این در حالی است که مجسمهسازی مدتها با محدودیت مواجه بوده و کمتر از یک دهه قبل خبری از سمپوزیوم و جشنواره های مختلف در این زمینه نبود. اما امروز مجسمه در میان هنرها سری بلند کرده و از بهایی نسبی برخوردار شده.
گرچه با اتفاقاتی بصری ناموزونی که در شهر شاهد آن هستیم نمیتوان انتظار تغییر تهران به یک آرمانشهر را داشت، اما با وجود این مجسمههای استاندارد خواهند توانست گوشه ای از فضای بصری شهر را ترمیم کنند. در شرایطی که مجسمههای چینی در بوستان ها و میادین جا خشک کردهاند، برپایی سمپوزیوم و ساخت چند تندیس مرمرین و جایگزین شدنشان در شهر، اندکی از زخم های مبلمان و مجسمههای شهری خواهد کاست. گرچه ناهيد سالياني، استاد پیشکسوت دانشگاه درباره شهر تهران میگوید: «انتقادات زیادی به این موضوع وارد است. وقتی یک شهر در معنای اصیل خود محل امنیت و آرامش مردمان خویش است و تهران محل آرامش نیست؛ نمی توان آن را شهر دانست، چه رسد به آنکه به ساختار شهری آن پرداخت. تهران ساختار درستی ندارد. وقتی از درد های کوچک این بیمار بزرگ سخن میگوییم، نمیتوانیم به اصل مشکل این شهر بیاندیشیم. این شهر هویت ندارد. این معضل تهران است »
این هنرمند مجسمهساز معتقد است: «سمپوزیوم برای ما که از محدودیت های این هنر در دهه های قبل خبر داریم اتفاقی مثبت است.»
در واقع درست است که مشکلات بصری بسیاری گریبانگیر تهران به عنوان یک کلانشهر است، اما نمیتوان ترمیم بصری آنرا هر چند در سطح محدود غیر ممکن دانست. به هر روی نمیتوان تیرهبین بود و محاسن اتفاقاتی نظیر سمپوزیومها را ندید؛ اما باید دانست که اگر قرار است این رخدادهای مبارک به جز روزنه امیدواریهای تزئینی اثربخش و ماندگار باشند، باید دامنه آن را وسعت بخشید.
میلاد نبی زاده مجسمهسازی که در بخش دانشجویی در سمپوزیوم شرکت کردهاست میگوید: «سمپوزیوم یک رخداد فرخنده است، چراکه هنرمندان مجسمهساز، در کمتر از یک ماه تعداد قابل توجهی از مجسمههای شهری را تولید میکنند، مجسمههایی که قابلیت نصب در میادین شهری را دارند، به این امید که دیگر کمتر مجسمههای بی هویت چینی را در گوشههای این شهر ببینیم. شاید حسن دیگر این اتفاق در برابری دستمزد هنرمندان است. اینجا کسی به جرم شاگرد بودن زحمتت را کمتر از استاد نمیبیند و شایستگیهای یک هنرمند تنها سبب انتخاب اوست.»
مینا عبدی