علیرضا جلالی تبار در گفتگو با هنرنیوز:
آقا بازیگر نمیخواهید؟
علیرضا جلالی تبار گفت: در این روزها با توجه به قصه و فیلمنامههای موجود در سینما دیگر نیازی به بازیگر نیست.
تاريخ : يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۰۱
علیرضا جلالی تبار در پاسخ به این سوال خبرنگار هنرنیوز مبنی بر اینکه چرا در سینما و تئاتر همه به دنبال پرورش تکنیک میروند تا پرورش روح اثر گفت: تکنیک فرع بر مضمون کار است. وقتی کارگردانی مضمونی را کار میکند برای بیان بهتر آن نسبت به جایگاهی که آن اثر را کار میکند تصمیم میگیرد که از چه تکنیکی استفاده کند.
وی در ادامه افزود: «بینوایان» اثر ویکتور هوگو بارها با تکنیکهای مختلفی اجرا شده است و هیچ وقت هم کهنه نشده است. الان روند بر عکس شده است اما هیچ وقت این گونه نبوده است که ما با خودمان بگوییم که خوب برویم مثلاً فلان کار را با فلان تکنیک اجرا کنیم. برخی مسائل در دورهای مد میشود در زمان به نوعی دیگر وجود داشت و در حال حاضر هم شکل دیگری به خودش گرفته است.
جلالی تبار درباره اینکه چرا جوانان با اجرای تکنیکهای متفاوت در بازیشان به دنبال تفاوت داشتن با دیگران هستند گفت: اینکه جوانها به دنبال تفاوت هستند نمیگویم خوب است یا بد، اما این یک مسکن مقطعی برای حس کنجکاوی بشر میتواند باشد ولی هرچه قدر این موضوع زیر ساختیتر باشد ماندگارتر میشود. اجرای «معرکه در معرکه» با بازی سیروس گرجستانی، رویا تیموریان و رضا رویگری در سالهای دور، از تکنیک متداول و مرسوم آن زمان برخوردار نبود اما هنوز در ذهن من مانده است آن هم به دلیل استفاده درست از تکنیک است، که بر مبنای متن به کار گرفته شده بود.
بازیگر فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم» در باره کارگردان این اثر گفت: شما اگر نگاهی به کارنامه بهرام بیضایی بیاندازید متوجه میشوید ایشان میانگین بین هشت تا ده سال یکبار فیلمی ساخته است نه اینکه نخواسته باشد اصلاً این گونه نبوده است. بنده از سال هفتاد و شش افتخار این را داشتهام که بعد از سالهای دانشجویی در پشت صحنه در کنار ایشان باشم و کار فنی کنم. ایشان بارها تلاش کرده است و بارها مراجعه کردهاند اما موفق نشده است. سینما و تئاتر ما کاملاً در خدمت بخش نامه است. مثلاً تصمیم میگیریم سینمای فاخر داشته باشیم تا بیایم بفهمیم که فاخر یعنی چی، میلیارد میلیارد بودجه است که صرف ساختن فیلمهایی می شود که خود سازندگانش حوصله دیدنشان را ندارند.
بازیگر مجموعه «رخنه» در ارتباط با همکاریاش به عنوان بازیگر با بهرام بیضایی گفت: من از سال هفتاد وشش تا سال هشتاد و هفت هیچ ذهنیتی نداشتم برای اینکه بخواهم در این سریال بازی کنم و فکرش را هم نمی کردم که روزی برای بهرام بیضایی به عنوان بازیگر کار کنم. همیشه در پشت صحنه میایستادم دست اساتید را نگاه میکردم و یاد میگرفتم. من در بین انبوه نامزدهای دیگر تست دادم به همراه تستهایی که برای گریم بود، که در نهایت برای فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم» انتخاب شدم.
وی در ادامه افزود: برای آن نقش باید پانزده کیلو کم میکردم تا به لحاظ فیزیکی به آدمی که زندانی است نزدیک شوم. متاسفانه بعد از آن در سینمای ما فیلمی هم تراز آن فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم» ساخته نشد و من نمیدانم که چرا همه از من انتظار داشتند که اتفاقهای عجیب و غریبی برایم بیافتد اگر قرار بود این اتفاق بیافتد باید در خانه مینشستم چون بعد از آن فیلم کاری در اندازه آن ساخته نشد.
جلالی تبار در ارتباط با کمک کردن به جوانها به عنوان کسی که در این عرصه فعالیت دارد گفت: من سر فیلم سینمایی «سگ کشی» خیلی از دوستانم را معرفی کردم و به آنها گفتم که اینجا مانند در یا است که اگر شنا بلد نباشید غرق میشوید. کار بسیار سخت است و شرایط برای پز دادن و کتاب زیر بغل زدن مناسب نیست بلکه باید در این کار لباس کار بپوشید و بیل بزنید. خیلیها را معرفی کردم و همان روز اول برگشتند که البته امروز هرکدامشان برای خودشان آدمهای معروفی هستند.
این هنرمند در ادامه گفت: کار کردن با آدمهایی که کارشان برایشان ارزشمند است مانند ناصر تقوایی و بهرام بیضایی سخت است. این افراد ممکن است یک روز کامل را صرف گرفتن یک سکانس کنند، چون میخواهند که این سکانس به کیفیت برسد برای این اساتید متر مهم نیست. نمیشود سکانسهای مانند فیلم های «ناخدا خورشید» و «باشو غریبه کوچک» را هر روز در این سینما گرفت. رسیدن به این سکانسها آدمهای خودش را میخواهد.
وی در باره روند انتخاب کارهایی که به او پیشنهاد شده است گفت: من سعی کردم در بین پیشنهادهایی که بوده است بهترین را انتخاب کنم. در سینمای ما چون فیلمها قصهای ندارند پس نیازی هم به بازیگر نیست و هر کسی میتواند در آن بازی کند. ما در خیابان که راه میرویم هر کسی که ما را میبیند میگوید: آقا بازیگر نمیخواهید؟ این جمله آشنایی است که ما میشنویم این سینما با این کیفیت خیلی متکی به بازیگر نیست. من از سال هشتاد تا هشتاد و چهار در بازار آهن کار میکردم تا بتوانم کاری را که دوست دارم انجام دهم.