بیژن غنچه‌پور در گفتگو با هنرنیوز؛

مجسمه سازی دغدغه مسولان نیست!

4 مهر 1391 ساعت 11:45

هنر مجسمه سازی یکی از هنرهای ارزشمند از روزگار ارسطو و افلاطون تا روزگار ماست. این هنر یکی از هنرهایی است که در تمام دنیا هویت هنری بر مبنای آن شکل می‌گیرد و زمینه مساعدی برای زیباسازی شهری است.



این روزها سمپوزیوم مجسمه سازی برپاست و هنرمندان مجسمه‌ساز ایرانی و نیز ۸ مجسمه‌ساز از نقاط مختلف جهان در آن گرد هم آمدند. مجسمه‌های سنگی در مقابل دید بازدید کنندگان ساخته می‌شود و بدین بهانه ارتباط عمیقی میان مخاطب و مجسمه برقرار می‌شود. سمپوزیوم مجسمه‌سازی بهانه ای شد تا با بیژن غنچه‌پور به گفتگو بنشینیم.

این هنرمند مجسمه‌ساز درباره کم بودن ساعت‌های تدریس در ایران می‌گوید: در همه جاي دنيا آكادمي‌هاي هنر به شيوه‌اي متفاوت از ايران هنرجويان را آموزش مي‌دهند. كلاس درس در يك آكادمي هنر در ايتاليا در هر هفته ۱۰۰ به طول مي‌انجامد، اما تمام زماني كه من به عنوان استاد در اختيار دارم ۱۷ جلسه ۳ ساعته است. من در دانشگاه با دانشجويي رو‌به‌رو هستم كه باید دهها درس دیگر جز درس من را بیاموزد و من به عنوان یک استاد ازو انتظار دارم تا هر آن‌چه یاد می دهم، بياموزد. اما جز عدم تمرکز دانشجو بر یک موضوع خاص، نکته‌ای دیگر نیز وجود دارد و آن این است که وقتي قرار است يك بحث جدي به دانشجو آموخته شود و این بحث نيازمند تعمق و تفكر و بعد مهارت اندوزي است، اما تمام زماني كه دانشجو براي يادگرفتن اين مهارت‌ها دارد، ۱۷ جلسه ۳ ساعته است؛ يعني نهايتا ۴۰ تا ۵۰ ساعت، چگونه مي‌توان انتظار انتقال کامل اطلاعات به دانش‌آموز را داشت. 


غنچه‌پور ادامه می‌دهد: ۴۰ ساعت زمان کافي نيست، تا اطلاعات به شكل درست و به کمال به دانشجو منتقل شود. حال اگر تن‌پروري كه معضل امروز ما ايراني‌ها، از دانشجو گرفته تا استاد است را به مشكلات ياد شده بيفزاييم، درمي‌يابيم؛ نمي‌توان از اين زمان اندک، انتظار يك نتيجه جدي داشت. با اين ساعات اندك، در واقع تنها وقت استاد و شاگرد سپري مي‌شود. و عملا چیز زیادی عاید دانشجو نمی‌شود.
این هنرمند به اهتمام دانشجویان حاظر در سمپوزیوم اشاره کرد و گفت: تمام افرادي كه در بخش دانشجويي در سمپوزيوم شركت كرده‌اند، كساني هستند كه فارغ از كلاس‌هاي دانشجويي اين موضوع را سختگیرانه پيگيري مي‌كنند. وگرنه دانشگاه با اين زمان اندك، امكانات و معضلات، به خودي خود سيستمي نيست كه دانشجوي مجسمه‌سازي را تبديل به يك مجسمه‌ساز نسبي كند و او را آماده شناخت هنري كند. 

این هنرمند درباره مشکلات شهری از نظر مبلمان و گرافیک شهری که مجسمه سازی جزئی از آن است، معتقد است: شهردار‌ها و مسئولان شهري به باور من دلسوزند و فكر مي‌كنم انسان‌هاي جزم انديش و بي‌اطلاعي هم نیستند. اما يك حقيقت درباره آنها وجود دارد و آن اين است كه عمده آنها سلايق متعالي ندارند. در واقع قدرت انتخاب يك اثر هنري را هم ندارند، و يا شايد بتوان گفت سواد هنري ندارند. بايد به آنها يادآوري كرد كه شهر يك روستاي بزرگ نيست! شهر ساختار مخصوص به خود را دارد و نمي‌توان آن را به روستا مانند كرد و عناصر و نقوشی روستای به آن افزود. اتوبان يك پديده مدرن و متعلق به جامعه امروزي است. ما هرگز در يك روستا اتوبان نداشته‌ايم. اما وقتي در كنار يك اتوبان منظره يك كوچه باغ نقاشي مي‌شود؛ آنهم نه از طرف سازمان زيباسازي كه مستقيما از طرف شهردارها، بيش از آنكه شهر را با هويت شهري خود زینت بخشد، هویت شهری را از آن می‌گیرد. چراکه نه هویت روستایی به طور کامل در آن شکل می‌گیرد، و نه هویت شهری. چیزی میانه می‌شود که با هیچ‌یک از موارد قبلی ارتباط ندارد. 

این هنرمند به بهتر شدن شرایط گرافیک شهری در سالهای اخیر اشاره می‌کند و معتقد است: از بهترين اتفاقاتي كه در چند سال اخير براي مجسمه سازي رخ داده سپوزيوم مجسمه‌سازي است. هم از اين نظر كه مجسمه در سمپوزيوم به صورت مستقيم و در ارتباط با شهروندان ساخته مي‌شود و در نتيجه شهروندان از نزديك پروسه ساخته شدن مجسمه را مي‌بينند. همین موضوع سبب می‌شود که شهروندان به طبع بيشتر با مجسمه ارتباط برقرار ‌كنند، انس و الفتي بهتر ‌گيرند. این به مراتب بهتر از آن است که مجسمه را به يكباره در ميدان شهر ببينند و به همین دلیل سمپوزیوم هم براي مجسمه و مخاطب بهتر است.

نكته ديگر حضور مجسمه سازان خارجي است كه همراه خود تجربياتي را به ايران مي‌آورند كه امكان دستيابي به بسياري از‌آنها در ايران وجود ندارد و به واسطه نبودن استاد براي اين رشته و قطع شدن سنت از بين رفته و حالا توسط اساتيد مجسمه سازي منتقل مي‌شود. تعدادي از مجسمه‌سازاني كه اكنون در اين سمپوزيوم حضور دارند افرادي هستند كه دركارارا مجسمه‌سازي خوانده‌اند. كاررا شهري در ايتاليا است كه بيش از هزار سال است كه در آن تعليم مجسمه‌سازي داده مي‌شود. کارارا يك سنت قوي در اين شهر شكل گرفته و جالب آنكه اين سنت مختص مجسمه سازي باسنگ است. اين سنت دقيق است و به شيوه آزمون وخطا نيست وقتي كه چند نفر كنار دانشجويان و اساتيد ايراني در كنار هم اقدام به ساخت مجسمه مي‌كنند؛ دانشجويان ايراني دستيار آنها مي‌شوند و نحوه انجام كارشان را مي‌آموزند با كمترين هزينه؛ اين تجربه هزار ساله به هنرمندان كشور ما منتقل مي‌شود. وقتي عميق‌تر به اين موضوع نمي‌نگريم در مي‌يابيم به نسبت هزينه‌اي كه شهرداري پرداخت كرده متاع ارزشمندي به دست مي‌آورد. هم از جهت آموزش مجسمه‌سازي، هم از جهت به دست آوردن مجسمه‌هاي ارزشمند هنري و هم از لحاظ فرهنگي و البته اگر شهرداري بخواهد با هر يك از مجسمه‌سازان شهري پاي ميز معامله بنشيند و يكي از مجسمه‌هاي آنها را براي شهر بخرد، شايد بايد ۵۰ هزار دلار هزينه كند. اما اكنون هزينه شهرداري برای هر مجسمه‌ساز شاید نزديك به ۳۰۰۰ يا ۴۰۰۰ دلار بود. حتي هنرمندان ايراني نيز اگر بخواهند مجسمه‌هايي كه اكنون توليد مي‌كنند سفارش بگيرند، مبلغ بالاتري دريافت خواهند كرد. درست است كه سمپوزيوم هزينه زيادي دارد، اسكان و هزينه سفر هنرمندان و دهها هزينه ديگر، اما در مقايسه با اين ۳۰ مجسمه كه شهرداري صاحب آن خواهد بود؛ در واقع هزينه‌اي زيادي نكرده و سمپوزيوم در واقع نه تنها سود زيادي دارد؛ بلكه بعد تبليغاتي آن نيز ارزشمند است. از سوي ديگر اين اتفاق براي مجسمه‌سازان هم تجربه‌هاي ارزشمندي به همراه خواهد داشت و مشكلات مالي آنها را برطرف خواهد كرد. 

غنچه‌پور درباره سابقه همکاری خود با شهرداری و ساخت مجسمه‌های شهری می‌گوید: مجسمه‌هاي قبلي من در شهرري نصب شده. مدت‌هاست كه در حال ساخت مجسمه حافظ هستم. به سبب بدقولي‌هاي مادي و مشكلات قراردادي اين اتفاق به تعويق افتاد. اما سه سال آن را نگاه كردم و اصلاح كردم اين مجسمه به نظرم مجسمه اي مطلوب است البته هنوز مشكلات قراردادش پابرجاست اما اكنون ديگر اين موضوع اهميت مالي ندارد و تنها نكته مورد اهميت نصب شدنش به بهترن حالت و با بهترين كيفيت است. مجسمه‌هاي ديگر من در بوستان ولايت و پارك جوانمردان نصب شده است. اما بيشتر انرژي خود را صرف آموزش در دانشگاه مي‌كنم. 

این هنرمند پایان سخنان خود و در پاسخ به این پرسش که آيا هرگز فرصت مطالعاتي و يا زماني براي گذراندن دوره مهارتي به شما نشده؟ اظهار می دارد: نه متاسفانه. تا مدتي قبل اين اتفاق مي‌افتاد. برخي به فرانسه بورسيه مي‌شدند و برخي به مسكو كه دانشگاه خوبي نداشت. اما مدتي است اين اتفاق متوقف شده است. اما فارغ از این، مجسمه سازي هرگز بورسيه نداشته، شايد با اين توجيه كه مجسمه‌سازي اولويت نيست. شايد مسئولان تشخیص دادند كه هنرمندان رشته‌هاي ديگر در اولويت هستند.


کد خبر: 46811

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjvoex.uqemvzsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com