حسرت کتاب دوسالانه مجسمه سازی بر دل کتاب فروشها مانده! همین موضوع سبب شد تا عدم چاپ این کتاب را از رئیس انجمن سفالگران جویا شویم.
**از امارات هم عقبتریم!
بهزاد اژدری رئیس انجمن سفال و سرامیک درباره مدیریتهای کلان و نقش انکار ناشدنی آنها معتقد است: دو نکته نقش مديريت صحيح كلان فرهنگي را در سطح جهاني روشن تر سازد. نخست آنکه شعبه دوم موزه لوور پاريس به عنوان يكي از بزرگترين و غني ترين موزههاي دنيا در امارات متحده عربي در حال ساخت و بهرهبرداري است. كشوري كه بيش از نيم قرن تاريخ ندارد. مسولین فرهنگي این كشور كوچك دريافتهاند كه راه ورود سرمايه، فرهنگ، توريست، و از همه مهمتر ، توجه به فرهنگ در جلوه جهانی یک كشور، موثر است.
به یقین تامين بودجه براي انتقال شعبه دوم لوور هزينه زیادی در بر داشته، اما مسولان این کشور دريافتهاند كه منفعت حاصل از این هزینه به مراتب از هزینههای آن بیشتر است. ميتوان گفت به زودي امارات متحده عربي مركز فرهنگي جهان اسلام بدل خواهدشد. در حالي كه ما حتي زمان انرژي خود را صرف نگهداري از موزه ايران باستان هم نميكنيم؛ توجهي به فرهنگ هنر نداريم و آن را امري ضروري نميدانيم.
قطر به عنوان يك كشور كوچك به عنوان يك مركز فرهنگي در جهان اسلام شناخته شدهاست. توجه مسولان به هنر، به قدرت نفوذ فرهنگي و حتي سياسي قطر تبديل شده است. برگزاري نمايشگاه ها و حراجيهاي آثار هنري همچنين برنامههاي فرهنگي متعدد از دلايل اين رخداد است. شايد بهتر است از خود بپرسيم قدمت اين دو كشور روي هم چند سال است؟
یک نکته دیگر چاپ كتابي است از مجموعه آثار موجود در موزه امير كويت كه سراميك اسلامي نام دارد. چاپ اين مجموعه دو جلدي كه هر كدام از آنها نزديك به ۵۰۰ صفحه دارند، جای تأمل دارد. هر يك از اين صفحات شامل چندين تصویر از سراميك اسلامي است و می توان آنرا يكي از بهترين آثار حوزه تحقيقات سفال و سراميك براي باستان شناسان و محققان فرهنگي دانست.
جالبتر اين كه بيش از ۹۵ درصد اين آثار متعلق به ايران است و شايد چيزي نزديك به ۲ يا ۳ درصد متعلق به عراق و تركيه . چندان قابل تصور نيست كه در همين نزديكي بزرگترين موزه سفال سراميك وجود داشته باشد و هزار و چهار سال از تاريخ سفال و سراميك ايران با مجموعهاي بينظير از آثاري در خود داشته باشد كه كاملا سالم و بيهيچ شكستگي هستند. البته بسیاری از آثار این مجموعه که کاملا ایرانی هستند؛ در زیرنویسها متعلق به کشورهایی چون سوریه و عراق معرفی شدهاند. اما با توجه به شناخت ما از آثار سفالگري ايران واضح است كه اين آثار متعلق به ايران است و عجيب است اگر از خود نپرسيم كه اين آثار با اين كيفيت و كميت چگونه سر از موزه امير كويت در آوردهاند.
اژدری میگوید: البته مایه خرسندي است كه مجموعههايي از اين دست با دقت بسيار نگهداري و تصاويرشان در قالب كتابهاي نفيس به چاپ ميرسد و مورد استفاده محققان قرار ميگيرد، اما اينكه چرا فرهنگ ما توسط ديگر ملل مصادره ميشود؛ جاي تاسف دارد. با نگاهي به موزه ايران باستان و بخش اسلامي آن كه مدتهاست تعطيل شده، اين تاسف دوچندان ميشود. به نظر ميرسد صاحبان واقعي اين فرهنگ نقش خود را در حفظ و حراست آن به درستي ايفا نكرده و اين بيگانگان هستند كه فرهنگ غني و آثار ارزشمند نياكانمان را به دنيا معرفی میکنند. مصادره مولانا توسط تركيه شاهدي بر اين ادعاست. حقیقت این است که فرهنگ ما به آرامی دزدیده میشود اما خود دست روی دست گذاشتهایم و تنها این رخداد را نظاره میکنیم. تبليغ گسترده رسانههاي گروهي براي جذب نخبگان هنر اين مرز و بوم و اعطاي امكان اقامت و تسهيلات از سوي دولتهاي خارجي يكي دیگر از مظاهر اين اتفاق است. بهتر اين روزها از خودمان بپرسيم كجاي اين مسووليت تاريخي ايستادهايم؟
انجمن های هنرهای تجسمیمشکلات بسیار دارند. از جمله این مشکلات بودجههایی است که باید توسط وزارت ارشاد تأمین شود، تا آنها بتوانند فعالیتهای خود را به درستی انجام دهند.
رئیس انجمن سفال و سرامیک درباره مشکلات انجمن های هنرهای تجسمی و به ویژه انجمن سفال میگوید: انجمن سفالگران مثل تمام انجيوهاي ديگر زير نظر وزارت ارشاد است و تمام فعاليتهاي انجمن با هماهنگي و اجازه وزارت ارشاد است. اما حتي انجمن سفالگران مكاني ثابتی ندارد. آن هم در تهران كه تهيه يك مكان از عهده بودجههاي فردي بر نميآيد حال ملک شخصی و يا اجارهاي.
اژدری اظهار میکند: دو سال قبل قرار بود تا براي برنامههاي انجمن از سوي وزارت ارشاد بودجهاي تخصيص پيدا كند، كه تاكنون اين درخواست روي ميز مديران باقي ماندهاست. طبعاً وقتي بودجه مورد نیاز يك سال تامين نشود، انجمن دست بسته خواهد ماند. بودجه يك ساله يك انجمن از يك ميليون يا دو ميليون فراتر خواهد رفت و بدون بودجه دولتي امكان اجراي برنامهها وجود ندارد. عمق این مشکل وقتی واضح تر میشود که بدانیم از طرفي انجمن تحت حمايت وزارت ارشاد اسلامي است؛ از طرفي زير نظر ميراث فرهنگي و از طرفي ديگر تحت نظر معاونت صنايع دستي وگردشگري قرار دارد. حال اين فرزند كه سه پدر دارد، از حمایت هرسه محروم ماندهاست. چرا كه هر كدام گمان ميكنند، مواجب اين طفل بر عهده ديگري است. در واقع حمايت سازمان صنايع دستي از انجمن سفالگران نزديك به صفر است، حمايت سازمان ميراث فرهنگي نيز به همين شكل و وزارت ارشاد حمایتي نزديك به صفر از انجمن دارد. در حالي كه سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران و همچنين سازمان زيباسازي شهرداري تهران بيش از وزارت ارشاد از هنر حمايت میکند. در حالي كه متولي هنر فرهنگ وزارت ارشاد اسلامي است، نه سازمان زیباسازی!
رئیس انجمن سفال و سرامیک میگوید: اما آنچه رخ داده متفاوت از آن است که انتظار داریم. اكنون سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران خانه سفال را براي آموزش در اختيار انجمن قرار داده است و حتي از انجمن درخواست كرده تا پژوهشهاي خود را با همكاري آنها انجام دهد، در صورتي كه مسول و متولی انجمن وزارت ارشاد است! هیچچیزی نمیتوان گفت، از رایزنی با مدیران هيچ اتفاقي نيفتاده!
وی ادامه میدهد: يك سال ازبرگزاري بينال ميگذرد، تعهدهايي عمل نكرده باقي ماندهاست. قرار بود كه كتاب دوسالانه توسط وزارت ارشاد به چاپ برسد كه البته هنوز اين اتفاق نيفتاده. تنها ميدانم در وضعيت خوبي نيستيم. مشكلات خود را به صورت شفاهي اطلاع رساني كرديم حتي نامه نوشتيم اما هيچ اتفاقي نيفتاد!
اژدری تأکید میکند: مشكل انجمن تنها بينال نيست. در واقع تعهد وزارت ارشاد در چاپ سي دي ، اي بوك و كتاب دوسالانه همچنين بدهيهاي بينال بي پاسخ مانده، همچنين كمك هزينه براي برگزاري نمايشگاه، هزينههاي آموزش و بسياري موارد ديگر توسط ارشاد پرداخت نشدهاست.
رئیس انجمن سفال و سرامیک ادامه می دهد: گمان ميكنم نه تنها مدير جديد مركز هنر تجسمي كه حتي مدير قبلي اين مركز نيز نخواسته كمكي به انجمن بكند. البته فكر ميكنم دليل اين امر را بايد در سطوح بالاتري جستوجو كرد. در واقع مادامي كه رديف بودجه براي يك امر تصويب نشود، نميتوان قولي داد. قولهايي كه داده ميشود، اما بابت اجراي آن بودجهاي پرداخت نميشود يا به تعبير ديگر براي آنها بودجهاي تخصيص نمييابد، بهتر است اصلا بیان نشود. نداشتن بودجه بهانهاي است تا ارشاد به قولهاي خود عمل نكند. تنها پاسخي كه دريافت ميكنيم، اين است: «بودجهاي نرسيده» در واقع هيچ جنگي نيست. شايد هنر در اولويت تخصيص بودجه نيست. اما در هر حال ما انتظار پاسخ از مسئولان داريم. مهم نيست كه يك سوال از سوي يك رسانه مطرح شود يا نماينده سيصد هنرمند مهم آن است كه بايد پاسخي براي اين سوال وجود داشته باشد. این بی توجهی به چه سبب است؟
این هنرمند اظهار میکند: اگر ارشاد قول همكاري و كمك ندهد ما نيز اقدامي نميكنيم! اما وقتي قول داده ميشود، ما به آن دل ميبنديم و فعاليت خود را شروع ميكنيم. اما نه بودجهاي ميرسد و نه ميتوان بدون بودجه كاري از پيش برد. هر بار كه درخواست رسيدگي به مشكلات را مطرح ميكنيم، اين پاسخ را ميشنويم كه يك ماه ديگر بودجه تخصيص مييابد. ما ۱۲ ماه است که منتظر بودجهایم. شايد بهتر است كسي منتظر همكاري و حمایت ارشاد نباشد. چرا كه وقتي منتظر همكاري هستيم، عيار عصبانيت بالاتر میرود و به همين ميزان سرخوردگي نيز بيشتر خواهد بود. دست مسولین را میبوسیم اگر به ما قول ندهند!
رئیس انجمن سفال و سرامیک در انتهای سخنان خود میگوید: به نظر ميرسد كه مسئوليتهاي فرهنگ و هنر در آخرين مرحله از مسئوليتهاي كلان كشوري قرار دارد. شايد هم در برنامههاي دولتي هنر موضوعي تزئيني است. به باور مسئولان فرهنگ قوت لايموت نيست! وقتي همه چيز در خانه هست به فكر تزئين آن ميافتيم. در حالي كه همه ما شاهد مخارج غيرضروري بسیاری هستیم كه اگر يك صدم اين مخارج صرف هنر شود، شرايط كنوني به كلي متفاوت خواهدشد.
كشور عربستان ۱۰۰۰ برابر تمام دنيا حقوق بشر را در قانونهاي خود نفي ميكرده است. قوانين عجيب و غريبي كه از جمله آنها محدوديت شغلي زنان به دو شغل معلمي و پرستاري زنان در عربستان امكان تردد در مكانهاي عمومي را ندارند. امكان سفر بدون حضور مرد براي آنها ميسر نيست اما كسي نفي حقوق بشر را به آنها نسبت نميدهد چرا كه اگر سه در را بستهاند يكي را باز گذاشتهاند در كره شمالي اگر مردم با دنيا در تعامل نيستند با دولت خود به تعامل رسيدهاند اما ما حتي با دولت خود هم به توافق نرسيدهايم در چنين شرايطي چگونه ميتوان انتظار فرهنگ داشت.