شهاب شهرزاد منتقد سینما به بهانه پخش تلویزیونی فیلم سینمایی «منصور» با ارسال یادداشتی به هنرنیوز نوشت: فیلم «منصور» به برهه ای از تاریخ پرالتهاب این سرزمین در هنگامه جنگ تحمیلی میپردازد. شخصیت محوری، تیمسار منصور ستاری است که در فاصله سالهای جنگ تا پس از آن مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی ارتش را بر عهده داشته؛ به گمان من فیلم درباره خسته نشدن منصور ستاری طی سالهای جنگ است. او فرمانده لشکری بیسلاح است؛ قهرمانی دست خالی که با تکیه بر ایمان و داشتههای ملی، به صنایع هوایی در نیروی هوایی ارتش توان میدهد.
به گزارش هنرنیوز در ادامه این یادداشت آمده است: فیلم روی تاریخ مکث میکند و برای نسل های نیامده، درسآموز است. به مصائب ساخت نخستین جنگنده ایرانی می پردازد؛ مسیری که پر ازموانع و سنگ اندازی است. در این بین، پرده از چهره دوست و دشمن فرو می افتد. نفوذ فساد تا سطوح تصمیم ساز و لایه های پنهان، پیوسته راه را بر قهرمان قصه می بندد. از همین نقطه است که «منصور» به یکی ازمهم ترین امتیازهایش دست مییابد: کنار زدن پردهها برای نقد از درون!
ستاری به دنبال هواپیما و ادوات جنگی است تا نیروی هوایی جان بگیرد اما با تحریم هایی گلاویز است که یک تنه باید بر آنها چیره شود. در این میان، مافیا و دلالان، سنگ می اندازند و حتی برخی به اصطلاح خودی هاچشم دیدن فرمانده را ندارند. فیلم حتی به سیاستهای غلطی اشاره میکند که سبب کوچ برخی از بهترین خلبانان ایرانی شد... و با وجود این، ستاری باید همهچیز را از نو بسازد.
در منصور اتفاقی مبارک افتاده؛ قهرمانی از ارتش سربلند ایران باکوششی سپاهانه بر پرده جان میگیرد. هم افزایی راهبردی ارتش و سپاه به خدمت یک عملیات سینمایی موفق درآمده است که میتواند برگی از اسناد تاریخ مقاومت این سرزمین باشد.
فیلم به ناگفتههایی از شهید منصور ستاری میپردازد؛ ناگفتههایی ازپشت پرده جنگ تحمیلی و یکی از قدرتمندترین بخشهای ارتش. دغدغه اصلی فیلم در زمان نسبتاً طولانی اش، درگیریها و پایداری ستاری و همراهانش برای ساماندهی نیروی هوایی و مصائبی است که ارتش با گذر از آنها به چنین جایگاهی رسیده.
تجربه کارگردان در مستند و مستند سیاسی به خدمت روایتی باورپذیر درآمده که میکوشد همدلی مخاطب را برانگیزد. در عین حال پشتیبانی وتولید، در رکابِ این باورپذیری است. فیلم به واسطه ریتم حساب شده تا نیمه های داستان تماشاگر را رها نمیکند. اما می توانسته با تدوین سخت گیرانهتر، ضرباهنگش را تا پایان حفظ کند و کمی کوتاه تر شود. درگیریهای اداری منصور از آن دست تاکیدهایی است که وقت زیادی از فیلم گرفته.
بازیگر نقش منصور، انتخابی خنثی ولی پذیرفتنی است. بازی، در خدمت شخصیت، از هرگونه جلوه گری و اضافهکاری پرهیز کرده است. نمایش برخی شخصیت های سیاسی و مسئولان کشور تا اندازه ای که به ترسیم فضای سیاسی وقت کمک کند، هوشمندانه و حتی جسارتآمیز است. پاره ای حواشی پیش از نمایش عمومی نیز نشان داد، پرداختن به سیمای برخی شخصیتها و نیز بازنمایی واقعیت در دوران جنگ و انقلاب، چه اندازه دشوار و حساسیت برانگیز است.
این فیلم اثری شخصیت محور در نگره دینی و دفاع مقدس است. اما نه مبتنی بر شعار و تیر و تفنگ. فیلم، متکی بر شخصیت شهید ستاری، بیش از هر چیز کوشیده تا به مختصات اثری دینی نزدیک
شود. مثلاً به جای آنکه به اقتضای ارتباط موضوعی با نیروی هوایی، سرگرم هیجان و حادثه باشد، متوجه زندگی دینمدارانه شخصیت شهید ستاری است. مکث در خانواده و زندگی شخصی قهرمان، او را برای مخاطب دستیابتر میکند.
شخصیت محوری فیلم تا مختصات قهرمانی پیش میرود. چنانکه قهرمان را تصمیم هایش میسازد، منصور هم با تصمیم های نامتعارفِ همچون یک مبارز راه روشنایی، یک تنه میایستد و راهی میسازد. عملیاتی بودن و دوری از عافیتطلبی دو ویژگی مهم قهرمان ماست.
از همین نقطه، قهرمان شروع به شکل گرفتن میکند. از زندگی ستاری، ایمان، شجاعتِ غلبه بر ترس، فداکاری و آرمانجویی، به پرده راه باز میکند. قهرمانی، سلوک زیستن و مبارزه است و در منصور، قهرمانی میبینیم که بدون اغراق و جلوه گری، مولفههایی چون ایمان، پایداری و وطن دوستی را در رفتار شخصیت - و نه در شعار و ادا - به تصویر میکشد. جاذبه اصلی را این مولفهها به فیلم میدهد.
فیلم، روایتی از تصمیم است؛ تصمیمی که شهید منصور ستاری را برای مبارزه بیتعارف و بیتوقف بامخالفانِ پیشرفت صنعت هوایی ایران، نشان می دهد. رستگاری قهرمان نیز در اثر همین پایمردی است. همچنان که نگاه امیدوارانه و روشن فیلم رامیتوان در آخرین سکانس و با نمایشی از تجلی اراده احساس کرد.
این، سینمایی است که هم قصه هم قهرمان را بدون شلوغ کاری تعریف میکند. سینمایی که برای نسلهای هنوز نیامده، تعریف میکند: قهرمان، تنها نامی بر کوچه و خیابان نیست.
هانیه فیوضی