درباره نمایشنامه «حقایقی درباره یک ماهی مرده»
حقایقی درباره محمد چرمشیر
30 مرداد 1389 ساعت 15:25
شاید بتوان نمایشنامه «حقایقی درباره یک ماهی مرده» را نمونهای کامل از تمام ایرادهایی دانست که در چند سال اخیر به آثار محمد چرمشیر گرفته شده است.
به گزارش هنر نیوز به نقل از خبر آنلاین،تئاتر همیشه درباره چیزی است، حتی اگر فاقد داستان، شخصیت و هرگونه عنصر دراماتیکی باشد.اما نمایشنامه «حقایقی درباره یک ماهی مرده» آخرین اثر محمد چرمشیر درباره چیست؟ کل نمایشنامه صرف حرفهای یک آدم با خودش و یک ماهی مرده میشود. حرفهایی نه چندان نظاممند که بیشتر به هذیانی بیمعنی شبیهاند و با دقیقترین روشهای تفسیر هم به وضوح نمیرسند.
یکی از نکات مهم در درام، شناختی است که آن اثر از آدمهای یک زمانه میدهد، بنابراین پایگاه اجتماعی آدمهای یک نمایشنامه اهمیت زیادی دارد. شخصیت اصلی نمایشنامه چرمشیر کیست؟همانطور که گفته شد این نمایشنامه درباره آدمی است که با خود و ماهی مردهای به حرف مینشیند، اما هیچ اطلاع بیشتری از شخصیت به دست مخاطب نمیآید. یعنی با وجود آن همه حرف با متنی روبرو هستیم که نه هیچ داستانی دارد و نه شخصیت خاصی.
ما با حرفهای مبهم و بیربط آدمی روبروییم که نه چیزی میخواهد و نه نام و نشان و زمینهای دارد. اگر چرمشیر توضیح صحنههایش را حذف میکرد میتوانست «حقایقی درباره...» را به عنوان یک شعر چاپ کند. چرا که بدیهی است که روند متن جدید چرمشیر چیزی به عنوان نمایشنامه را به ذهن انسان نمیآورد.
محمد چرمشیر پرکارترین نمایشنامهنویس تاریخ تئاتر ایران است. در طول سی سالی که او نمایشنامه مینویسد هیچ نمایشنامهنویسی اثرش به اندازه او اجرا نشده است. تقریباً با تمام جریانهای تئاتر ایران کار کرده و در تمام ژانرهای تجربه شده تئاتر اثر خلق کرده، اما هیچکس جواب روشنی به این سؤال که جهان آثار او چه جهانی است نمیتواند بدهد. هیچکس درباره تفکرات چرمشیر و نگاهش به هستی چیزی نمیداند.
آری در هنر و طبیعتاً در تئاتر نمیتوان ذاتگرا بود و احتمال دارد چرمشیر مدعی باشد که دارد کل درک ما را از تئاتر زیر سؤال میبرد، اما جای آن برای ما چه مینشاند؟ یک شعر؟ آدمی که البته پایگاه اجتماعی ندارد؟ یک ماهی مرده؟ جانشین درام و چالشهای دراماتیک در متن چرمشیر چه چیزی است؟
حذف روند داستانی در یک درام میسر است. تئاتر پسادراماتیک و آوانگاردها به دنبال همین فرارفتن از داستان و درام بودند، اما آنچه مسلم است تأثیرات حسی جدیدی را جستجو میکردند که برای رسیدن به آن تأثیرات راهکارها و شیوههای جدیدی را جایگزین داستان کردند. مثل روند یک آیین و یا یک تجربه اجرایی بیرون از فضای آشنای تئاتر. هیچ یک از آثار آوانگارد جهان در حوزه زبان آنقدر آنارشیستی نبودهاند که تئاتر را از ماهیت تهی کنند و با اندکی توضیح صحنه نوشتهای بیهویت را به عنوان نمایشنامه معرفی کند.
تا آنجایی که اهالی تئاتر و ادبیات چرمشیر را میشناسند به حساسیتهای اجتماعی او آگاهند اما چه شده آثار او از این حساسیتها تهی شدهاند؟ چه شده چرمشیر بدون توجیهات دهه شصت رو به متنهایی آورده که هویت شخصیتهایش یا مجهول هستند و یا غیرایرانی؟ «رقص مادیان» (بازخوانی «یرما»)، «آسمان روزهای برفی» (بازخوانی فیلم «بانی و کلاید») آن هم با شخصیتهای غیرایرانی و سپس «حقایقی درباره یک ماهی مرده» هیچکدام نشان از هویتی در جامعه چرمشیر ندارند و دارای دغدغهای مربوط به زمانه نگارش و چاپشان نیستند؟
در واقع این آثار از خود هویت و پایگاهی ندارند و در بهترین حالت جز تکرار تجربیاتی متعلق به گذشته چیز دیگری نیستند. میگویم گذشته چرا که فارغ از تجربیات افرادی مثل سوزان سونتاگ (که بازخوانیهای چرمشیر آشکارا شبیه به بازخوانیهای او از برخی آثار کلاسیک از جمله «بانوی دریایی» است) و در بین نمایشنامهنویسان وطنی نعلبندیان و فرسی و خود چرمشیر در سالهای گذشته این تجربیات دوره شده و برای تکرار صرف آنها هیچ توجیهی در درون جامعه تئاتری ایران وجود ندارد.
شاید بتوان «حقایقی درباره یک ماهی مرده» را نمونهای کامل از تمام ایرادهایی دانست که در چند سال اخیر به آثار چرمشیر گرفته شده است. زبان غیر دراماتیک با فضایی از شاعرانگی نهیلیستی، دوری از هرگونه عنصر متعین که لازمه درام است و همچنین نبود شخصیتپردازی و دادن پایگاه اجتماعی ملموس و همگام با جامعه نویسنده به آدمهای نمایش همه مشکلاتی است که در «حقایقی درباره ...» تکرار شده است.
گویی چرمشیر بیاعتنا به تمام انتقادها به آثار فراموش شدنیاش ایمان دارد. آنچه مسلم است یکی از دلایل تکرار فضاهای بیثمر توسط این نویسنده نقد نشدن آثار او حداقل به اندازه جدیت خودش در نگارش آنها است. حتی نیمی از آثار چرمشیر مورد نقد دقیق قرار نگرفتهاند و جریانها و درگرگونیهای کارنامه او مورد بررسی قرار نگرفتهاند.
نویسنده:علیرضا نراقی
کد خبر: 15518
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjoiev.uqeivzsffu.html