به گزارش هنرنیوز، فصل بهار سال ۹۴ آغازی متفاوت در حوزه میراث فرهنگی داشت جدای از خبر خوش بازگشت اشیای چغامیش به خاک وطن،ظاهراً این فصل با صف عریض و طویل شایعههای متفاوت درباره استعفا به اواسط خود نزدیک میشود.
سید محمد بهشتی
نخستین شایعه در این سازمان به آغاز هفته کاری در فروردین ماه باز میگردد. هنوز چند صباحی از دید و بازدید و تبریک سال نو در این سازمان نگذشته بود که خبر استعفای سید محمد بهشتی – رییس پژوهشگاه- به گوش رسید. هرچند در آن زمان هیچ یک از اهالی رسانه با وجود اطلاع از این شایعه پیگیر آن نشدند اما روزهای پایانی فروردین ماه و آغاز اردیبهشت تقریباً تعداد افرادی که به این خبر دامان میزدند، افزایش یافت. حدس و گمانها از قهر به دلیل کمبود بودجه پژوهشگاه، کسالت، رفتن به اتاق فکری فرهنگی انتخابات آغاز شد و به شایعه تلاش برای برکناری محمدحسن طالبیان- معاون میراث فرهنگی- و به تبع آن ناراحتی بهشتی و عزم وی برای نوشتن استعفا ختم میشد. شایعهای که با پرس وجوی اهالی میراث فرهنگی از بهشتی بدانجا ختم شد که من تا کنون استعفا ندادهام و تصمیمی هم برای این کار ندارم.
مهناز گرجی
مهناز گرجی – رییس موزه ملی – دومین کسی است که شایعه رفتن او به گوش میرسد شایعهای که از دیگر موارد قویتر است. وی که یکی از منصوبان مدیریتی دوره مهدی حجت- قائم مقام سازمان میراث فرهنگی در دوره ریاست محمدعلی نجفی- است، به زعم کارشناسان و متخصصان یکی از موفقترین مدیران حوزه میراث فرهنگی به نظر میرسد. برگزاری دو دوره همایش باستانشناسی در موزه ملی، برگزاری نمایشگاه "نشانه هایی از دویست هزار سال همبودی انسان و جانوران" و نشست تخصصی آن و برگزاری نمایشگاه اشیا بازگردانده شده "خوروین" و" چغامیش" از جمله اقدامات صورت گرفته در دوره اوست. گرجی زیاد اهل صحبت با رسانه و تبلیغات نیست و ترجیح میدهد اقداماتی مانند آمادهسازی طبقه بالای موزه ملی برای ایجاد یک موزه پژوهش محور با موضوع باستان جانور شناسی،نو سنگی و پارینه سنگی و اقدامات صورت گرفته برای بازگشایی موزه دوران اسلامی که احتمالاً بزودی گشایش خواهد یافت در سکوت خبری انجام شود و این مسعود سلطانیفر- رییس سازمان میراث فرهنگی – باشد که در روزهای پایانی سال ۹۳ این دو خبر را اعلام کند.
او هنگام بازدید احمد مسجد جامعی – رییس پیشین شورای شهر تهران- از موزه ملی در برنامه تهران گردی دی ماه ۹۲هم گرچه برای باز شدن موزه دوران اسلامی از لفظ «به زودی» استفاده کرد اما برخلاف آزاده اردکانی اصلاً علاقهای به برگزاری شو خبری نداشت تا آنجا که با وجود اصرار خبرنگاران مبنی بر بازدید از وضعیت موزه دوران اسلامی و انعکاس سو مدیریت چندین سال گذشته این مکان، با این موضوع مخالفت کرد و تأکید داشت: « هر وقت موزه به وضعیت مطلوبی رسید آن وقت اخبارش را انتقال دهید. ورق زدن گذشته سودی ندارد. مهم اکنون است.»
همچنین در دوره او بیش از ۲۳ نشست تخصصی با حضور متخصصان حوزه دیرینه شناسی، باستانشناسی، محیط زیست، زبانهای باستانی برگزار شد و ۶۰ طرح پژوهشی ساماندهی و از پایاننامههای دوره دکتری و کارشناسی ارشد حمایت پژوهشی به عمل آمد.
برگزاری نخستین گردهمآیی بینالمللی سینمای مستند و باستانشناسی و حضور چهرههای مستندسازی چون "ارد عطاپو"ر و "محمد رضا اصلانی" از دیگر اقدامات مدیریتی دوره گرجی است. باید یادآور شد که مستند تاریخی «جام حسنلو» ساخته اصلانی که پیش از این در سال ۱۳۴۶ ساخته شده بود بار دیگر بصورت رنگی و با دوربین RED و با حمایت موزه ملی تصویربرداری شد در این گردهمایی چند روزه به نمایش درآمد.
گرجی همچنین در طول مدیریت خود از برگزاری نمایشگاههایی شبیه "شکوه پارسی" در کره و "هفت هزار سال هنر ایران" در کشورهای مختلف ( که در دروههای مدیریتهای پیشین موزه رخ داده بود) حذر کرد. نمایشگاههایی که با وجود ارسال بیش از ۲۰۰ شی به کشورهای مختلف هرگز با حفظ شأنیت، نتیجه عکس نداشت چرا که این کشورها تمایلی برای فرستادن اشیا موزهای خود به ایران و برگزاری نمایشگاهی متقابل در ایران را نداشتند و معلوم نبود چرا با چنین برخورد غیر دیپلماتیک فرهنگی، موزه ملی با آغوش باز از نمایش آثار خود در سایر کشورها استقبال میکرد!
تلاش گرجی برای حفظ شأنیت اشیا موزهای ایران و تبادل آن درقالب برگزاری نمایشگاه در کشورهای دیگر تا بدانجا بود که درحال حاضر طبق سند رسمی و تفاهم نامه دو جانبه قرار شده که مجموعه تندیسهای پنه لوپه که به ۴ عدد می رسد در ایران به نمایش گذاشته شود. در حالی که تنها یک تندیس پنه لوپه که در ایران نگهداری می شود بر اساس توافق دولت ایران و ایتالیا قرار است به مدت ۴ ماه در ایتالیا به نمایش گذاشته شود و ایتالیا هم متعهد شده که پس از این دوره، ۳ مجسمه دیگر پنه لوپه را که در ایتالیا است به همراه مجسمه ارسالی به این کشور، برای نمایش وارد ایران کند و احتمالاً در نیمه دوم سال ۹۴ این نمایشگاه در ایران برپا خواهد شد.
درحالی شایعه رفتن گرجی آن هم با وجود کارنامه موفق مدیرتی به گوش میرسد که پیش از این یکی دیگر از مدیران منصوب دوره حجت یعنی
سیاووش صابری- مدیر کل محوطهها، بافتها و بناهای تاریخی – با پایان مأموریتش به جهت عدم انطباق دیدگاهها به مأموریت خود خاتمه داد و تلاشی هم از سوی مسوولان میراث فرهنگی برای فراهم آوردن بستر خواستههای معقول و مشروع وی بوجود نیامد. خواستههایی چون الزامات وجوه حفاظت، کاهش فساد اداری و اصلاح ساختار آن، حفظ حرائم، توسعه کیفی منابع انسانی، حمایت از دیدگاه کارشناسان استانی در موضوع حفاظت ، حفظ شأن و جایگاه حوزه ستادی ، ضرورت تشکیل شورای فنی سازمان و...
صابری در حالی از سازمان میراث فرهنگی رفت که حتی مراسم تودیع و معارفه وی نیز برگزار نشد و به یک باره پس از گذشت یک ماه از خالی بودن صندلی مدیریت،غلامرضا میثاقیان در روزهای پایانی بهمن ۹۳ از وزارتخانهی راه و شهرسازی به این دفتر آمد،او در چند ماه پایانی اجرائی شدن طرح پردیسان نیز با این پروژه همکاری میکرد و در سالهای ۸۶ تا ۹۲، مدیر کل دفتر معماری و طراحی شهری بوده است. اما ظاهراً زمان زیادی لازم است تا این مدیر محجوب و کم حرف از عهده مشکلات این دفتر برآید چرا که در نبود صابری و در ایام نوروز، مسوول برجهای آرامش رامسر از فرصت استفاده کرده و یک طبقه به طبقات این برج افزود و از سویی دیگر زمزمههایی مبنی بر اقداماتی خلاف قوانین میراث فرهنگی در مورد باغستانهای و خیابان انصاری شرقی قزوین به گوش میرسد.
احسان ایروانی
احسان ایروانی که در دوره ریاست محمد شریف ملک زاده و در بهمن سال ۹۱ به عنوان "رئیس هیاًت مدیره و مدیرعامل صندوق احیاء و بهره برداری از بناها و اماکن تاریخی ـ فرهنگی " منصوب شد و تا دوره مسعود سلطانیفر بر این مسند نشسته است با شایعه استعفا رو به رو است. استعفای ایروانی از این رو عجیب به نظر میرسد که سلطانیفر یکی از طرفداران پروپاقرص واگذاری بناها به بخش خصوصی است. مسعود سلطانیفر- رییس سازمان میراث فرهنگی - سه شنبه ۲۷ خرداد ۹۳ هنگام گشایش هتلسرای عامریها گفت:« من بدون اینکه از وضعیت احیای خانههای تاریخی توسط بخش خصوصی اطلاع داشته باشم و با نحوه ی فعالیتهای صندوق حفظ و احیا آشنا باشم در همان روزهای اول ورودم به سازمان میراث فرهنگی رویکرد خودم و دولت در واگذاری بناها به بخش خصوصی را جزو سیاستهایم اعلام کردم و گفتم حفظ و حراست در بخش میرا ث فرهنگی اماکن ،سایتها و محوطه های تاریخی بویژه بناها و مکانهای تاریخی میراث فرهنگی باید به بخش خصوصی سپرده شود، این بناها به غیر از بناهای نفیس، کلاسیک و بزرگی است که یا در فهرست میراث یونسکو ثبت شدهاند و یا تعدادی از آنها در نوبت ثبت جهانی هستند و حراست از این نوع بناها در حیطه اختیارات سازمان است.»
اینک زمزمههای به گوش رسیده این موضوع را مطرح میسازد که امور این صندوق به استانها واگذار شده است و از این رو ایروانی استعفای خود را تقدیم سلطانیفر کرده است. شاید رییس سازمان به این نتیجه رسیده است که نیازی به حلقه واسط نیست و استانها بدون صندوق راحتتر با سرمایهگذاران به توافق میرسند و از بروکراسی اداری و مالی هم کاسته خواهد شد.
رجبعلی خسروآبادی
رجبعلی خسروابادی – مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران- در کارنامه کاری خود سمتهایی چون یکی از موسسان فرهنگسرای خاوران، مدیرکل امور فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، عضو هیات مدیره و معاونت نظارت سازمان ایرانگردی و جهانگردی، مدیرکل دفتر فرهنگ، هنر و تربیت بدنی و جوانان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، مشاور کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران و دبیر اجرایی اتحادیه هتل و هتل آپارتمان های استان تهران را دارد.
گفته میشود خسروآبادی تمایلی به ماندن در سمت فعلی ندارد و حتی چنین شایع شده که به او پیشنهادی بالاتر یعنی نشستن بر صندلی معاونت گردشگری ارائه شده است. اما فارغ از این شایعات و اتفاقاتی چون صدور تفکیک سند ساختمان سینگر، مهمترین اخبار مربوط به این مدیر کل آخرین اظهار نظرش در مورد ثابت پاسال آن هم در روزهای پایانی فروردین ۹۴ بود که با واکنش اهالی رسانه مواجه شد چرا که با وجود تلاش رسانهای و حذر داشتن مسوولان میراث فرهنگی از بیان نظر مستقیم در مورد کاخ ورسای ایران و درحالی که تلاش وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی، شورای شهر و اهالی رسانه بر این است که این خانه حفظ شود، مدیرکل میراث فرهنگی تهران، کاخ پاسال را فاقد ارزش میراثی دانسته و گفته بود که این خانه اگرچه از لحاظ معماری در دوره خود به صورت ویژه ساخته شده ولی ارزش ثبت در فهرست میراث ملی را ندارد؟!
شاید خسروآبادی رفتن را به ماندن در یک سازمان بیپول و پرحاشیه ترجیح میدهد. کما این که بارها بودجه اداره کل میراث فرهنگی استان تهران را در مقابل بودجه شهرداری مبلغی اندک ومایه شرمساری عنوان کرده است.
خداحافظ مدیران باستانشناس
دونفر دیگر از افرادی که شایعه رفتنشان به گوش میرسد
مصیب امیری- مدیر کل میراث فرهنگی استان فارس- و رسول اشتودان- مدیر کل میراث فرهنگی استان کردستان – است که هر دو باستانشناس هستند. پیش از این رجبعلی لبافخانیکی – مدیر کل خراسان رضوی – و باستانشناس در اردیبهشت ماه ۹۴ جای خود را به محمدحسین زارعصفت کارشناس پژوهشگری علوم اجتماعی داد که پیش از این در سمت معاونت برنامهریزی اداری و مالی استانداری خراسان رضوی، مسئولیت ستاد بازسازی عتبات عالیات خراسان رضوی، عضویت هیئت مدیره شرکت احیا خراسان، عضو هیئت مدیره شرکت مجتمع معادن مس تکنار، کارشناس برنامه ریزی و بودجه استانداری خراسان رضوی و مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران فعالیت کرده است.
همچنین عبدالرضا مهاجری نژاد – مدیر کل میراث فرهنگی لرستان- و باستانشناس نیز در اواخر فروردین امسال پس از یکسال فعالیت جای خود را به محمدرضا امانی به عنوان سرپرست این اداره کل داد. امانی از نیروهای بومی و باسابقه اداره کل میراث فرهنگی لرستان است که در طول یکسال گذشته به عنوان معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایفای مسئولیت می کرده است.
عذرخواهی علیزاده از پژوهشگاه و پژوهشکده
پس از بازگشت اشیا «چغامیش» از آمریکا که همراه با حضور عباس علیزاده و«گیل اشتاین» رییس موسسه شرقشناسی شیکاگو در ایران بود، اخباری از گوشه و کنار مبنی بر تلاش برای عقد تفاهمنامههای جدید و همکاریهای دو جانبه پژوهشگاه و این موسسه به گوش رسید. به هر حال به نظر میرسد بازگشت این اشیا و حضور گیل اشتاین در ایران اینقدر موفقیت آمیز بوده است که علیزاده را به نوشتن متنی در پایگاه جامعه باستانشناسی ایران وادار کرده است.
شایعه شده که در این نامه آمده است:«
با درود،
چندی پیش در فضای مجازی باستانشناسی، یادداشتی به نام من توسط یکی از دوستان و همکاران بارگذاری شد که در آن به حضور دانیل پاتز در ایران به دعوت پژوهشگاه باستان شناسی اعتراض شده بود. در این یادداشت از واژه هایی تند در انتقاد از پژوهشگاه و پژوهشکده باستان شناسی استفاده شده بود که شایسته ابراز در یک رسانه همگانی نبود. با وجود اینکه نظر شخصی من، بسیاری از همکاران و خیل عظیمی از هم میهنان به حضور ایشان در ایران تغییری نکرده، اما من میبایست مسئولیت آن را پذیرفته زودتر از پژوهشگاه و پژوهشکده به دلیل استفاده از واژه های تند و احساسی پوزش میخواستم. شکی نیست که استفاده از چنین واژگانی منبعث از جریحه دار شدن غرور ملی است که هیچ نهادی نمیتواند نسبت به آن بی اعتنا باشد.با پوزش دوباره از سرپرستان این دو نهاد ملی.
عباس علیزاده»
البته یک پرسش همچنان باقی میماند آیا کسی از مسوولان میراث فرهنگی و همراهان ارزیابان یونسکو نیز بابت ثبت ۴۰۰ هکتاری شوش عذرخواهی خواهد کرد؟! همان شوشی که پس از اتفاقات رخ داده در مورد آن گفته میشود
ناصر نوروززاده چگینی- باستانشناس پیشکسوت و عضو هیأت مدیره ایکوموس- از حضور در کمیته ثبت آثار ملی و تعیین عرصه و حریم سرباز میزند.