نقدی بر خطوط نو ظهور؛
یادمان نرود خط رسالت دارد!
11 آبان 1391 ساعت 16:31
هر روز خبرهایی دور و نزدیکی از ابداع رسم الخط تازه به گوشمان می رسد همین موضوع سبب شد تا لزوم تامل در این موضوع را حس کنیم.
یکی از هنرها و به اعتقاد هنرمندان معاصر، فنون رایج در روزگار ما خوشنویسی است. فنی برگرفته از زبان و ادبیات مکتوب ما و کاربردی ترین هنر، البته با این تردید که می توان نام هنر بر خوشنویسی گذاشت یا نه! حقیقت این است که فنونی نظیر خوشنویسی دارای قانون هایی هستند که به بهانه نو آورزی نمی توان آن ها را نادیده گرفت. مهم ترین اصل در نگارش، انتقال مفاهیم است. انتقال مفاهیم از طریق حروفی که خوانایی کامل دارند. این حروف در قانون های موجود در خط، آن قدر واضح هستند که بتوان آن ها را به راحتی از یکدیگر تشخیص داد. اما در واقع آنگونه که همه ما می دانیم، رسالت خط پیام رسانی از طریق خواناییست. هر خطی که در دورانهای گذشته خلق شده، بنابر کاربرد؛ خصوصیات ویژه ای داشته است. خط رقاع برای نامه ها مورد استفاده قرار گرفته و همین موضوع سبب ریز نگاری آن شده. از سوی دیگر چون نامه های خصوصی با آن نوشته می شد، به سختی خوانده می شد. برعکس نسخ برای کتابت خلق شده و به همین سبب خوانایی آن از ارزش زیادی برخوردار بوده است. خط کوفی بنایی به سبب جایگیری در معماری اندکی هنرسی تر شد و با بنا خو گرفت. همین چند مثال آشنا کافیست تا به این موضوع پی ببریم که خوشنویسی بسته به کاربرد خصوصیاتی به خود گرفت.
اما خطوطی که به اعتقاد خوشنویسان سنتی هم چون قارچ سر از زمین بیرون می آورند؛ بی آنکه اصل و نسبی داشته باشند و حامل پیامی باشند، حتی رسالت اصلی خود یعنی خوانایی را نیز در بر ندارند؛ چه رسد به زیبایی. حال یک سوال ساده مطرح است که خطی که خوانا نباشد اصلا خط هست یا نه؟
در پاسخ باید گفت که خوشنویسی یک تفنن فرم گرایانه نیست. در واقع خط اولی بار برای انتقال مفاهیم خلق شد و از آن روزگار یعنی روزگاری که فینیقی ها آن را ابداع کردند؛ تا امروز به همین سبب یعنی رسالت والای خوانایی و کاربردی خود زنده ماند و برای سهولت پیام رسانی تا این حد دستخوش تحول شد. اما چه عاملی سبب شده است که امروز؛ هر کس به بهانه کهنگی خوشنویسی میرزا غلامرضا اصفهانی و میرزا محمد رضا کلهر و سایرین، قلم به دست گیرد و هر انحنایی که کشید خط بنامد و به خورد مردم دهد. آن را در بوق و کرنا کند که خطی تازه متولد شده! چنین فردی یا مخاطب خود را کور و کر فرض کرده، یا نادان بلافصل از حماقت! طبیعتا خطی که خوانده نمی شود، چون پیام رسان نیست نمی توان به آن خط نامید. شاید نوعی نقاشی انتزاعی باشد. شاید هم هزیان های ذهنی یک خوشنویس.
با این وجود گاه می بینیم که برخی با جسارت خط نستعلیق را کهنه می خوانند و ادعا می کنند این خط دیگر از رونق افتاده. در صورتی که اگر آن را همان گونه که شایسته عروس خطوط است، بنگریم، در می یابیم که خوشنویسی به معنای تمام و کمال زیبایی در نستعلیق جلوه یافته و امروز اگر برایمان تکراری شده به سبب آن است که بسیار آن را دیده ایم و این از ارزشهای این خط چیزی را کم نمی کند.
خط بازیچه نیست. خط رسالتی به بزرگی ثبت تاریخ نیاکانی مان را دارد. خط باید منتقل کننده دانش دوران و اندیشه بزرگان باشد. نمی توان آن را به هر پیچشی در آورد و انتظار داشت همانگونه که خود توان خواندنش را داریم همه بتوانند بخوانندش. وقتی به قول خودمان خطی ابداع می کنیم که نمی توان با آن کتابت کرد و تنها به درد نقاشیخط می خورد؛ نام خط بر آن ننهیم.
اما در انتها باید به این خوشنویسان مبدع خطوط فضایی یک جمله را تکرار کرد، خط رسالت دارد. رسالت خط خوانایی آن است. یادمان نرود، خطی که خوانده نشود خط نیست!
کد خبر: 48891
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjvoex.uqeohzsffu.html
هنر نیوز
http://www.honarnews.com