در نشست نقد و بررسي نمايش «گل» عنوان شد
كرمي: يك نوع تعليق در نمايش «گل» ديده مي‌شود
 
تاريخ : يکشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۵
شهرام كرمي گفت: در اين نمايش حركت و بدن حرف اول را مي‌زند اما ايجاد تعليق از ويژگي‌هاي خاص اين نمايش است.

به گزارش هنرنيوز فارس و روابط عمومي فرهنگسراي انقلاب، بيست‌وششمين نشست كانون «رنگين‌كمان» فرهنگسراي انقلاب به نقد و بررسي نمايش «گل» با طراحي و كارگرداني «ياسر خاسب» اختصاص داشت.

اين نشست با حضور «ياسر خاسب» كارگردان، «شهرام كرمي»، «رحيم عبدالرحيم‌زاده» و «بهزاد صديقي» در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.

بنابراين گزارش، در ابتداي جلسه «بهزاد صديقي»، «گل» را نمايشي درباره مفهوم ازلي و ابدي خلقت خواند و گفت: اين مفهوم با زبان بدن و حركت و عناصري همچون موسيقي و نور خلق مي‌شود و تماشاگر از ابتدا تا انتها با اين مفهوم عميق انساني همراه مي‌شود.

سپس «ياسر خاسب» ريشه‌هاي اين شكل از تئاتر را ملهم از گذشته خود خواند و گفت: اين شكل از تئاتر از فضايي كه در آن زندگي كرده‌ام، سرچشمه مي‌گيرد. همه چيز از طبيعت برمي‌‌خيزد و هر چيزي كه انسان مي‌تواند با آن در تماس باشد.

وي در ادامه افزود: در كودكي دوستان ناشنواي زيادي داشتم و همين من را به استفاده از زبان بدن سوق داد.

خاسب در ادامه گفت: هميشه دوست دارم ياد بگيرم و نقد شوم. هنوز هم ناشنوايان را به اجراهايم دعوت مي‌كنم تا ببينم ارتباط برقرار مي‌شود يا خير.

در ادامه اين نشست، «شهرام كرمي» نيز اظهار داشت: خاسب در اين اجرا صرفاً متكي بر ويژگي‌هاي فيزيكي نيست و مضمون را هم در نظر گرفته است. از موضوع آفرينش تا عناصر اربعه در اين نمايش به كار گرفته شده است. عنصر اصلي اين اجرا ايجاد شگفتي نزد مخاطب است.

در ادامه «رحيم‌ عبدالرحيم‌زاده» به خاستگاه اوليه اين نوع از تئاتر يعني تئاتر فيزيكال پرداخت و اظهار داشت: اين شكل از تئاتر از يك‌ سو از جريان‌هاي آوانگارد ماير هولد در روسيه و آرتو در فرانسه وام گرفته است. از سوي ديگر وام‌دار كورئوگرافي مدرن و آثار كانينگهام و پينا بائوش است و در كنار آن متأثر از ميم معاصر و كارهاي لوكوك و مارسل مارسو است.

وي در ادامه افزود: يكي از مشكلات تئاتر تجربي ايران، گرته‌برداري ناقص از جريان‌هاي تجربي دنيا است، اما در كار «خاسب» يك ويژگي اصيل و بومي به چشم مي‌خورد و همين باعث مي‌شود براي مخاطب تبديل به تجربه‌اي دست اول شود.

وي گفت: در اين نوع تئاتر، تماشاگر رياضت نمي‌كشد، بلكه اين بازيگر است كه رياضت مي‌كشد و رنج مي‌بيند و رنج او مخاطب را به تعالي و شهود مي‌رساند.

برپايه اين گزارش، «بهزاد صديقي» نيز در ادامه بحث گفت: متأسفانه آنچه در تئاتر تجربي ما اتفاق مي‌افتد ناشي از نا آگاهي برخي از هنرمندان است و اين تماشاگران را دلزده مي‌كند، در حالي كه اين اثر چون كپي نيست هم تماشاگر عام و هم تماشاگر خاص را جذب مي‌كند.

در ادامه اين نشست، «عبدالرحيم‌زاده» نيز يكي از ويژگي‌هاي نمايش را مشاركت مخاطب در خلق معنا ذكر كرد و اظهار داشت: اين نمايش به واسطه تصوير و حركت نشانه توليد مي‌كند و اين مخاطب است كه با توجه به درك خود نشانه‌ها را تأويل مي‌كند.

در ادامه «شهرام كرمي» نيز يكي از ويژگي‌هاي مثبت نمايش را ايجاد تعليق خواند و خاطرنشان كرد: بازيگر در اين اجرا تنها نمي‌خواهد اندام خود را به رخ بكشد. بازيگر در هماهنگي كامل با بازيگر مقابلش قرار دارد و هر دو به يك اندازه در كار ديده مي‌شوند.

بر پايه اين گزارش، «ياسر خاسب» نيز در ادامه جلسه عنوان كرد: اصل كار حركت و بدن، به انسان نخستين باز مي‌گردد و بدويت كار برايم بسيار اهميت دارد.

وي در ادامه افزود: من هميشه در كارهايم زخمي هستم، اما اين زخم‌ها را دوست دارم.

در ادامه اين نشست «بهزاد صديقي» نيز با اشاره به ضرورت حضور دراماتورژ در كنار گروه، اظهار داشت: در اين اجرا بدن تركيب‌هاي متنوعي در صحنه به وجود مي‌آورد و بدون پيچيده‌گويي مرسوم تئاتر تجربي ارتباطي موفق با مخاطب برقرار مي‌كند.

در ادامه «عبدالرحيم‌زاده» نيز در بخش پاياني سخنانش به وجوه تجربي كار اشاره كرد و افزود: يكي از مهمترين وجوه تجربي كار بازگشت به ريشه‌ها است كه در بسياري از آثار تجربي همچون گروتفسكي و پيتر شومان ديده مي‌شود.

وي استفاده از فضاي خالي و زبان تصويري و نشانه‌ساز را از ديگر وجوه تجربي اين اجرا خواند.

اين منتقد تئاتر با تأكيد بر عنصر بدن در اين اجرا، گفت: بدن در اين گونه اجرا اهميت ويژه‌اي دارد و بازيگر بايد به شدت از آن مراقبت كند تا مانند برخي گروه‌ها كه در گذشته به تئاتر فيزيكال رو آورده و از آن لطمه خورده‌اند، گروه بدن ديوانه نيز با رهيافت علمي در شناخت بدن به كارش ادامه دهد.

بر پايه اين گزارش، اين جلسه با پرسش و پاسخ حاضران به كار خود پايان داد.
کد خبر: 13827
Share/Save/Bookmark