بی توجهی مسئولان شهرستان خوی و نمایندگان استان آذربایجان در مجلس؛

جنگ ازبک‌ها، افغان‌ها و ایرانی‌ها بر سر مقبره «پوریای ولی»

5 دی 1392 ساعت 21:12

راست می‌گویند؛ «آیین عشقبازی دنیا عوض شده است/ یوسف عوض شده ست، زلیخا عوض شده ست»؛ تعاریفی که رفتارهای آدمی در زمان معاصر دارند عوض شده است؛ زرنگی و حق دیگران را ضایع کردن جزو محاسن انسان‌ها محسوب می‌شود و مانند هر رفتار «نکوهش» شده دیگری؛ متاسفانه در جامعه ما مورد «ستایش» قرار می‌گیرد.


 مردم درگیر اتفاقات و روزمرگی هایی شده اند که برایشان تفاوت نمی‌کند چه اتفاقی دارد دور و برشان می‌افتد؛ نمی‌دانند این اتفاقات چقدر بر آینده آن‌ها؛ آینده تاریخی و فرهنگی شان تاثیر می‌گذارد؛ البته تقصیری هم ندارند؛ حرف بی حساب هم نمی‌زنند؛ تا حرفی از فرهنگ با آن‌ها می‌زنی قیمت گوشت و برنج و میوه را وسط می‌کشند؛ می‌گویند فکر این هستیم که خرج یومیه (روزانه) را دربیاوریم. در این شرایط حالا چندان فرقی نمی‌کند که نظامی شاعر را؛ یا مولوی را؛ یا شمس تبریزی و ابن سینا و... را کشورهای اطراف ببرند و به نام خودشان کنند؛ یا چه اهمیتی دارد که چوگان به اسم آذربایجانی‌ها یا تار ساز ملی ایرانی به اسم آن‌ها ثبت جهانی شود یا ایران؛ اصلا چه اهمتی دارد؛ آیا با این ثبت‌ها و پرونده‌ها گوشت و مرغ و میوه و دارو و... ارزان می‌شود؟!
جواب سختی است؛ نمی‌توانی به مردم بگویی این‌ها با هم فرق دارند! هر چیزی باید سر جای خودش بررسی شود؛ نمی‌توانی بگویی این‌ها سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و تمدنی ما هستند؛ نمی‌توانی بگویی قیاس گوشت و نان و برنج با مولوی و شمس تبریزی قیاس معالفارق است؛ آن‌ها می‌خواهند زندگی آسودهای داشته باشند؛ می‌خواهند یک نفر کار کند پنج نفر بخورد نه پنج نفر کار کند حتی یک نفر هم نتواند بخورد! خلاصه حرف بی‌حساب هم نمی‌زنند! ما هم که داریم این حرف‌ها را می‌زنیم بابت این است که وظیفه داریم و البته بابت انجام این وظیفه هم پول می‌گیریم؛ پولی که اگرچه کم است اما عشقاش ما را سرشار می‌کند.
خلاصه اینکه خبر از مجلس شورای اسلامی آمد که «افغانستان دارد برای آرامگاه پوریای ولی سندسازی می‌کند» این را حسینی صدر نماینده مردم خوی و چایپاره با تأکید بر اینکه بی‌توجهی‌ها نسبت به مفاخر ایران زیاد شده خبر داد و البته یادآور شد که مدتی است افغانستان برای ثبت ملی و ادعای مقبره پوریای ولی اقدام به سندسازی کرده است در حالی که مقبره او در خوی واقع شده و کسی از این موضوع خبر ندارد! (البته لازم به ذکر است که آقای نماینده همه خبر دارند ولی خودشان را زدهاند به آن راه! در ضمن استان خودتان هم به این مقبره بی‌توجه است).
رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و ترکیه در مجلس شورای اسلامی، همچنین اضافه کرده که «با تمرکز بر مفاخر می‌توانیم به جذب توریست پرداخته و با هوش اقتصادی جاذبه‌های فرهنگی کشور را محل درآمد استانی و ملی قرار دهیم».
اما در دانشنامه آزاد ویکیپدیا آمده است که: «نویسندگان درباره زادگاه او نیز اختلاف کرده‌اند. برخی او را از مردم اورگنج (از شهرهای خوارزم)، برخی از مردم گنجه و برخی دیگر، بر اساس طوماری قدیمی به جا مانده از دوره صفوی، او را از مردم خوی، سلماس دانسته‌اند.
پوریای ولی در جوانی کشتی می‌گرفت و پیشه پوستین‌دوزی و کلاه‌دوزی داشت. در‌‌ همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی نام یافت. درباره دگرگونی روحی پوریای ولی روایت‌های فراوان آورده‌اند.

مقبره پوریای ولی در «خیوه» ازبکستان!
\"\"

\"\"

\"\"
آرامگاه پوریای ولی به ادعای ازبک ها در این محوطه تاریخی است


اسناد خبر از این می‌دهند که مقبره «پوریای ولی» در شهر خوی، استان آذربایجان غربی است؛ اما آرامگاه دیگری نیز منسوب به وی در شهر «خیوه» وجود دارد و البته آرامگاهی هم در «صومعه سرا»؛ این مقبره خود یک مجموعه فرهنگی - تاریخی است و در فاصله قرن‌های هشتم تا چهاردهم هجری (۱۴ تا ۲۰ میلادی) برای بزرگداشت نام پهلوان محمود ساخته شده ‌است. چنانکه در آن نواحی رسم بر این است که پس از مراسم ازدواج برای تبرک به زیارت آرامگاه او می‌روند. طبق منابع موثق، پهلوان «محمود قتالی» فرزند پهلوان پوریای ولی بوده و با عنوان «محمود قتالی (بن) پوریای ولی» از وی نام برده شده است. برخی از منابع متاخر کلمه «ابن» که به معنی «فرزند» است، حذف نموده و منابع معاصر نیز هر دو شخصیت را یکی فرض نموده و پهلوان محمود قتالی را مشهور به پوریای ولی ذکر کرده‌اند. این اشتباه در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی هم تکرار شده ‌است. اما باید توجه داشت که پهلوان محمود قتالی هر چند که عارف و پهلوان نامداری بوده و آثاری هم با یادگار گذاشته، ولی هرگز در شهرت و نام آوری به‌ای پدرش پهلوان پوریای ولی نمی‌رسید. پس می‌توان گفت آرامگاه پهلوان محمود قتالی فرزند پوریای ولی است که در شهر خیوه در ۲۵ کیلومتری جنوب شهر اورنگ مرکز خوارزم ازبکستان است.

مقبره پوریای ولی در خوی «ایران»!
\"\"

\"\"

\"\"

\"\"


البته مقبره‌ای هم در شهر خوی وجود دارد که روی آن نام پوریای ولی نوشته شده‌است. و مردم شهر خوی آن را «پیر ولی» می‌نامند. در مورد اینکه پهلوان پوریای ولی در خوی زندگی کرده و در همین شهر و در گورستان مشهور به «پیرولی» دفن شده‌است به اسناد مهم تاریخی اشاره می‌شود:
۱-در یک طومار قدیمی که در عهد صفویه و حدود ۴۰۰ سال قبل بر روی پوست آهو نوشته شده، صراحتاً آمده‌است که پهلوان پوریای ولی از شهرستان خوی بود. متن کامل و تصویر این طومار در کتاب «ورزش باستانی ایران» نوشته دکتر پرویز ور جاوند آمده‌است.
۲-در کتاب «مرآت الشرق» (که اخیراً از سوی کتابخانه آیت‌الله مرعشی منتشر شده و شامل شرح حال ۶۸۴ تن از دانشمندان شیعه در قرن‌های ۱۳و۱۴ هجری قمری است) زندگینامه پهلوان پوریای ولی و وجود مزارش در گورستان «پیرولی» خوی ذکر شده است.
در این کتاب به سنگ قبر پوریای ولی هم اشاره شده و عین سنگ نوشته، قید شده‌است. در این سنگ قبر اسامی ۷ تن از اجداد پوریای ولی ذکر شده بود. که بر اساس آن نام پدر پوریای ولی، محمود بود و پسر وی نیز محمود نام داشته‌است. البته این رسم در بین مردم خوی و منطقه وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد که افرادی برای زنده نگه داشتن نام پدرشان فرزند خود را به نام پدرشان نام گذاری می‌کنند.
بر اساس آن سنگ قبر، پوریای ولی سال ۸۲۰ هجری قمری، دار فانی را وداع گفته‌است. صدراسلام محمّد امین امامی خویی در مورد مرقد ایشان در کتاب «مرآة الشرق» می‌نویسد: «قبر امیر ولی (پوریای ولی)، مشهور به پیر ولی، فردی مرتاض، عابد و پسندیده سیرت، بااخلاق خوب، بزرگ مقام بود. در زندگی وی بعضی کرامات به او نسبت می‌دهند. شهر‌ها و آبادی‌های دور و بعید را قصد نموده، در شهر خوی مدفون است. بعد از دفن بر روی قبرش قبّه و بنائی ساخته و خانقاهی درست کردند. مردم بر مزارش برای قضای حاجات به خصوص شب‌های جمعه جمع می‌شوند. مقبرة آن بعد از گذشت زمان تخریب شده، لکن آثارش باقی‌مانده و اهالی آن را زیارت می‌کنند.»

اطلاعات غلط برخی رسانه های داخلی در مورد آرامگاه پوریای ولی

آرامگاه «پوریای ولی» کجاست؟ این تیتر مطلبی بود که سال گذشته دفتر منطقه‌ای فارس در دوشنبه منتشر شد. در این مطلب آمده بود: «خیوه» نام شهری با حدود نیم میلیون نفر جمعیت و با قدمت ۲۵۰۰ ساله واقع در منطقه «خوارزم»، آرامگاه «پوریای ولی» پهلوان ایرانی را در خود جای داده است.
شهر خیوه در حدود هزار کیلومتری شمال غرب «تاشکند»، پایتخت ازبکستان و در ۶۰۰ کیلومتری شمال «بخارا» واقع شده‌ و اقتصاد آن برپایه کشاورزی است. باستان‌شناسان خیوه مرکز سرزمین خوارزم را با قدمت ۲۵۰۰ ساله عنوان می‌کنند. خیوه شهری است با مجموعه‌ای از بناهای تاریخی که در حصاری از خشت و گل به نام «ایشان‌قلعه» یا «ایچان‌قلعه» قرار گرفته‌ است.
این بنا‌ها که به سبک معماری اسلامی و ایرانی ساخته شده، شامل دروازه‌ها، مسجد‌ها، مدرسه‌ها، آرامگاه‌ها، گرمابه‌ها، کاخ‏‌ها و خانه‌های سنتی بوده و همواره مورد توجه باستان‌شناسان و تاریخ‌دانان بوده و جهانگردان بسیاری را به خود جذب کرده‌ است.
آرامگاه «پوریای ولی» در میان این مجموعه فرهنگی- تاریخی قرار داشته و خود یک مجموعه فرهنگی ـ تاریخی است و در دوره سده‌های هشتم تا چهاردهم هجری (۱۴ تا ۲۰ میلادی)، برای بزرگداشت نام «پهلوان محمود» پسر پوستین‌دوزی که علاوه بر پهلوانی، شاعر و جوانمرد نیز بود، ساخته شده‌ است.
آرامگاه پوریای ولی زیارتگاهی باشکوه که در مرکز قلعه واقع شده، این شخصیت محبوب، شاعر، فیلسوف و پهلوان معروفی در ایران و هند بوده است.
خیوه شامل ۲ بخش است، بخش بیرونی «دوشان قلعه» نام دارد که این بخش دارای ۱۱ دروازه بوده و بخش درونی «ایچان‌قلعه» نام دارد و این بخش دیواری خشتی دارد که اطرافش را فراگرفته‌ و برخی بر این باورند که این دیوار در سده ۱۰ میلادی ریخته شده‌ است.
این دیوار‌ها که بلندای آن به ۱۰ متر می‌رسد به سده هفدهم میلادی باز می‌گردد. این شهر ۵۰ اثر تاریخی و ۲۵۰ خانه قدیمی که بیشترشان به سده‌های هجدهم و نوزدهم بازمی‌گردند، دارد. برای نمونه مسجد «آدینه» این شهر در سده دهم میلادی راه‌اندازی و در سال‌های ۱۷۸۸- ۱۷۸۹ میلادی بازسازی شد.
شهر اورگنج فعلی در قرن هفدهم میلادی احداث شده و داستان پیدایش این شهر بدین ترتیب است، شهر اورگنج قدیم که در مسیر رودخانه «آمودریا» (جیحون) قرار داشت و از رونق تجاری و آبادانی برخوردار بود.
اما پس از مدتی به دلیل تغییر مسیر رودخانه به تدریج از رونق افتاد و از بین رفت و اورگنج فعلی در فاصله ۱۷۰ کیلومتری شهر قدیم ساخته شد. (محل اورگنج قدیم در حال حاضر در خاک ترکمنستان قرار دارد.)
در تاریخ خیوه همچنین آمده است که مسلمانان بر این شهر مسلط شده و از آن پس این شهر به عنوان بخشی از جهان اسلام شناخته شد. در قرون ۹ تا ۱۳ میلادی، خوارزمشاهیان در این منطقه حکومت می‌کردند و در قرن ۱۴ و ۱۵ میلادی، این منطقه به عنوان بخشی از حکومت تیمور محسوب گردید.
خیوه در سال ۱۸۷۰م. تحت قیمومت روسیه درآمد و در سال ۱۹۲۰ پس از انقلاب سوسیالیستی، جمهوری خیوه تشکیل شد.

به نام «پوریای ولی» به کام معتادان

اما قابل توجه آقای حسینی صدر نماینده مردم خوی و چایپاره که رئیس گروه پارلمانی دوستی ایران و ترکیه هم هستند؛ اگر شما دلتان به حال مشاهیر شهر و استان که نامی بزرگ در فرهنگ و تمدن این سرزمین دارند می‌سوزد بهتر است اطراف مقبره این پیر بزرگ پیر ولی و پوریای ولی را کمی مساعد کنید که محل جمع شدن معتادان نباشد؛ احترام امزاده را اول خودتان نگه دارید بعد با رئیس سازمان میراث فرهنگی جلسه بگذارید که برای ثبت این نام کاری انجام دهند. این گزارش رجانیوز آرامگاه «پوریای ولی» به کام ولگردان و معتادان! را بخوانید. در بخشهایی از این یادداشت آمده: اینجا در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی مردی خوابیده است که نامش برای همه مردم این مرز و بوم آشناست. نامی که مترادف صفت پهلوانی و مرام جوانمردی است. برای نامش احترام ویژه‌ای قایل هستند. اصلاً از زمانی که یادمان می‌آید او را پهلوان ایرانی معرفی کرده‌اند که رفتار و منشش الگویی بود برای مردانی که می‌خواستند در راه پهلوانی قدم بردارند.
ردپای اخلاق و نامش در داستان‌های مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها بار‌ها به گوشمان خورده است. اما همه گفته‌ها و شنیده‌ها گویا درهمین قصه‌ها خلاصه شده و تنها شناخت ما از این نام این است که روزی پوریای ولی در این سرزمین زندگی کرده؛ پهلوانی که برایمان الگو است.
اما به رغم این شهرت و نامور بودن نامش، ‌گویا غریبه‌ای در گوشه‌ای از سرزمین ما خفته است. مردی که می‌شناسیمش اما برایمان ناآشناست. قریبی که غریب است. آری اینجا مردی خفته است که همه او را می‌شناسند اما مدفنش برای کسی آشنا نیست. البته از در و دیوار این آرامگاه و آتشی که آثار دودش بر در و دیوار نقش بسته است می‌توان گفت: این مکان برای مردمان بی‌جا و مکان و معتادان خیلی غریبه نیست. جالب است مدفن «پوریای ولی» پهلوان نامدار ایرانی امروز به دلیل بی‌توجهی‌ها و فراموشی‌ها محل بیتوته بی‌خانمان‌ها شده است. پس بی‌دلیل نیست که بگوییم «پوریای ولی» تنها در داستان‌هایمان خلاصه شده است. به طور حتم این رسم پهلوانی نیست که پهلوان ایرانی را این گونه تنها بگذاریم تا در اثر بی‌توجهی‌ها و بی‌مسوولیتی‌هایمان کم‌کم به فراموشی سپرده شود که چه بسا فراموش هم شده است.

دستور بازسازی آرامگاه که عملیاتی نشده است

۹ اسفند ۹۱ گفتگویی با برخی مسئولان شهرستان خوی انجام شد که قابل توجه است! در این گفتگو آمده: گفته می‌شود که مزار پوریای ولی در خوی است اما مسئولین میراث فرهنگی معتقدند که برای اثبات این فرضیه باید به دنبال نتایج آزمایشات DNA جسد احتمالی پوریا با پدر وی در خوارزم بود.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوی؛ سیاوش اسبقی، معاون فرمانداری شهرستان خوی در زمان تخریب ساختمان قدیمی مزار پوریای ولی با بلدوزر شهرداری، علت این کار را محل تجمع معتادان شدن و دیوارهای کاه گلی آن عنوان کرده بود!
موید حسینی صدر، نماینده مردم خوی در مجلس، نیز در مصاحبه‌ای با یکی از نشریات محلی خوی ضمن حمایت از طرح تخریب مزار پوریای ولی گفته بود: تخریب این مزار با هدف ساماندهی آن انجام یافته است.
صدر قول کلنگ زنی و بازسازی آرامگاه وی را در روز اول مرداد سال جاری داده بود که بعد از گذشت هشت ماه هنوز هیچ اقدامی در این خصوص انجام نشده است.
اما مقصود محمودی، سرپرست اداره اوقاف خوی، در مصاحبه‌ای با مصاحبه‌ای در اردیبهشت ماه سال جاری، از تحت مدیریت قرار گرفتن این مزار توسط اوقاف گفته و افزوده بود: قبرستان‌ها بعد از متروکه اعلام شدن، تحت مدیریت اوقاف قرار می‌گیرند.
محمودی با اشاره به جلسه کمیته برنامه‌ریزی شهرستان خوی در خصوص بازسازی مزار پوریای ولی، اعلام کرد: اخیراً در یکی از جلسات کمیته ‌ریزی قول مساعد داده شد تا برای بازسازی مقبره پوریای ولی اعتبار اختصاص یابد.
در این میان تحقیقات اولیه و برنامه‌های سازمان میراث فرهنگی استان در این خصوص قابل توجه و تحسین برانگیز است. (!!)
به گفته یکی از منابع آگاه در میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی، این سازمان مطالعاتی در خصوص پژوهش در منابع تاریخی موجود و صحت انتساب این مزار به پوریای ولی شروع کرده و به محض اتمام، نتایج اعلام خواهد شد.
به گفته این منبع آگاه، پس از این مطالعات، عملیات کاوش و باستان‌شناسی از محل مزار آن پهلوان بزرگ به عمل خواهد آمد.
وی با اذعان به لزوم عملیات DNA، گفت: بعد از طی این مراحل، آزمایشات DNA مابین جسد پوریای ولی و محمود، واقع در خوارزم، که منابع تاریخی فرزند بودن وی را بیان داشته‌اند، به عمل خواهد آمد.

شایان ذکر است، پهلوان «پوریای ولی» با نام‌های «محمود» و «پریار» یا «پیرولی» در بین مردم ایران شناخته می‌شود، برخی پژوهشگران بر اساس طوماری قدیمی از دوره صفویه، او را از مردم خوی گفته‌اند و مزارش را در مزار معروف «پیرولی» خوی دانسته‌اند؛ برخی مورخان گفته‌اند او در اورگنج از توابع خوارزم به دنیا آمده است، اما برخی دیگر معتقدند او از اهالی گنجه بوده است.

افغانستان چه می‌گوید

در این شرایط اما معلوم نیست افغان‌ها چه می‌گویند؛ آنها که تازه سر از جنگهای داخلی بر داشتهاند و حتی شاید هنوز هم آرامش در کشورشان حاکم نشده باشد شروع کرده اند به سندسازی. دوستی می گفت در اروپا حتی اگر یک شب نویسنده؛ شاعر، یا هر هنرمندی در محلی مانده باشد یا پشت میزی غذایی خورده باشد؛ بر سر در محل، یا روی میز نوشته می شود که این هنرمند بزرگ در اینجا بوده استآرامش در کشورشان حاکم نشده باشد شروع کرده اند به سندسازی. دوستی می گفت در اروپا حتی اگر یک شب نویسنده؛ شاعر، یا هر هنرمندی در محلی مانده باشد یا پشت میزی غذایی خورده باشد؛ بر سر در محل، یا روی میز نوشته می شود که این هنرمند بزرگ در اینجا بوده است؛ حالا ما برای هنرمندان مان چه کردهایم!


کد خبر: 67313

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjttem.uqeavzsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com