آنچه امروز میخواهیم به آن به عنوان یک تکلیف بپردازیم موضوع «نخستین کتاب فصل موسیقی در ایران» فصلنامه «مقام موسیقایی» است که در سوره مهر حوزه هنری منتشر میشود؛ و متاسفانه آنچه در یکسال گذشته بر این فصلنامه رفت آنقدر جفا بود که اهالی مطبوعات در حوزه فرهنگ و به ویژه موسیقی اگر میدانستند چه اتفاقی رخ داده و چه جوری به بخش نظری موسیقی شده، نباید ساکت مینشستند.
آنچه امروز در مطبوعات رخ میدهد در شأن مطبوعات نیست؛ آنچه امروز در حوزه خبر و خبرنگاری میگذرد در شأن رسانه و رسانهای نیست؛ سیاست و اقتصاد را کاری ندارم، حتی با خبرنگارهایش که البته محترم هستند؛ اما باید به خبرنگاران حوزه فرهنگ گاهی تلنگری زد! که چرا حافظه تاریخی بلند مدت نداریم و حتی گاهی در حافظه کوتاه مدت هم حرفهایی را میشنویم که به سرعت فراموش میکنیم و دنبالش را نمیگیریم. البته به قول فریدون مشیری «صحبت از پژمردن یک برگ نیست، آه جنگل را بیابان میکنند... » موضوع این است که ما نمایندگان رسانهای خوبی برای جامعه فرهنگی و هنری نیستیم؛ نمایندگانی که چشم بینا و آگاه و اطلاع رسان حوزه هنر به مردم و اهالی هنر باشند.
اما آنچه امروز میخواهیم به آن به عنوان یک تکلیف بپردازیم موضوع «نخستین کتاب فصل موسیقی در ایران» فصلنامه «مقام موسیقایی» است که در سوره مهر حوزه هنری منتشر میشود؛ و متاسفانه آنچه در یکسال گذشته بر این فصلنامه رفت آنقدر جفا بود که اهالی مطبوعات در حوزه فرهنگ و به ویژه موسیقی اگر میدانستند چه اتفاقی رخ داده و چه جوری به بخش نظری موسیقی شده، نباید ساکت مینشستند، نباید مینشستند تا نشریهای به تعطیلی بی صدا و ساکت برسد و حتی اگر امروز در موتور جستجوگر گوگل نامی از شماره ششم و هفتم مقام موسیقی به نوشته در آید هیچ حرفی و سخنی از دلایل توقف این نشریه نیاید و کسی هم حرفی در مورد آن نزند. همین اتفاقی که در فضایی نسبتاً ساکت اتفاق افتاد و انتشار شماره جدید – هفتم – مقام موسیقایی اسباب این را فراهم آورد که در مورد روال زوال یکساله این فصلنامه سخنی به نوشتار در آوریم.
این متن صرفا برای ثبت در تاریخ انتشار مقام موسیقی است و طرح موضوع فقط به این دلیل است که معلوم شود گاهی مدیری به دلایل شخصی فرایندی را از حرکت باز میدارد و آب هم از آب تکان نمیخورد؛ آخرش هم دلایلی میآورد از جمله اینکه نگذاشتند کار کنیم؛ چوب لای چرخ گذاشتند؛ عدهای نمیخواستند ما باشیم؛ بودجه نبود و خیلی دلایل دیگر که برای همه ما آشناست و از مواردی است که در کم کاری مدیران در پاسخگویی مشترک است. موضوع از این قرار است که از اواسط سال ۹۱ تا اواخر سال ۹۲ اتفاقات ویژهای در مرکز موسیقی حوزه هنری رخ داد که در برخی یادداشتهایی که به این مطلب پیوست شده است به آن اشاره شده؛ اما به دلیل انتشار دوباره مقام موسیقی به موضوع این مجله میپردازیم تا شاید زوایایی از جفایی که به این نشریه رفته است مورد واکاوی و مداقه قرار گیرد.
پس از آمدن پیروز ارجمند (کارشناس ارشد پژوهش هنر و مدیر فعلی دفتر موسیقی معاونت هنری) و ارائه منشور ۱۰ مادهایش برای مدیریت در مرکز موسیقی و برنامههایی که اعلام کرد و معلوم نشد کدام یک به ثمر نشست یکی از برنامههای اصلیاش را فصلنامه مقام موسیقی دانست.
(لازم به ذکر است که در جلسه معارفه پیروز ارجمند در حوزه هنری او مواردی را به عنوان برنامههای اصلیاش عنوان کرد که پس از رفتنش اعلام نشد کدام موارد عملی و کدام در حد سخن ماند و البته اعلام نکرد که چرا آن بخش از مواردی که عملی نشد مشکلش از کجا بود! به این تصویر دقت کنید که از خبرگزاری ایسنا در تاریخ ۱۸ مهر ۹۱ به یادگار مانده است و در آن وعده هایی داده شده که عملی شدن آن ها به گزارشی نیاز دارد که انشالله پیروز ارجمند منتشر خواهد کرد و به منتقدان پاسخ خواهد داد. )
وعده هایی که نمی دانیم عملی شد یا خیر! تدوین دایره المعارف جامع موسیقی ایران؛ ارتباط با تمامی علاقمندان به موسیقی در جهان از طریق وب سایت مرجع موسیقی ملی ایران و .... اما برگردیم به مقام موسیقی؛ پس از روی کار آمدن ارجمند در حوزه هنری، او تصمیم گرفت بدون توجه به ساختار اداری حوزه هنری - که به ظاهر باید از آن به طور کامل مطلع باشد - دست به تغییراتی زد که در حوزه وظایف سازمانیاش نبود.
یکی از این تغییرات دخالت در ساختار «مقام موسیقایی» نشریه مجموعه سوره مهر بود؛ و اگر قرار بود تصمیمی در مورد آن گرفته شود، اساساً و طبق چارت سازمانی باید توسط شرکت انتشارات سوره مهر و مدیر آن اتخاذ میشد نه مدیر مرکز موسیقی؛ و مدیر مرکز موسیقی هم در تمام دورهها در حد یک مشاور با نفوذ در کنار مجموعه سوره مهر اعلام نظر می کرد و حتی نظر قطعی می داد؛
اما به لحاظ سازمانی امکان تصمیم گیری برای فصلنامه «مقام موسیقایی» در حیطه اختیارات انتشارات سوره مهر بوده و فعلا هم اینگونه است نه مدیر مرکز موسیقی، (مگر اینکه ریاست حوزه هنری از اختیارات خود استفاده کرده و دستوری موردی بر این مبنا اعلام کند که متصدی مجله دفتر موسیقی باشد) اگر رضا مهدوی هم – به طور استثناء - در مقطعی مدیر مجله بود، دلیلش آشنایی با رسانه بود نه اینکه مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری است و همزمان تصمیم گیرنده مقام موسیقی هم باید باشد؛ به هر حال به دلیل ناآشنایی با این ساختار و شاید هم هول زدگی!! (واژۀ برساخته) و ذوق زدگی شروع به اظهار نظرهای ناپخته کرد اینقدر که هم اصحاب فصلنامه را آزرده خاطر کرد و هم نتواست افرادی را برای انتشار مجدد این نشریه مجاب کند. از جمله کارهای شتاب زدهای که انجام داد موضع گیری تندی بود که علیه جلسهای که به میزبانی عدهای (جشن نامه موسیقی) و میهمانانی از اعضا تحریریه و شورای علمی مقام در خانه هنرمندان برگزار شده بود.
در این موضع گیری تند علاوه بر اینکه گفت مقام موسیقی تغییرات بنیادی خواهد کرد اعلام کرد که «به طور حتم سهراب حسینی دیگر سردبیر
(که البته ایشان نمی دانستند! که سردبیر رضا مهدوی است نه حسینی، و حسینی دبیر تحریریه است) مقام نخواهد بود، ولی باقی دوستان مختارند که بمانند یا نه» و البته منظورشان از باقی دوستان معلوم نبود که آیا صاحب امتیاز است؟ که منظور حوزه هنری است! مدیر مسئول است؟ که محسن مومنی شریف است! سردبیر است؟ که رضا مهدوی است! یا شورای علمی است که عبارت بودند از: احمد پژمان، علیرضا مشایخی، مجید کیانی، شاهین فرهت، محمدرضا درویشی. و البته این اظهار نظر همراه با عصبانیت حتما در مورد مدیران بخشهای بازرگانی و روابط عمومی و تحریریهای که فقط در حد یکی دو گزارش کمک به مجله میکنند نبود؛ چرا که در همان جلسه اعضای شورای علمی خواسته بودند که سهراب حسینی دبیر تحریریه بماند، در این صورت روی صحبت مدیر وقت مرکز این بوده که دوستانی که حمایت میکنند از حسینی بدانند که او میرود؛ شما هم اگر میخواهید بروید خودتان میدانید؛ به بیان دیگر تعبیر این میشود که قطار در حال حرکت است و نهایتا شما هستید که پیاده میشوید؛ فصلنامه مقام منتشر میشود حتی اگر شما نباشد و البته دیدیم که اینگونه هم نشد!
موضع گیری علیه سردبیر (که منظورشان البته دبیر تحریریه است نه سردبیر و این دو با هم تفاوت دارند در آیین روزنامه نگاری) مقام موسیقایی و وعدههایی برای بهتر شدن این فصلنامه که عملی نشددر اینباره البته بزرگان و هیات علمی مقام موسیقی به او توصیه هایی کردند اما او انگار برنامه هایی در نظر گرفته بود که اجرایی کردن آن ها اهمیت بیشتر و خدمت عظیم تری به اهالی موسیقی را در پی داشت
در برخی از توصیه ها آمده بود:
یکشنبه 10 دی 91 خبرگزاری مهر
در ادامه این نشست 10 دی ماه موضوعاتی مطرح شد و حمایت هایی صورت گرفت که با بی تفاوتی مدیر وقت مرکز مواجه شد این موارد را در زیر می خوانید (متن خبرگزاری مهر در 10 دی ماه 91 ادامه تصویر بالا):
«درویشی افزود: شماره آخری که از این مجله خواندم بسیار تکاندهنده بود. اصولا در تاریخ موسیقی معاصر ایران از دوره مجله موسیقی، مجله موزیک ایران و مجله موسیقی رادیو که پیش از انقلاب چاپ میشدند تا کنون فصلنامه مقام موسیقایی بیشتر شبیه یک معجزه است.
وی ادامه داد:
مدیریت موسیقی حوزه هنری از مهدوی به پیروز ارجمند رسید. وقتی مهدوی از حوزه بیرون آمد باید از مدیر جدید انتظار داشت و من از او میخواهم که مدیریت مجله را ابقا کنند. در ایران هرچند سال یکبار مریضیای رایج میشود و آن مریضی تغییر مدیران است. به یکباره همه مدیران عوض میشوند و این بسیار به کار ضرر میزد ولی از آقای ارجمند میخواهم اینبار مدیر این فصلنامه را ابقا کند.
درویشی به سابقه حضور مهدوی در حوزه هنری اشاره کرد و گفت: مهدوی در حوزه هنری بزرگ شده و حوزه را کاملا میشناسد.
مهدوی به سهراب حسینی (دبیر تحریریه مجله مقام موسیقایی) اعتماد کرد. کار من با ارجمند اکنون این است که به او بگویم اگر میخواهید پیشرفت کنید این سازماندهی مجله را برهم نزنید.در ادامه علیرضا مشایخی به روی صحنه رفت و گفت: خصیصهای که مهدوی داشت و دارد این است که در جمع اضداد بینظیر است. آدم باید ظرفیت داشته باشد شنیدن حرف دیگری را هم داشته باشد.
خبر اصلا خوبی برای اهل هنر موسیقی کشور نیست که تاکنون دو مجله تاثیرگذار موسیقی ایران را دو غیر موسیقایی چاپ کردند. اولی را صادق هدایت چاپ کرد و دومی را سهراب حسینی (فصلنامه مقام موسیقایی)وی ادامه داد: آدمهایی که همیشه برای رسیدن به اهدافشان راههای اصولی را پیش میگیرند پشتشان خم نخواهد شد و من ایستاده میمیرم. سهراب حسینی با انتشار مقام موسیقایی اتفاق خوبی را رقم زد که هیچ کدام از موسیقیدانان این کار را نکردند من نمیدانم این ۲۰ هزار موسیقیدان چه میکنند.
مشایخی در پایان درباره مجله مقام موسیقایی گفت:
دلم میسوزد که این تیم پراکنده شود ما یک سازمان موسیقایی در کشور نداریم که رییس آن تحصیلات جدی در موسیقی داشته باشد مثل آب خوردن، رییس سازمان قند و شکر در این مملکت رییس موسیقی میشود.در ادامه این مراسم محمدرضا اصلانی کارگردان فیلم آتش سبز و دوست نزدیک هیات مدیره و سردبیر مجله مقام موسیقایی گفت: وقتی سهراب حسینی این مجله را به من معرفی کرد از مجموعه افرادی که در این اثر گرد آمده بودند و حتی میتوانستند مجموعه متضادی هم شکل دهند، حیرت کردم اما خوشم آمد که یک جوان توانسته اعتماد این افراد را جذب کرده و دور هم جمع کند. این کار هم حیرتانگیز هم تحسین برانگیز است؛ چرا که در زمانه ما این ارادهها کم است.
وی بیان کرد: در این دوران چندین فصلنامه و مجله منتشر شد که نه تنها در سطح عمومی تاریخ معاصر ما جایگاه دارند بلکه در سطح جهانی نیز مطرح هستند. مجله حرفه هنرمند، مجله گرافیکی و بعد مجله مقام موسیقایی از این دست هستند.
این مستندساز معتقد است: ویژگی مقام موسیقایی این است که گاه فرصتی است که مشایخی میتواند تئوری خود را حتی درباره سینما ارایه دهد و یا درویشی از یک پیشنهاد دفاع کند.
اصلانی ادامه داد: این یک هشدار بوده و این مجموعه به ما امکان یک تحقیق و نگاه گسترده را میدهد البته من شنونده موسیقی هستم و داننده نیستم اما اعلام میکنم که از این چند شماره موسیقی آموختهام. اما چرا بعضیها میخواهند مرا از این آموختن منع کنند.
این کارگردان در پایان سخنانش گفت: اگر این نشریه برای کسی اعلام خطر است میتواند اعلام خطر کند اما زیرآب هم را نزنند.»
حال واقعاً پرسش اساسی اینجاست که چرا پیروز ارجمند این توصیهها را از بزرگترین مردان موسیقی و سینمای ایران نشنید!؟ و مقام موسیقی یک سال عقیم ماند و دوباره با همان نفرات شروع به کار کرد!جالب البته سرمقاله سهراب حسینی در شماره ۶ مقام موسیقی بود. او در ابتدا در متنی با تیتر معنادار
«جهل بودگی؛ در ستایش ستمگری» از این نوشت که همه یک روز باید بروند؛ و در ادامه به برخی شبهاتی که پیروز ارجمند مطرح کرده و به او نسبت داده بود اشاره کرد. در بخشهایی از نوشته با اشاره به آن مراسم (جشن نامه مقام موسیقایی) میخوانید:
او در این نوشتار پاسخ کاملی به مدیر وقت مرکز موسیقی حوزه هنری داد اما انگار «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است». در ادامه سرمقاله سهراب حسینی، یادداشتی از رضا مهدوی میخوانیم که البته رندانه است؛ او که حالا سالهاست مدیر بخش موسیقی بوده و فراز و نشیبها را خوب میشناسد کاری کرده برای ثبت در تاریخ؛
آنهایی که بالا و پایین زیاد شدهاند از این اتفاقات هم زیاد دیدهاند؛ پس سعی میکنند خیلی آرام و متین حرکت کنند؛ نه مهدوی؛ که هر انسان عاقلی اگر به مسندی میرسد، باید نخست بداند که روزگاری از آن مسند به پایین خواهد آمد؛ از روز اول به روز آخر بیاندیشد که متاسفانه برخی اینقدر دچار هیجان میشوند که این موارد را فراموش میکنند. مهدوی در یادداشتی به چگونگی شکل گیری مقام موسیقی اشاره میکند و اینکه مقام؛شان دارد؛ جلیل است؛ جلال است؛ برای اهالی موسیقی ارج دارد، قرب دارد؛ او یکی به نعل میزند یکی به میخ؛ آگاهانه هم میزند؛ او میداند چه باید بگوید؛ به که باید بگوید و چگونه باید بگوید. در این یادداشت مینویسد:
نکته اخلاقی! آنچه مسلم است خبرنگاران جراحان جامعه هستند؛ آنچه مسلم است خبرنگاران باید آگاه به شرایط باشند؛ آنچه مسلم است خبرنگاران باید گوش و چشم مردم باشند؛ آنچه مسلم است خبرنگاران رکن چهارم دموکراسی باید باشند! اما آیا اینهایی که بر شمردیم ویژگیهای همه خبرنگاران ما هستند؟ اگر این چنین است
چرا هر مدیری در هر بخشی، هر تخیلی که دارد به ما اعلام و ما هم آن را منتشر میکنیم؛ سپس اتفاقی که میافتد این است که پس از پایان کار مدیری در هر دوره با تعداد زیادی وعده مواجه میشویم که عملی نشده است؛ چرا وقتی میخواهیم مدیران را در بخشهای دیگری به کار بگیریم غیر از تعهد به تخصص و البته عملگرا بودن آنها دقت ویژه نداریم؛ مگر میشود مدیری که پر از وعده و حرفهای معنادار زیباست وقتی بدون عمل میبینیمش باز دوباره به او میدان میدهیم؛ آیا از کم کاری ما نیست که مدیران عادت میکنند حرفهای بزرگ رسانهای بزنند و کارهای کوچک عملی انجام دهند؛ آیا از کم کاری ما نیست که مدیران در شوهای مختلفی که ما خودمان بانی آن هستیم حضور مییابند و برای ما حرفهای قشنگ میزند، سپس نه آنها به وعدههایشان عمل میکنند و نه ما پیگیر وعدههای آنها میشویم. موضوع غمگین کننده است اما واقعیت دارد؛ واقعیت دارد که مدیران یاد گرفتهاند کارهایی که از ابتدا هم نمیخواستند و نمیتوانستند انجام دهند و میدانستند در حوزه تواناییهایشان و البته در حوزه وظایف مدیریتشان هم نیست را وعده دهند و سپس کمبود بودجه و همکاری نکردن مدیران بالایی و برخی مصالح را به عنوان توجیح به ما تحویل دهند! در مرکز موسیقی حوزه هنری آنچه روی داد اغلب به این شباهت داشت؛ البته غیر از همایشها و برخی اجراها که اگر مدیر هم در آن بخشها نباشد با اوضاع با همین روال پیش میرود. پیشنهاد مستقیم من در این مورد این است که حوزه هنری در بخش مرکز موسیقیاش بیلان دوسال گذشته خود را منتشر کند تا جامعه موسیقی بداند در بخش موسیقی انقلاب که تعهد اولیه حوزه هنری است چه اتفاقاتی در آن مرکز روی داده است.