جامعه شناسی تار
تار سازی است که نوازنده آن احساس خوبی از در آغوش کشیدن و نواختن آن پیدا می کند. و این گونه به نظر می رسد که روح نوازنده تار از این ساز جان می گیرد و زنده می شود. تار را سازی آرامش بخش و تسکین دهنده روح آدمی می دانند چرا که این ساز صدایی لطیف و گوش نواز دارد. تار را می توان سازی شرقی و ایرانی دانست. با اینکه تار در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و از زمان قاجار به بعد در موسیقی ایران دیده می شود، می توان گفت ساز ملی ایرانی است. تار از ابتدا جایگاه ویژه ای در موسیقی ایرانی داشته است و مردم ایران از ابتدا به این ساز علاقه داشتند به دلیل اینکه تار، اشعار شاعران بزرگ ایران زمین را بازگو می کرد و روح این ساز را با بزرگان فرهنگ ایرانی عجین ساخت.
در گذشته، آقا علیاکبر فراهانی، غلامحسین درویش، میرزا حسینعلی، میرزا عبدالله، علیاکبر خان شهنازی، مرتضی نیداوود، یحیی زرپنجه، استاد وزیری، اسماعیل کمالی و غلامرضا شیرازی از نوازندگان بنام تار و نیز از کسانی بودهاند که آثار گرانقدری از ایشان به یادگار مانده است. این اساتید شاگردانی تربیت کردند که هر کدام سبک و سیاق خاص خود را در نوازندگی تار پیش گرفتند از جمله استاد محمدرضا لطفی، استاد حسین علیزاده، استاد داریوش پیرنیاکان و استاد داریوش طلایی.
مشکلات ساختاری تار
تار از ابتدا تاکنون با یک ساختار خاص وجود داشته است و شاید آنچه که در میان نوازندگان و علاقمندان به این ساز، بیشتر اهمیت دارد این است که تار به همان سبک و سیاق و ساختار به راه خود ادامه دهد یا بهتر است تغییراتی پایه ای و اساسی در ساختار آن رخ دهد.
چنانچه کیوان ساکت درباره تغییر در ساختار معتقد است: تغییر پایه و اساس تار مسئلهای نیست که ما بخواهیم درباره آن تصمیم بگیریم. بلکه خود جامعه و روند آن، این موضوع را رقم میزند که جامعه ضرورتی برای تغییر ساختار تار دیده است یا خیر. نیاز هنرمندان و نوازندگان و افزایش مهارت نوازندگی، تغییراتی در نگاه به تار ایجاد میکند که البته تغییرات بنیادی نخواهد بود و ساختار این ساز را به طور کلی تغییر نخواهد بود.
از بزرگترین و برجسته ترین سازندگان تار ایرانی، یحیی را می توان نام برد. او از ابتدا در خانوادهای پرورش یافت که با موسیقی آشنا بودند و خود او نیز از روحیه ظریفی برخوردار بود. هنوز هم ساز یحیی از نظر نوع و اندازه از بهترین سازهای ساخته شده است. یحیی توانست اندازه درست و حساب شده تار را به دست آورد و آن را با ابعادی عالی بسازد. پس از یحیی این گونه به نظر می رسد که دیگر موسیقی ما همچون اویی نخواهد داشت و سازنده دیگری نمی تواند به چنین بدعتی دست بزند. محمدرضا عبادی درباره یحیی و سازهایش اینگونه اظهار داشت: امروزه تار بر اساس همان الگوی ساخته شده یحیی با اندکی تغییر در ظاهر ساخته میشود. در عین اینکه هیچگونه لطمهای هم به تار یحیی وارد نشده است. در راستای همان شیوه یحیی تغییراتی ایجاد شده است ولی تمام شیوهها و زاویهها و اندازهها و ضخامتهای لازم در تار دقیقاً مشابه کار یحیی است. سازندگانی مانند پوریا، فرهمند، مرادی و الجزایری کسانی هستند که با همان ظرافت به ساخت ساز مشغول هستند.
نوازندگان بسیاری هم با نوآوریهای جدید وارد عرصه نوازندگی تار شدهاند که کار بسیاری از آنان نیز زیبا و شنیدنی است. مانند محمدامین اکبرپور نوازنده جدید تار. ولی همچنان سبک و روش استادان قدیمی سرلوحه آموزش و یادگیری در موسیقی تار است و روشی نو برای نوازندگی تار ابداع نشده است. مهدی علیاری در مورد این موضوع این گونه بیان کرد: موردی که بیشتر در نوازندههای تار دیده می شود، این است که خودشان حرف زیادی برای گفتن ندارند و دنبالهرو سبک و سیاق گذشتگان هستند. مثلاً شاگردان استاد لطفی به همان روش لطفی مینوازند. در این زمینه حسین علیزاده یکی از نوآوران خوب است ولی شاگردان ایشان هم دقیقاً همان روش استاد را در پیش گرفتهاند.
در ایران موسیقی با احساس همراه است و از گذشته تاکنون این حس نوازنده بوده است که سرلوحه کار او قرار داشته است. این موضوع به زیبایی هر چه تمام تر موسیقی ایرانی افزوده است. نوازنده های ایرانی با احساسی خاص ساز خود را در دست گرفته و به بداهه نوازی و بداهه خوانی می پردازند. آنچه که شاید با تکنیک نتوان آن را خلق کرد. چند سال اخیر مسئله ای که در نوازندگی سازها مطرح شده است تکنیک نوازندگی است. که شاید در قالب تکنیک نتوان زیبایی همیشگی موسیقی ایرانی را تداعی کرد. مسعود ارزان لو نیز در اعتراض به این مسئله عنوان داشت: امروزه بیشتر نوازندگان ما تکنسین هستند یعنی بیشتر در خدمت تکنیک قرار گرفته اند، در صورتی که تکنیک باید در خدمت حس قرار گیرد. موسیقی مشرق زمین به خصوص ایران، موسیقی احساسی است. نکته دیگری که باید ذکر کنم این است که سکوت در موسیقی ما از بین رفته است در حالی که در گذشته سکوت در موسیقی بسیار زیاد بوده است. حتی در گذشته صدای نفس نوازنده شنیده می شد چون نفس جزئی از موسیقی است و این مسئله باز به شیوه آموزشی ما باز می گردد.