آيا نيت خير همان نتيجه خوب است؟!
نگاهي به فيلم «به روح پدرم» اثر جواد رضويان
تاريخ : پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۹
محمد آرمان
شايد اگر به همان نيت خير جواد رضويان در كارگرداني فيلمي مثل «به روح پدرم» اكتفا كنيم، همه چيز سنگينتر تمام شود.
فيلم به روح پدرم، كه طي اقدامي عاقلانه و فرصت طلبانه به معناي مثبت كلمه، به جاي اكران در سينماها، مستقيماً وارد شبكه نمايش خانگي شد، يك داستان اخلاقي است كه با حضور شخصيتهاي كمدي اين روزهاي سينمايي ايران مثل جواد رضويان و اكبرپور مخبر و .... روانه دستگاههاي پخش وي سي دي، خانههاي مردم شده است.
فيلمي اهل ادا و اطوار نيست و با يك داستان راست و صاف، مستقيماً رفته است سراغ حرف اصلياش، گنجاندن يك پيام اخلاقي در يك داستان نيم بند آب دوغ خياري.
پيام اخلاقي همان وظيفه شناسي و قدرداني فرزندان از والدين است و داستان هم ظاهر شدن روح پدر از دست رفته يك جوان و درخواست او از پسرش كه از سه نفر از كساني كه ديني به گردن او دارند، حلاليت بطلبند و او را از دست ملك عذاب در برزخ برهاند.
داستان با همين چيزهايي اوليه و مستقيم و بدون پيچيدگي، روايت مي شود و در قامت يك شبه فيلم فارسي كه مي تواند ذائقه مبتديانه خانوادهها را در نوع متوسط رو به پاييناش از جهت سينمايي و داستاني و خنده و ... ارضاء كند و البته آن پيام اخلاقي كه بدون شگرد خاصي و يا پيچش سينمايي معتبري به گوش بيننده مي رسد و او در مي يابد-مي شنود- كه بايد احترام پدر رعايت را كند و اگر او چيزي طلب كرد تا جايي كه ممكن است در رسيدن به آن و رفع و رجوع كردناش تلاش كند و حتي در اين راه اگر لازم شد، خطرها را هم به جان بخرد و از چيزي باك نداشته باشد.
و اينها همه چيزهايي است كه در فيلم خانگي، به روح پدرم، وجود دارد و سطح توقع ما هم از اين فيلم با اين ويژگيها و مختصات، كاملاً مشخص مي شود و چيز پنهان يا رودربايستي و حرف نگفتهاي هم باقي نمي ماند.
از اين جهتها كه برشمرديم خوب است، خيلي خوب. همين كه يك فيلم اهل ادا و اطوار و تعارف و دروغ و ريا و .... چيزهايي از اين دست نباشد، خيلي ارزش دارد، آنهم در وضعيت و حال و روز سينمايي امروز ما.
اما همه اينها از يك جهت ديگري خيلي مايه تاسف است و آن هم كم مايگي و ابتذال و سطحي نگري و قشري گرايي است كه در سينماي ايران به ويژه در بخش طنز جا افتاده و سيطرهاي بلامنازع هم پيدا كرده است.
الگوهاي اين سينما امثال چهارچنگولي و نيش زنبور و حلقههاي ازدواج و ..... و بالاخره به روح پدرم شده است كه چقدر مايه تاسف و نگراني است.
طنز به عنوان يكي از جدي تر و مشكل ترين جنبههاي هنري و از عرصههايي كه ورود و تلاش و توليد اثر خوب در آن، نيازمند عقبه معتبري از فهم و بينش و خلاقيت هنري است، در كشور ما تبديل به موقعيتي شده است براي كساني كه با دست خالي و ذهن معيوبشان، قصد بهره بردن يكپارچهاي از اين بلبشوي فرهنگي و هنري جاري در ساختار و بدنه و توليد و ساير مناسبات سينمايي افليج ايران دارند.
گفتم كه شايد اگر به همان نيت خير جواد رضويان در كارگرداني فيلمي مثل به روح پدرم اكتفا كنيم، همه چيز سنگينتر تمام شود!