به گزارش هنرنیوز، تعطیلات عید فطر نزدیک است و گردشگران برای رقم زدن تابستانی به یاد ماندنی راهی سفر میشوند اما گردشگران ایرانی چرا مقاصد تکراری را انتخاب میکنند؟
مجتبی سارنگ - مدیر دفتر خدمات مسافرتی و عضو کمیته نظارت بر تخلفها- با بیان این که در ایام تعطیل حجم زیادی از ترافیک از بطن شهرها به جادهها و شهرهایی که مقصد گردشگریاند منتقل میشود، میافزاید:« این در حالی است که همین مقاصد مشخص و بنام نیز از ظرفیت مناسبی برای پذیرایی از این حجم مسافر برخوردار نیستند.»
او تصریح میکند:« اگر قرار است به سفر برویم، یک مقصد را انتخاب و دو سه روز در آن اقامت کنیم. این که صبح در یک مقصد باشیم و بعداز ظهر یک جای دیگر خودش معضلاتی به دنبال دارد. صف پمپ بنزین، نوع رانندگی کسانی که تازه گواهینامه گرفتهاند، جادههای باریک، تخلفات رانندگی، عدم وجود امکانات رفاهی بین شهری و....»
این مدیر دفتر خدمات مسافرتی یادآور میشود:« به دلیل گستردگی شبکه راههای کشور باید زیر ساختهای حمل و نقل کشور ما روزی مثل کشور آلمان ریلی بشود به گونهای که خانوادهها بتوانند با قطار بتواند
” به دلیل گستردگی شبکه راههای کشور باید زیر ساختهای حمل و نقل کشور ما روزی مثل کشور آلمان ریلی بشود به گونهای که خانوادهها بتوانند با قطار بتواند به همه جا سفر کنند. “
به همه جا سفر کنند. و البته وسعت ایران یک اجبار و الزام برای دولتمردان پیش میآورد که خطوط ریلی را گسترش دهند. چون واقعاً مقرون به صرفه و اقتصادیتر است و البته خطراتش نیز کمتر است. هرچند ناوگان حمل و نقل زمینی مثل اتوبوسها پیشرفت زیادی کرده است.»
او با اشاره به این که مردم ایران چهار- پنج از سال عملاً سفر نمیروند و از دیدن زیباییهای بخشی از ایران از جمله استان هرمزگان، خوزستان، بوشهر و سیستان بلوچستان محرومند، متذکر میشود:« فصل سفر به مناطق جنوبی و گرمسیر کشور از آبان تا عید است اما کسی در این فاصله زمانی به این مقاصد نمیرود چون سفر در کشور ما مثل سایر کشورها دارای تعطیلات تقسیم شده در طول سال نیست که افراد بتوانند در این فصول هم به سفر بروند.»
سارنگ اضافه میکند:« واقعا اگر شرایطی فراهم شود که مردم اوایل زمستان هم بتوانند به سفر بروند، جاذبههای گردشگری فراوانی وجود دارد که مردم هنوز شناخت کافی نسبت به آن ندارند. برای همین به محض این که یک تعطیلی پیش میآید گردشگران یا هجوم میآورند به نقاط ناشناخته سایر کشورها و یا نقاط شناخته شده مشخص کشور را انتخاب میکنند.»
این عضو کمیته نظارت بر تخلفها با تاکید بر این که مقاصد جدید نیازمند تبلیغات صحیح، به روز و جذابند، تصریح میکند:« البته برخی از نقاط گردشگری ما هم فاقد امکانات اولیه برای اسکان است. حتا یک رستوران و سرویس بهداشتی یا خدمات جادهای مناسب وجود ندارد. بیشتر وقتها این مسایل را زمانی میبینیم که یک گروه خارجی وارد ایران میشود و میخواهد زمینی سفر کند و ما با این مشکلات از نزدیک مواجه میشود. و گرنه مردم ما که سالهاست با این مشکلات روبه رو هستند و کسی هم توجه نمیکند.»
سارنگ با تأکید بر حذر از چشم و هم چشمی در سفر، میگوید:« اگر فرهنگی بوجود آید که آدمها بر اساس علایقشان سفر بروند، خیلی بهتر از آن است که مکانی
” برخی از نقاط گردشگری ما هم فاقد امکانات اولیه برای اسکان است. حتا یک رستوران و سرویس بهداشتی یا خدمات جادهای مناسب وجود ندارد. “
را انتخاب کنند که دوست یا اقوامشان رفتهاند. تصویر ما از مقاصد مشخص و شناخته شده سوار خودرو شخصی شدن و پا رو ی پدال گاز گذاشتن، حرکت در شب بدون دیدن جاذبه های مسیر در طول جاده، یک هفته اقامت در ویلا و آشپزی در آنجا و بعد برگشت به مبدا بدون شناخت هیچ نوع جاذبه جدید در همان مقصد به اصطلاح شناخته شده است.»
او با بیان این که سفر در ایران یعنی چند روز در خانه نبودن، اضافه میکند:« حدود دو سال است با افزایش نرخ ارز تعداد سفرهای خارجی کاسته شده از طرفی برخی آژانسها بستههای سفر هوایی یا زمینی خوبی تعریف کردهاند که مقرون به صرفه است و امکانات آن از پیش تعیین شده است. علاوه بر این یک راهنمای در اختیار، هم گردشگران را در سفر همراهی میکند.»
امير پويان رفيعی شاد- مدرس گردشگری دانشگاه و عضو هیئت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری استان تهران- نیز یکی از دلایل عدم سفر به مناطق کمتر شناخته شده را از بعد روانشناسی بررسی میکند و میگوید:« طبیعت و ساختار مردم ایران درونگرا است. چنین افرادی کمتر ماجراجو هستند و سفرهای جدید را تجربه نمیکنند. آنها بیشتر متمایلند به جایی سفر کنند که به اصطلاح ریسک کمتری داشته باشد و قبلاً تجربه شده باشد.»
او بازاریابی ضعیف استانها در سایر شهرها و استانها را یکی دیگر از دلایل میداند و میافزاید: « در همین تهران؛ پایتخت و ویترین کشور چقدر بیلبورد و تبلیغات جاذبههای گردشگری سایر استانها مشاهده میشود؟ چقدر تبلیغات محیطی برای سفر به کردستان، ایلام، کهگیلویه، چهارمحال و بختیاری، لرستان و ... دیده میشود؟ در سایر استانها هم همینطور است. بیشتر سفرها قبلا تجربهاند.»
این مدرس گردشگری دانشگاه
” در همین تهران؛ پایتخت و ویترین کشور چقدر بیلبورد و تبلیغات جاذبههای گردشگری سایر استانها مشاهده میشود؟ “
یکی از موارد قابل اشاره برای تغییر مقصد سفر و معرفی مقاصد جدید گردشگری را تبلیغات رسانهها مخصوصاً صدا و سیما عنوان میکند و یادآور میشود:« در عین حال چالش اصلی گردشگران این است که چه امکاناتی در یک مقصد جدید برای گردشگران وجود دارد. آیا زیر ساختهای اقامتی- پذیرایی- خدماتی برای گردشگران بوجود آمده است یا صرفاً اعلام و معرفی مقاصد اکتفا میکند؟ چقدر ابزارهای اقامتی، بهداشتی و رفاهی برای گردشگران در مقاصد جدید تعریف و عملی شده است.»
فخر السادات غنی- کارشناس گردشگری طبیعت- نیز با تأکید بر این که تبلیغاتی برای معرفی مقاصد جدید مخصوصاً در رسانه ملی نشده است، میافزاید: « مردم بیشتر خودشان به سفر میروند. برای همین طبق تجربه قبلی خود مقصد را برمیگزینند و باید گفت آژانسها در این زمینه کار خاص و مدوی انجام ندادهاند.»
او ادامه میدهد:« سیستم توریسم ایران اعم از مسوولان گردشگری و آژانسها ...اگر به درستی کار میکردند و مقاصد را معرفی میکردند مردم به تور علاقهمند میشدند اما اکنون همه با نزدیک شدن نخستین تعطیلات شناخته ترین مکان را انتخاب میکنند.»
غنی تصریح کرد:« هرچقدر هم که آژانس درباره شهرکرد تبلیغ کند اما چون مردم اطلاعات کافی ندارند، چون چشمشان با جاذبهها آشنا نیست ترجیح میدهند به اصفهان سفر کنند در حالی که این دو مقصد ۱۰۷ کیلومتر با هم فاصله دارند و با طی حدود ۴۰ کیلومتر شما از استان اصفهان وارد استان چهارمحال و بختیاری میشوید اما چون کسی درباره جاذبههای این استان سخن نرانده و برنامهای از صدا و سیما پخش نشده در نتیجه مردم
” دولت و در ابعاد کوچکتر سازمان اعتقادی ندارند که توسعه گردشگری منجر به رونق کشور میشود و از طرفی نمیدانند چگونه می توان این کار را انجام داد. “
هم راغب نمیشوند تا مقصد جدید هم معرفی میشود مردم میگویند خودمان برویم اما اگر سیستم تور و سفرهای جمعی راه بیفتد تفاوت زیادی در شناخت مقاصد جدید و حفظ و رونق آن بوجود میآید.»
او با بیان این که سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولی امر گردشگری اعتقاد و سواد توسعه گردشگری و تعریف مقاصد جدید را ندارد، میافزاید:« دولت و در ابعاد کوچکتر سازمان اعتقادی ندارند که توسعه گردشگری منجر به رونق کشور میشود و از طرفی نمیدانند چگونه می توان این کار را انجام داد. به عنوان مثال اطلاعات خام توریسم با علایق ویژه که ماحصل طرح و تلاش متخصصان است را به اسم خودشان در قالب کتاب در پنج نوبت چاپ و در همایشها به صورت رایگان در اختیار قرار میدهند اما این کتاب در عین صرف هزینه به کار کسی نمیآید چون یک متخصص آن را ننوشته و تمام اطلاعات آن خام است.»
غنی با مقایسه سفرهای انفرادی در سایر کشورها با ایران اظهار میکند: « اگر کسی انفرادی به عنوان مثال به قبرس سفر کند مراکز اطلاعات گردشگری در گوشه گوشه شهر وجود دارد و هر غریبه به راحتی میتواند انواع و اقسام اطلاعات را در اختیارداشته باشد از این رو نه آسیبی به جایی وارد میکند، نه سردر گم میشود و نه مقاصد تکراری را میبیند.»
این مدیر یکی از موسسه آموزشی طبیعتگردی میافزاید:« تعداد دکههای اطلاعات گردشگری بیشتر از دکههای روزنامه فروشی است. حتا شما کتابی خواهید یافت که تمام اقامتگاههای روستایی، راههای دسترسی و نوع ارائه خدمات در آن قید شده و نظارت جدی بر آن صورت میگیرد. در ترکیه کشور همسایه ما نیز وضع به هین منوال است. بنابراین آنها به این نتیجه رسیدند سفر با تور ارزانتر است، دوم امکانات لازم برای سفر با تور یا سفر انفرادی را فراهم آوردهاند و با نزدیک شدن تعطیلات مردم این کشورها دچار سردر گمی نمیشوند.»
مریم اطیابی