سينماي ايران در سال 88 مانند ساير موضوعات و بخشهاي متاثر از تحولات سياسي و اجتماعي، با تاثيرپذيري فراواني از سياست بر پيشاني خود همراه بود. اگرچه درآستانه انتخابات دهم رياست جمهوري؛ دامنهي نقدها از اظهارنظرهاي سياسي هنرمندان بالا گرفت اما اين گروه از هنرمندان به همان اندازه كه زمينههاي اجتماعي را در انعكاس واقعگرايانه تصاوير خود بر پرده سينما ضروري ميديدند، توجه به مسايل سياسي را لازمه بازتابهاي هنري خود ميديدند. پس به مقابله با موج برآمده از نهي نفوذ سياست بر هنر برخاستند. اما آنچه در سينماي 88 اتفاق افتاد؛ به جدال ميان سياست و هنر محدود نميشد كه رقابت پولي ميان طلايهداران سينماي گيشه و سينماي هنري هم به اوج خود رسيد. براي بالا گرفتن اين دعوا نيز پرونده اخراجيها براي سينماي ايران بسنده ميكرد. اين همه رويداد در سينما درست در دو شقه زماني روي داد. 6 ماهه اول كه با پايان مديريت جعفري جلوه در سينما به اتمام رسيد و 6 ماهه دوم كه حاكميت شمقدري در سينماي ايران آغاز شد. از اين روز بايد سال 88 را سال آمد و رفت مديران سينمايي دانست.
بهار 88
درباره الي، اخراجيها و انتخابات
فصل بهار هميشه همواره يكي از دوههاي مهم سينماي ايران تلقي ميشود ازسويي عيد نوروز؛ شور و شعف و انرژي مثال زدني فوق العادهاي در مردم به دنبال دارد و ازسوي ديگر با پايان فصل جشنوارهها؛ اكران بهاري سينماهاي كشور از راه ميرسد. معمولا در اين فصل بهترينهاي جشنواره براي ازدست ندادن فضاي مطلوب رسانهاي در اكران باهم رقابت ميكنند.
در پايان سال 87 مقرر شد تا فيلمهاي اخراجيهاي 2، بيست، سوپراستار، وقتي همه خوابيم و درباره الي؛ نوروز 88 اكران شوند. اكران اخراجيها، بيست و سوپراستار تقريبا قطعي بود اما كمتر كسي به اكران فيلم سينمايي درباره الي خوشبين بود. آخرين اثر اصغر فرهادي از زماني كه گلشيفته فراهاني در فيلم مجموعه دروغهاي ريدلي اسكات؛ بدون اجازه وزارت ارشاد حضور پيدا كرد، تبديل به يك فيلم جنجالي شد و اين جنجالها؛ اكران و نمايش آن را در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر را نيز تحت تاثير قرار داد. درنهايت باوجود آنكه پوسترها و بنرهاي فيلم آماده شده بود؛ درست يك روز مانده به آغاز اكران فيلم درباره الي، معاونت سينمايي از اكران آن جلوگيري كرد تا اخراجيهاي دو به فروش خيرهكننده 7 ميليادري دست پيدا كند و مسعود دهنمكي سوار بر موج اخراجيها به فكر ساخت قسمت سوم آن نيز بيفتد. فيلم ده نمكي در زمان اكران؛ واكنشهاي بسياري را برانگيخت و علاقمندان و مخالفان سرسختي هم داشت. كار در دو جبهه دفاع و نقد فيلم به جايي رسيد كه شرفالدين(رئيس انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس) اعلام كرد؛ از ديد او، فيلم اخراجيها؛ يك فيلم دفاع مقدسي نيست. علي شاه حاتمي(كارگردان) نيز سخنان شديدي عليه كساني كه از فيلم حمايت كردهبودند؛ ايراد كرد.
اما در آستانه انتخابات؛ سينما نيز حال و هواي سياسي به خود گرفت. دو جبهه اصلي در سينما به وجود آمده بود و هريك از طرفداران اين دو گرايش سياسي؛ سخنوري در حمايت از نامزد موردنظر خود را به اوج رساندند. وزارت ارشاد در حوزه سينما نيز وارد همين فضا شده بود. بحثها درباره حضور احتمالي شمقدري درصورت برنده شدن احمدي نژاد در پست وزير ارشاد و بعادها معاونت سينمايي بالا گرفته بود.
در همين فصل، حاضرنشدن محمود اربابی در محل کارش در اداره نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد كه ماهها طول كشيده بود، شایعه استعفای او را قوت بخشید سرانجام محمدرضا جعفري جلوه با استعفای اربابی موافقت كرد و مقرر شد كه به زودي جانشيني براي او در یکی از پرچالشترین ادارات کل وزارت ارشاد معرفي شود. فشارهای وارد بر اداره کل نظارت برای تشدید سختگیریها در اعطای پروانه ساخت یا نمایش فیلمها، نبودن نام مدیر اداره نظارت درمیان مدیران تقدیرشده ازسوی معاون سینمایی ارشاد و عدم موافقت با مرخصی طولانی مدت اربابی ازسوی جعفری جلوه، ازجمله دلایلی بود كه گفته ميشد محمود اربابی را مجبور به استعفا کرده است.
جدیترین گزینهها براي جانشيني اربابي هم جواد علیمردانی(مدیرکل دفتر توسعه همکاریهای سمعی و بصری معاونت سینمایی)، ابراهیم داروغهزاده(مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری) و محمد آفریده(مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) بودند كه درنهايت هيچيك انتخاب نشدند تا سرانجام با رفتن جعفري جلوه از معاونت سينمايي؛ گزينه تازهاي به نام عليرضا سجادپور مطرح شد.
بهار به پايان نرسيد مگر با يك خبر بد.پيمان ابدي(بدلكار نامدار و كار بلد سينما)، پروين سليماني(بازيگر پيشكسوت) و مهين بزرگي(دوبلور باسابقه سينما) درگذشتند و جامعه سينمايي كشور را تنها گذاشتند.
بهار 88 براي سينماي ايران با مشخص شدن نتايج دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري دركنار تمامي حواشي و پيامدهاي اجتماعي؛ فرهنگي و سياسياش به پايان رسيد. انتخاباتي كه بيشتر هنرمندان سينما از نامزدي طرفداري كرده بودند كه سرانجام برنده انتخابات نبود.
تابستان 88:
درگذشت سيفاله داد و برگزار نشدن جشن سينما
پس از برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در 22 خرداد 88 ، اتفاقات تازهاي در كشور رخ داد كه همانطور كه تمامي جامعه ايران را زير نفوذ خود برده بود؛ سايه آن بر سينما نيز گسترده شد. دامنه اين اتفاقات به اندازهاي بود كه باوجود قطعي شدن قرارداد فيلم درباره الي كه نتوانسته بود در نورز اكران شود؛ در تابستان؛ فيلمي كه ميرفت تا اكران بسيار موفقي را پشت سر بگذارد اما شرايط اجتماعي اين اكران موفق را به رتبههاي بعدي به عقب راند.
شايد بتوان تابستان 88 را يكي از سياسيترين دورههاي سينماي ايران دانست. پس از اعتراض به نتايج انتخابات در اول تيرماه و نقدهايي كه به جانبداري هنرمندان از يكي از كانديداهاي رياست جمهوري وارد آمده بود؛ عليرضا سجادپور(دبير هيات اسلامي هنرمندان و يكي از طرفداران محمود احمدي نژاد) در يك گفتگو به سكوت خانه سينما و عدم واكنش اعضاي اين خانه نسبت به اتفاقات روزهاي پس از انتخابات معترض شد. اين حركت سجادپور باعث شد تا عسگرپور(مديرعامل خانه سينما) به نمايندگي از خانه سينما پاسخ شديدالحني را آماده كند. عسگرپور گفته بود: اظهار نظر خانه سينما در در دوره تفتيش عقايدي كه شما بناي راهاندازي آن را داريد؛ ممكن است باعث ويرانياش شود هرچند ازسويي سكوت آن هم ميتواند به شما براي راهاندازي پادگان سينمايي به جاي خانه سينما كمك كند.
از ديگر اتفاقات ناخوشايند تابستان 88، درگذشت سيفاله داد(كارگردان سينماي ايران و معاون سينمايي دولت خاتمي) بود. درحاليكه همه انتظار ميكشيدند تا سيفالله داد با فيلم تهران- طهران به جامعه سينما بازگردد اما اين كارگردان خوشنام سينماي ايران پس از ماهها دست و پنجه نرم كردن با بيماري، مردادماه 88 درگذشت تا سينماي ايران يكي از خوشفكرترين مديران و هنرمندان خود را ازدست بدهد. در مراسم تشييع و ختم مرحوم داد، افراد مختلفي از گروههاي مختلف سياسي و فرهنگي شركت كرده بودند و مراسم ختم داد؛ تبديل به محلي براي اعتراض شد. حاضران معتقد بودند كه وصعيت نابهنجار و التهابات پس از انتخابات، بسياري ازهنرمندان را دلزده و رنجور كردهاست كه آنها كه تاب و تحمل اين روزها را ندارند؛ رخت از جهان ميبندند.
اما در همين روزها؛ مهدي اباسلط(كارگردان جوان سينماي ايران) نيز به فهرست درگذشتگان افزوده شد.
دامنه رويدادهاي پس از انتخابات هنوز ادامه داشت. برگزار نشدن سيزدهمين جشن بزرگ سينماي ايران نيز از پيامدهاي همين روزها بود. درنهايت21 شهريور همزمان با روز سينما؛ برترينهاي سينماي ايران در طول يك سال ازسوي صنوف مختلف داوري و معرفي شدند. ديبري جشن سيزدهم را فرهاد توحيدي برعهده داشت. او قبل از انتخابات وعده داده بود كه امسال جشن بسيار خوبي برگزار ميشود و نمايشگاهي هم درباره فناوري سينما در يكي از پاركهاي تهران برگزار ميشود اما التهابات بعداز انتخابات، برگزاري چنين جشني را ممكن نكرد. بسياري از شركتهاي خارجي كه قصد حضور در نمايشگاه را داشتند از حضور در نمايشگاه امتناع كردند و درنهايت جشن سيزدهم؛ غيررقابتي برگزار شد و سينماگران با حضور در ضيافت شامي در هتل استقلال به تماشاي تقدير از چند چهره سينمايي( نيكو خردمند و ناصر تقوايي) نشستند.
اين فصل يك اتفاق تازه دركنار تمام رويدادهاي سياسي با خود داشت: نمايش فيلمها در نيمه شب. اين طرح براي اولين بار در سينما اجرا شد. هرساله با آغاز ماه مبارك رمضان؛ سينماداران نگران پايين آمدن ميزان فروش فيلمهاي خود بودند به همين دليل شوراي صنفي نمايش در يك طرح ابتكاري؛ نمايش فيلمهاي سينمايي را تا اذان صبح آزاد اعلام كرد. اين طرح اذان تا اذان نام گرفت و توانست در يك زمان مرده؛ مخاطبان و روزهداران را بعداز مراسم افطار به سينماها بكشاند و نشان داد كه فروش فيلمها در ماه رمضان هم ميتواند ادامه داشته باشد. اجراي اين طرح بدون دردسر هم نبود. منصور ارضي(يكي از مداحان) در مراسمي، انتقادات شديدي را به آن وارد كرد و بدنبال آن؛ نيروي انتظامي خواستار تعطيلي طرح شدكه با ميانجيگري و گفتگو مشكل حل شد هرچند ساعت اجراي طرح به 2 بامداد كاهش يافت.
در روزهاي پاياني تابستان 88 ، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي تغييركرد. سيدمحمد حسيني جانشين محمدحسين صفار هرندي شد. اين تغيير ازسويي شادي كوتاهمدت هنرمندان را به دنبال داشت اما آنها به زودي دريافتند قرار نيست در سياستهاي فرهنگي ارشاد تغيير خاصي به وجود بيايد.
اين فصل اگرچه به پايان خود نزديك ميشد اما التهابات پايان نيافته بود. بيست و سومين جشنواره فيلم كودك و نوجوان كه هرساله اخبار و حواشي بسياري را به دنبال داشت، با حضور بسيار كم هنرمندان در سكوت برگزار شد.
فيلمهاي سينمايي درباره الي ساخته اصغر فرهادي، هرچه تو بخواهي ساخته محمد متوسلاني، امشب شب مهتابه ساخته محمدهادي كريمي، دلخون ساخته محمدرضا رحماني، خروس جنگي ساخته مسعود اطيابي، سايه وحشت ساخته عماد اسدي و خاك آشنا ساخته بهمن فرمان آرا در تابستان 88 اكران شدند. نمايش خاك آشنا با حذف چند سكانس اصلي؛ اعتراض شديد بهمن فرمان آرا را بهدنبال داشت. فرمان آرا گلايه كرد كه: عملكرد مسولان ارشاد درقبال فيلم وي؛ مانند كسي است كه چشمهاي يك عكس را درميآورد.
پايان اين فصل با يك رويداد تلخ و حاشيهساز ديگر همراه شد. جعفر پناهي، مجتبي ميرطهماسب و فاطمه معتمدآريا ممنوعالخروج شدند. هرچند بعدها ممنوعالخروجي ميرطهماسب و معتمدآريا رفع شد اما پناهي هرگز نتوانست كشور را ترك كند.
پاييز 88:
معاون جديد براي سينما وآغاز اكران فيلمهاي توقيفي
با آغاز پاييز 88، معاونت سينمايي تغيير كرد و محمدرضا جعفريجلوه جاي خود را به جواد شمقدري داد. جعفري جلوه در دوران 4 ساله مديريت سينماي كشور؛ دوران پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشت. در دوره او فيلمهايي چون سنتوري امكان اكران پيدا نكرد و نمايش فيلم سينمايي درباره الي با مشكلات بسياري همراه بود. اما جواد شمقدري كه فيلم تبليغاتي محمود احمدي نژاد را در انتخابات دهم رياست جمهوري ساخته بود؛ بهعنوان معاون سينمايي معرفي شد. هرچند شمقدري يكي از كانديداهاي وزارت ارشاد بود؛ اما پذيرش اين سمت هم اتفاق عجيبي نبود. شمقدري كه به طيف هيت اسلامي هنرمندان نزديك است؛ دوست و همكار قديمي خود(عليرضا سجادپور) را بهعنوان مديركل اداره نظارت و ارزشيابي منصوب كرد تا اين پست بدون رييس را پس از ماهها سامان دهد.
شمقدري در آغاز كارش؛ يك گام به جلو برداشت: رفع توقيف فيلمهايي كه در زمان جعفريجلوه توقيف شده بودند. اولين فيلم از اين گروه؛ كتاب قانون بود كه از سال 86 امكان نمايش پيدا نكرده بود. سجادپور نيز با اين شعار كه ما فقط دو خط قرمز در سينما داريم؛ از سرعت بخشيدن به روند صدور پروانههاي نمايش و ساخت سخن به ميان آورد.
اما انتخاب شمقدري؛ واكنشهاي بسياري را دربين اهالي سينما برانگيخت. عدهاي بهدلي اينكه وي به رئيس جمهور بيشتر از معاونان قبلي نزديك است؛ اميدوار شدند كه سياستهاي يك بام و دوهوا در حوزه فرهنگ ازبين برود. عدهاي هم به دليل وابستگي وي به يك جريان خاص در سينما؛ ابراز نگراني كردند. شمقدري در زمان انتصاب از ريلگذاري جديد براي سينماي ايران سخن گفت و مدعي شد كه بايد شان سينماي ايران ارتقا يابد زيرا وضعيت امروز سينماي ايران از لحاظ جذب مخاطب و ازنظر ميزان فيلمهاي توليدي در شان مردم و فرهنگ ايران نيست.
ورود شمقدري به معاونت سينمايي همراه با تغييرات بسياري بود. مجيد شاهحسيني در بنياد سينمايي فارابي جاي خود را به احمد ميرعلايي داد و محمود اربابي نيز جاي خود را به عليرضا سجادپور در اداره كل نظارت و ارزشيابي داد. محمد آفريده نيز پس از برگزاري بيست وششمين جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران و آخرين دوره اين جشنواره در زمان مديريت خود؛ كنارهگيري كرد و جاي خود را به شفيع آقامحمديان داد.
شمقدري به محض ورود به معاونت سينمايي خبر از رفع توقيف فيلمهايي چون به رنگ ارغوان داد كه اين وعده در جشنواره فيلم فجر عملي شد.
پاييز 88؛ يكي از رخدادهاي مهم سينمايي كشور در عرصه مستند و درست در ادامه التهابهاي پس از انتخابات روي داد. مستندسازان؛ جشنواره سینماحقیقت را تحريم كردند.
آنها نوشتند كه: نمیتوانیم جای خالی مستندهای ساخته نشده از رخدادهای اجتماعی اخیر را نادیده بگیریم و به دلیل ارزش و احترامی كه برای بیان حقیقت قایلیم، از هرگونه حضور و شركت در این جشنواره بهعنوان دستاندركار، منتقد و تماشاگر خودداری میكنیم.
سومین دوره جشنواره سینماحقیقت درفضايي سوت و كور برگزار شد. 136 مستندساز برجسته کشور كه درميان آنها اسامي چون: رخشان بنی اعتماد، محمد شیروانی، کامران شیردل، فرهنگ آدمیت، مهرداد اسكویی، مهناز افضلی، مانی پتگر، فرزاد توحیدی، رضا درستكار، شادمهر راستین، محمد رسول اف، سامان سالو، ناصر صفاریان، احمد طالبینژاد، محسن عبدالوهاب، بایرام فضلی، بهمن كیارستمی و ...به چشم ميخورد، با تأکید بر بیسابقه بودن سختگیری و جلوگیریهایی که بر مستندسازان در ارایه تصویر واقعی و منصفانه از جامعه اعمال میشود، اظهار كردند: باوجود اذعان به اهمیت برگزاری جشنواره سینماحقیقت؛ از شركت در جشنواره امسال خودداری ميكنیم.
اما برگزاركنندگان اين جشنواره اعلام كردند، عدم حضور این افراد به جشنواره خللی وارد نمیکند!
و این جشنواره برگزار خواهد شد كه شد اما خالي از حرفهاي جدي مستندسازان امروز سينماي ايران.
در همين فصل؛ اولين همايش ملي مديريت هنري در خانه سينما با همكاري خانه موسيقي، خانه تئاتر و انجمن هنرهاي تجسمي برگزار شد. در مهرماه نيز گروهي از سينماگران ايراني به دعوت سينماگران و هنرمندان آمريكايي ميهمان آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي آمريكا اسكار شدند و گروهي ديگر به فرانسه سفر كردند.
اما درگذشت نيكو خردمند كه در جشن سيزدهم سينماي ايران از وي تقدير شده بود، جمشيد لايق، مسعود رسام، امير قويدل وعباس شباويز خبرهاي بد اين فصل بودند.
زمستان 88 :
جشنواره فيلم فجر، اولين آوردگاه رسمي معاونت جديد
زمستان هرسال براي سينماي ايران مصادف با برگزاري جشنواره فيلم فجر است. امسال از آغاز زمستان؛ زمزمههايي درباره برگزار نشدن جشنواره شنيده ميشد اما معاونت سينمايي آن را رد ميكرد. شمقدري در اولين گام؛ مهدي مسعود شاهي را بهعنوان دبير بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر منصوب كرد. دبيري كه بعدها بهعنوان رئيس سازمان جشنوارهها تعيين شد.
جشنواره فيلم فجر از آغاز با حاشيههاي بسياري همراه بود. غيبت نزديك به 50 كارگردان از سه نسل سينماي ايران، انتخاب برج ميلاد به عنوان محل دائمي جشنواره فيلم فجر، اكران و نمايش فيلمهايي چون بهرنگ ارغوان، تسويه حساب، هيچ و آتشكار... باعث شد تا جشنواره خبرساز شود. خبرسازيها تا پايان جشنواره و مراسم اختتاميه ادامه داشت. در اختتاميه هم دو اتفاق مهم رخ داد: ابتدا سخنان حاتميكيا در زمان دريافت سيمرغ بهترين فيلم براي به رنگ ارغوان و ديگري؛ اعتراض خبرنگاران و پوشش ندادن مراسم اختتاميه.
در اين فصل؛ يازدهمين جشن دنياي تصوير و اهداي تنديس حافظ هم پس از دوسال وقفه برگزار شد كه مورد استقبال هنرمندان قرار گرفت. فعاليت شوراي صنفي نمايش هم پس از پايان جشنواره فيلم فجر تمام شد و شوراي جديد نمايش با 4 تهيهكننده، 4 سينمادار و يك نمايندگان كانون كارگردانان تشكيل شد.
در بهمن ماه هم گروهي از سينماگران ايراني به برلين سفر كردند. در رزوهاي پاياني سال 88 جواد شمقدري؛ مهدي مسعودشاهي را به سمت مدير سازمان امور جشنوارهها منصوب كرد تا از اين پس جشنوارههاي فيلم زيرنظر اين سازمان فعاليت كند. اما جعفر پناهي هم در آخرين روزهاي سال بازداشت شد.
گزارش از علي زادمهر