نگاهی کوتاه به برخی فیلم های به نمایش در آمده در ششمین جشنواره سینما حقیقت؛/۳

آدم‌ها، آدم‌ها و آدم‌ها ...

23 آبان 1391 ساعت 13:59

رابطه آدمها با حیوانات،با آثار باستانی،با شهر و با یکدیگر در فیلمهای این قسمت مورد بررسی قرار گرفته است.



«برایم یک پنجره کافی است» مستندی بود که روی تاریخ ورود، نفوذ و دخالتهای آمریکا در ایران از سال ۱۲۰۸ هجری شمسی تا روز تسخیر لانه جاسوسی مانور می داد. این مستند که به کارگردانی «امیرهادی ملک اسماعیلی» و به سفارش گروه مستند شبکه ۴ و به صورت طنز نوشته شده بود کار نو و جدیدی در میان مستندهای سیاسی محسوب می شود، خصوصا صدای «امیر محمد صمصامی» به این امر کمک می کرد. البته در جلسه نقد و بررسی فیلم به اینکه نوع روایت فیلم مناسب موضوع آن نیست خرده گرفته شد. تعریف آدمهای «راحت و ناراحت» نریشن های «هرچی من دارم مال من، هر چی تو هم داری مال من» که به معاهده کاپیتولاسیون اشاره می کرد و یا «آدمها با هم برابرند، اما بعضی برابرترند» که وام گرفته از کتاب «قلعه حیوانات جرج اورول» بود به مذاق تماشاگران خوش آمد و فیلم از تصاویر چندین فیلم آرشیوی و چند مستند نظیر «موج،مرجان،خارا» ساخته «ابراهیم گلستان» و «علف،نبرد یک ملت برای زندگی» استفاده خوبی کرده بود. نکته ای که در مورد این اثر باید گفت این است که جمع کردن این بازه زمانی در یک فیلم ۵۰ دقیقه ای و نشان دادن نگاهی همه جانبه کار سختی است و این امر موجب شده بود فیلم فاقد عمق لازم برای رسیدن خواسته اش باشد. هدف فیلم در مورد «سینمای قوم نگارانه» نبود و صحبتهای جناب «جواد طوسی» هم زیاد مناسب موضوع فیلم نبود، در کل فیلم کمی خام به نظر می رسید و بسیار جای کار داشت.

«گنبد مینا» به کارگردانی «محمد احسانی» به موضوع یادگاری نویسی روی آثار باستانی یا «وندالیسم» از منظر جامعه شناختی و روانشناسی می پردازد. فیلم نشان می دهد که مردم نسبت به ارزشها بناها و آثار تاریخی هیچ آگاهی ای ندارند و نیز یادگاری نوشتن یکی از بیماریهای فرهنگی مردم ایران است. احسانی در این فیلم به سراغ آثار باستانی ایران و مقبره مفاخر ایرانی می رود که از جمله آنها می توان به پرسپولیس، مقبره کوروش کبیر، میدان نقش جهان اصفهان، بیستون کرمانشاه، طاق بستان،حافظیه، گنبد سلطانیه، باغ ارم،تخت سلیمان و... اشاره کرد. نگاه فیلم از کلیشه های رایج در فیلمهای نوع خودش فاصله گرفته بود و ای کاش درمانی هم بر این بیماری ارائه می شد.

«شهری که می شناسم» ساخته «احسان معصوم» اثری است در مورد تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم و چهره های شهر قزوین در گذر زمان. وضعیت قزوین در دوره شاهپور اول، صدر اسلام،حمله مغولها، صفویان، قاجار، جنگهای جهانی نشان داده می شود. فیلم از «اقبال آذر» می گوید، از «عارف قزوینی»، «علامه دهخدا»، «عبید زاکانی»، «میر عماد حسنی»، از حسینه ها و زورخانه ها و قهوه خانه ها و تعزیه در قزوین. فقدان یکپارچگی زمانی و عدم خلاقیت در پرداخت دامنگیر این فیلم هم شده بود.

«خر» اولین ساخته «آرش اسحاقی» بسیار مورد توجه تماشاگران حاضر در سالن سینما فلسطین واقع شد، طوری که حاضرین در سالن مدت قابل توجهی بعد از پایان فیلم مشغول تشویق بی امان و ابراز احساسات خود نسبت به فیلم بودند. اسحاقی در این فیلم دست روی شخصیت عجیب «علی قاسمی» گذاشته بود، مردی تنها که تمام زندگی «رابینسون کروزوئه» گونه خود را صرف خرانش کرده است. ابتدای فیلم نظر همسایه های این مرد را در مورد او می شنویم و به تدریج وارد فضای زندگی او می شویم. رابطه این مرد با خرهایش و زمانی که او صرف رسیدگی به این موجودات می کند بسیار جالب است. او به بازار هفتگی شهرش می رود و صیفی و سبزیجات پوسیده و کارتن های مقوایی را جمع آوری می کند و برای خرانش می برد. نظرات علی در مورد زندگی غریب می نمود، او تلویزیون را «جعبه شیطان» می دانست و عقیده داشت که «همه حیوانات روزی انسان بوده اند و با ارتکاب گناه به حیوان تبدیل شدند، اما الاغ از اول الاغ بوده». زندگی بی آلایش علی و حرکات خرها، تدوین خوب و نی زدن علی و موسیقی بندری فیلم به دل تماشاگران نشست. انسجام یکدست، حداقل بازسازی و محدود بودن کارگردان فقط به کشف و ارائه موضوع از نکات مثبت این فیلم است و بهتر بود نام دیگری برای فیلم انتخاب می شد تا به یک افکار یک شخصیت طعنه نمی زد.

مستند محیط زیستی «سگ» که در بخش ملی به نمایش درآمد در خصوص طرح جمع آوری(بخوانید کشتار) سگهای ولگرد در سطح شهرهای استان گیلان است. فیلم که با یک انیمیشن کوتاه شروع شد با نمایش چند سکانس وضعیت نگهداری سگ در جامعه ایرانی را نشان داد تا در ادامه مقایسه ای داشته باشد بین وضعیت این سگها با سگهای ولگرد که شبها برای سیر کردن شکم خود به سطح شهر می آیند. آنچه در کشورهای دیگر دیده می شود زنده گیری این موجودات است که ظاهرا بهانه شهرداری های استان گیلان نداشتن بودجه برای این کار است و خب به گفته آنها آسانترین راه، کشتن سگهاست، جالب اینجاست که این طرح با هماهنگی محیط زیست انجام می گیرد. این مستند روی ماده خام خود حداقل جرح و تعدیل را داشت ولی ای کاش از روایت خلاقانه تری برای نمایش دادن فیلم استفاده می کرد. در ضمن دیالوگ«در حالی که مدافع حقوق حیوانات هستم ولی مستند خود را بیشتر دوست دارم» در مقابل کشتار دردناک سگها از نظر احساسی کمی به فیلم لطمه می زد.


کد خبر: 49566

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjmiex.uqehmzsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com