حرف زد (Z) در زبان یونانی یعنی «او زنده است» و این نام سومین ساخته کوستا گاوراس یونانی است.
«جان اف کندی» تنها رهبر سیاسی به قتل رسیده در سال 1963 نیست. در ماه می همان سال «گرگوریس لامبراکیس» عضو چپ گرای صلح طلب از پارلمان یونان و از نامزدهای ریاست جمهوری که به دنبال تغییراتی در حکومت راستگرای کشورش بود پس از تجمع صلح طلبان در تسالونیکی مورد حمله قرار گرفت و 5 روز بعد فوت کرد. با توجه به شرایط موجود این سوءظن بوجود آمد که حادثه مذکور خلاف روایت پلیس بوده است. پلیس و جمعی از شاهدین مرگ آقای سیاستمدار را یک تصادف دانسته بودند. تحقیقات و سماجت روزنامه نگاران و قاضی پرونده اتفاق بزرگتری را رو کرد که بعدها توسط کارگردانی یونانی تبار به فیلم تبدیل شد.
بسیاری سال 1969 را سال پایان سینمای کلاسیک و آغاز دوران مدرن می دانند. در آمریکا آثار بزرگی ساخته شد، «کابوی نیمه شب»، «این گروه خشن»، «ایزی رایدر»، «آنها به اسبها شلیک نمی کنند» از جمله این آثار بودند.در آن سال سردبیران کایه دو سینما آگاهانه یک سبک مارکسیستی را برای تاکید بر ساختارشکنی جریان اصلی سینما در پیام ادبی و روایت انتخاب کرده بودند. در همین روزها یک دفعه سروکله کوستا گاوراس پیدا شد. جوانی یونانی که در فرانسه سینما می خواند او که 2 فیلم نه چندان مطرح ساخته بود با سومین ساخته اش فیلمی بزرگ به تاریخ سینما هدیه کرد، Z .
در فیلم زد/Z «ایو مونتان» نقش رهبر یك حزب سوسیالیستی را بازی می کند كه برای سخنرانی به كشور دیگری می رود. پس از درگیری و کشمکشهای فراوان میان طرفداران و مخالفان، آقای سیاستمدار در خیابان به قتل میرسد. پلیس و سیستم قضایی میخواهند روی قتل زد سرپوش بگذارد اما همسر، دوستان و همحزبیهای زد كوتاه نمیآیند و یك دادستان درستكار از دل همان دادگاههای فاسد به كمك آنها میآید. با وجود همه موانعی كه برایشان ایجاد میشود، در نهایت موفق میشوند دست عاملان واقعی این قضیه را، كه از ژنرالهای مهم و قدرتمند هستند، رو كنند اما به كمك دستگاه فاسد قضایی و زد و بندها، همه آنها از حكمهای جدی و طولانی جان سالم به در میبرند.
گاوراس با اقتباس از رمان «واسیلیس واسیلیکوس» و در الجزایر(بعید بود که حکومت نظامی یونان اجازه ساخت این فیلم را در آنجا بدهد) فیلمی را ساخت که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی آن سال شد و چهارچوبی را برای ساخت فیلم سیاسی تعریف کرد، قالبی که بعدها مورد استفاده «الیور استون» قرار گرفت. پس از این همه سال که از ساخت Z می گذرد نگاه دوباره به آن فیلم را تازه نشان می دهد. فیلم به قدری تاثیرگذار بود که حتی «پالین کیل» منتقد معروف آمریکایی که دشمن هنر متظاهر اروپا بود آن را دوست داشت.
ایو مونتان بازیگر نقش رهبر سیاسی که در فیلم کشته می شود و «ایرنه پاپاس» در نقش همسر او ستاره های فیلم هستند اما بازی واقعی و انرژی ای که از فیلم می آید محصول بازی بی نظیر «ژان لویی ترینیتان» دادستان سرد و سازش ناپذیر پرونده است که سرسختانه به دنبال حقیقت است.
دیگر ستاره فیلم بدون شک «میکی تئودوراکیس» است. از همان ابتدا ضرباهنگ موسیقی روی تصاویر بریده و متوالی مدالها می نشیند و انرژی زاید الوصفی را در مخاطب بر می انگیزد. تصویربرداری مستندگونه «رائول کوتار» که با فیلم «از نفس افتاده» شناخته می شود و تدوین «فرانسوا بانوت» تدوینگر برنده جایزه اسکار همه و همه به خلق شاهکاری چون z کمک کرده اند.
البته فیلمی با چنین دستاوردهایی با انتقادهای زیادی هم روبرو شد. گاوراس با بافتن سیاست در دستگاه روایی و سنتی سینمای آن روزها(که یاد آور سیاسی سازانی چون «فرانکو رزی» و «جیلو پونته کورو» بود) در نظر بعضی منتقدان که تحت تاثیر تئوری های «ژیگا ورتوف» بودند، ضعیف عمل کرده بود.
کایه دو سینمایی ها فیلم را فیلمی که «محتوای صریح سیاسی دارد... اما به طور موثر سیستمهای ایدئولوژیکی که در آن گنجانده شده را نقد نمی کند، چون آنها(سیستمهای ایدئولوژیک) بی چون و چرا زبان و تصورات خود را اقتباس می کنند» تعریف کردند.
گاوراس با جملات اول فیلم «هرگونه مشابهت با اشخاص و رخدادهای حقیقی تعمدی است» همان ابتدای فیلم بیانیه اش را می دهد. او مکانیزم خشونت سیاسی، فساد دستگاه دولتی، ظلم و ستم را تاب نمی آورد و آن را به چالش می کشد، هرچند فیلم را بسیار تلخ به پایان می برد.
یاسین پورعزیزی