیات دیگری برای خود ساخته بودند و یا اصولا تعهد و مسئولیتی نسبت به ثبت و ضبط آن حوادث و نقاط عطف تاریخی برای خود احساس نمی کردند.



یعنی اگر چه هنر جهانی از هزار سال پیش به این طرف، در مجموع مدیون سرزمین ما و به طور کل، مدیون زبان فارسی و مدیون هنرمندان ایرانی است؛ لیکن هنرمند ایرانی آنچنان که بایست، به خوبی نتوانسته از هنر خویش برای ثبت و ضبط نقاط عطف تاریخی تمدن ایرانی-اسلامی خود بهره گیرد و شاید علت آن در این نکته باشد که عده‌یی بودند، هنرمند هم بودند، صاحب جوهر هم بودند، اما نتوانستند خودشان را با شرایط پیرامونی خود تطبیق داده و در فضای حوادث و در موقعیت ثبت و ضبط هنرمندانه ی آن نقاط عطف تاریخی قرار گیرند.


پس از گذشت بیش از هفت سال از حوادث فتنه ی ۸۸ و در آستانه ی سالروز حماسه ی ۹ دی، باید جستجو نمود که به راستی چرا حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در مقام رسانه ی حاکمیتی و به عنوان رسانه ی ملت مسلمان ایران؛ که وظیفه ی اصلی ماندگارنمودن نقاط عطف ملت ایران را عهده دار است؛ به واسطه ی غفلت و یا شاید به سبب برخی مسایل دیگر، اولویت فیلم و سریال های ۳۰۰ قسمتی خود را به موضوعاتی برآمده از میل معاونت های مختلف خود در شمال کشور و سواحل دریای خزر و ... تقلیل منزلت بخشیده و هیچ برنامه ای از برای ثبت هنرمندانه ی این نقطه ی عطف تاریخی با زبان هنر فیلم و سریال ندارد.

البته باید بر این نکته نیز متذکر شد که همانا بخشی از این بی توجهی هنرمندانه نسبت به ثبت و ضبط نقاط عطف تاریخی ملت مسلمان ایران، محصول لاابالیگری طیفی از هنرمندان می باشد؛ چون هنرمندی به معنای بقیه‌ی خصال خوب که نیست؛ چه بسا هنرمندی که هنرش خیلی بالاست، اما آدم پست و حقیر و بد و فاسق و فاسد و خیانتکاری است و متاسفانه از این گونه هنرمندان در جامعه ی هنری ایران، همانند هر جامعه ی هنری دیگری، زیاد یافت می شود.



هنرمندانی که ظرفیت هنری خویش را معطوف امیال نفسانی خویش ساخته اند و بجای آنکه با آثار هنری خود به ثبت و ضبط حوادث و نقاط عطف تاریخی خاستگاه تمدنی خویش مبادرت ورزند و به طور کل در جهان پیرامونی خود فکر، فرهنگ، رفتار و در حقیقت هویت فرهنگی انسان ها را القاء نمایند و با ارتقای اخلاق و معنویت در جامعه، در بهبود وضعیت زندگی انسان های حال و آینده مؤثر باشند و در مجموع انسان ها را خوشبخت‌تر کنند و ...؛ به اردوگاه مقابل مهاجرت نموده و ضمن دامن زدن بر شهوت اجتماعی، هویت زدایی ملی را در دستور کار خود قرار داده اند و در این میان حتی برخی، از تمام ظرفیت هنری خویش برای حذف و سرپوش گذاری واقعیت حوادث و نقاط عطف تاریخی پیرامونی خویش استفاده می نمایند.



در این میان حتی امروزه برخی از جماعت منورالفکر نیز یافت می شوند که ضمن تقبیح و مذمت هنرمندانی که نسبت به جامعه ی پیرامونی خود دغدغه احساس نموده و به انعکاس این دغدغه ها در آثارشان مبادرت می ورزند؛ نسبت به اصالت هنریِ آثاری که اقدام به ثبت و ضبط حوادث و نقاط عطف تاریخی محیط پیرامونی هنرمند نموده، معترض شده و با بیان این مطلب که هنر نباید با سیاست آمیخته شود، انزوای هنرمند متعهد را رقم می زنند و این در حالی است که مجموعه‌های هنری غرب، از جمله هالیوود، کاملاً سیاسی هستند و اگر این‌گونه نبودند، به فیلم‌های ضد صهیونیستی اجازه‌ی حضور در جشنواره‌های سینمایی در سراسر جهان داده می شد.


در مجموع ثبت و ضبط حوادث و نقاط عطف تاریخی یک ملت در ادوار مختلف تاریخ را می توان محکی برای ارزیابی جامعه ی هنری آن ملت در آن موقعیت زمانی دانست که به نوعی کارنامه ی هنرمندان آن دوران را معین می نماید؛ کارنامه ای که می تواند درخشان بوده و یا آنکه مردودی جامعه ی هنری را به همراه داشته باشد.


انقلاب آن وقتی می تواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمندِ خودی داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را می کنند؛ خیلی هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به بُرّایی این سلاح توجه کنید. به بهره‌وری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به این‌که مفاهیم انقلاب، خوب می توانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.
(امام خامنه ای در دیدار اعضای کنگره‌ی شعر حوزه‌- ۱۳۷۰/۰۷/۱۵)


کد خبر: 93756

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjmaeh.uqetizsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com