برای رمز و راز شخصیت‌هایم احساس دلسوزی می‌کنم
گفتگو با کیارستمی به بهانه ساخت فیلم تازه‌اش/1
برای رمز و راز شخصیت‌هایم احساس دلسوزی می‌کنم
عباس کیارستمی کارگردان عجیبی است. از هر انگشتش بیش از یک هنر می‌بارد، ۷۲ سال دارد و هنوز دنبال تجربه کردن فضاهای جدید است. بسیاری آثارش را کسل کننده می‌دانند و بسیاری از جمله کارگردانان بزرگ دنیا آثارش را دنبال می‌کنند تا جایی که ژان لوک گدار فرانسوی، کیارستمی را پایان سینما می‌داند.
 
تاريخ : چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۹
به گزارش هنرنیوز؛ کیارستمی هنوز‌‌ همان درختی است که ریشه در خاک دارد ولی انگار خاک ژاپن توانایی میوه دادن را از او نگرفته است. «مثل یک عاشق» آخرین ساخته کیارستمی به عنوان یکی از ۲۲ فیلم بخش مسابقه شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن حضور داشت. فیلم داستان زن جوانی به نام «آکیکو» است که در حال طرح نقشه‌ای برای ملاقات با یک بازنشسته فرهنگی به نام «تاکاشی» است. این فیلم با استفاده آگاهانه از حرکت دوربین، طراحی صدا‌ها و اجرا‌ها، بصورت یک فیلم رازآلود عالی به نمایش درآمده است.
به گزارش هنرنیوز؛ این مصاحبه در جشنواره فیلم نیویورک سال میلادی گذشته انجام گرفته است. جایی که فیلم مثل یک عاشق» در آن به نمایش درآمد. کمپانی آی. اف. سی فیلم، این فیلم را در سینماهای منتخب به اکران درآورد. قسمت اول مصاحبه را با هم می‌خوانیم.

نمایی از پشت صحنه فیلم

ساخت این فیلم چه حسی را به شما القا کرد؟

همانند تمام فیلم‌های دیگر در اوایل ساخت جدید بود، علاوه بر این در ژاپن همه چیز جدید بود، مردم، چهره‌ها، غذا‌ها و...

با توجه به اینکه شما به زبان ژاپنی تسلط ندارید، چگونه متوجه می‌شدید که بازیگران آنچه را که شما می‌خواهید درست اجرا می‌کنند؟

هدف من از طرفی این بود که از فرهنگ ژاپنی‌ها و ویژگی‌های آنان غفلت نکنم و همچنین از طرفی دیگر فرهنگ ژاپنی را در فیلمم به نمایش درآورم. نگرانی من این بود که آیا کیفیت شخصیت‌های فیلم من در سطح‌های جهانی هستند یا نه.


نمایی از فیلم «مثل یک عاشق»


ممکن است شما در ژاپن یک بیگانه باشید، اما سینمای ژاپن برای شما بیگانه نیست. فیلم سال ۲۰۰۳ شما به نام «پنج» این امر را به خوبی نشان می‌دهد. من علاقه مندم که بدانم دیدگاه شما نسبت به سینمای ژاپن روی این فیلم نیز تأثیری داشته است؟

خب، فیلم‌های ژاپنی که من برای ساخت این فیلم در ذهن داشتم، مربوط به سینمای کلاسیک ژاپن می‌شود، آنهایی که برای من آشناترند. اما زمانی که من در ژاپن آغاز به کار کردم، شروع کردم به دیدن بسیاری از فیلم‌های ژاپنی تا بازیگران را بشناسم و انتخاب کنم. متوجه شدم که ساخت این فیلم هیچ ارتباطی با خاطراتم و دانشم از سینمای کلاسیک ژاپن ندارد و به گونه‌ای آن‌ها را همانند فیلم‌های آمریکایی تصور کردم. بنابراین من این فیلم را با دیدگاه‌های خودم ساختم و بعد بسیاری به من گفتند که فیلم تو، بیشتر شبیه فیلم‌های ژاپنی است، تا فیلم‌های حاضر سینمای ژاپن.

آیا به نظر خودتان این فیلم یک موفقیت برای شما بود؟

این در واقع تنها قول من به تهیه کننده بود که فیلم یک موفقیت باشد. من معتقدم هیچکس به تنهایی نمی‌تواند یک فیلم را به جلو پیش ببرد – شما نمی‌توانید نسبت به فیلم خودتان نظر بدهید – تنها ترسی که من نسبت به این تعهد داشتم این بود که این فیلم به دلیل اینکه توسط یک خارجی ساخته شده است، به نمایش در نیاید. اما من فکر می‌کنم از این نظر موفق شدم.

در‌‌ همان زمان، چون این فیلم و فیلم «کپی برابر اصل» درگیر یک رابطه دو پهلویی بین دو شخصیت هستند، خیلی راحت می‌شود دید که این دو با هم همراه شده‌اند. نظرتان در مورد این مقایسه چیست؟

خوب، من در دیدگاه مخاطبان و منتقدان در رابطه با کارم دخالت نمی‌کنم، بنابراین دیدگاه آنان را می‌پذیرم. اما باید بگویم برای من این رابطه اصلاَ آگاهانه نبوده است. من از این قضیه آگاه نبودم. اگرچه هر دوی آن‌ها از یک ذهنیت خلق شده‌اند. بنابراین، قطعاَ یک رابطه‌ای بین آن‌ها وجود دارد.

تقریباَ در همه فیلم‌های شما مخاطبان نیازمند این هستند که مفهوم فیلم شما را ترجمه کنند. اگرچه در ارتباط با فیلم‌های قبل‌تر شما – برای مثال «کلوز آپ/نمای نزدیک» – مقدار بسیاری از این تفسیر‌ها مربوط می‌شود به شرایط جامعه ایران. آیا احساس می‌کنید که هنوز باور‌هایتان فیلم‌های شما را شکل می‌دهند؟

دوباره می‌گویم، من آن کسی نیستم که در واقع به شما به عنوان یک مخاطب یا منتقد بگوید که چگونه فیلم را درک کنید. من فکر می‌کنم اگر شخصیت‌های فیلم را آن گونه که هستند ببینید و سعی نکنید که آن‌ها را در قالب یک چارچوب قرار دهید، تمام شخصیت‌ها دارای رمز و راز خود هستند و به سرزمین خاصی تعلق ندارند و هویت خاصی ندارند.


فکر می‌کنم نکته قابل تشخیص بین شخصیت‌ها در فیلم «نمای نزدیک» و دو فیلم آخر من در این است که همه آن‌ها چیزی برای گفتن دارند و همه آن‌ها ناگفته‌هایی در مورد شخصیت‌هایشان دارند و من نمی‌توانم آن را توضیح دهم. من فکر می‌کنم تمام شخصیت‌ها خود به نوعی پیچیدگی‌های انسانی دارند که نسبت به حقیقت به شما نزدیکترند. پس من برای رمز و راز احساس دلسوزی می‌کنم و فکر نمی‌کنم که اینجا باشم تا آن‌ها را فاش کنم.

گفتگو: اریک جان
ترجمه: یاسین پورعزیزی - حامد روح بخش


کد خبر: 54697
Share/Save/Bookmark