به گزارش هنرنیوز؛ایرانیان کهن بر این باور بودهاند که « فرورهای نیاکان» در آغاز این روز ( چهارشنبه سوری)به زمین میآیند و برکت و نیک روزی را برای خاندان خویش به ارمغان میآورند و برای راهنمایی این فرورها ایرانیان بر سر در خانههای خویش آتش میافروختند .آنها شعلههای این آتش را از آتشدان خانه فراهم می ساختند تا فرورها بتوانند خاندان خویش را بیابند.
چون در ایران کهن روزهای هفته رایج نبوده است ، از این رو آتش افروزی پیش از نوروز در سه شنبه آخر سال انجام نمیگرفته است ، بلکه این آتش افروزی درست پیش از آغاز جشن « همسپتمدم» یعنی در سیصد و شصتمین روز سال که آغاز روزهای « گاسانیگ» یا پنجهوه است، انجام میگرفته است. بعدها این سنت در سهشنبههای آخر سال به عنوان چهارشنبه سوری به جای مانده است. ایرانیان گاه این آتش را بر روی بام و گاه در کوچه و خیابان برپا میکردند که تعداد گله های آتش میبایستی به شمار عدد مقدس ۷،۳ باشد که از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار بود. در این شب سعی میکردند که به آتش احترامی خاص بگذارند و در کنارش به شادی بپردازند.
شب چهارشنبه سوری آیینها و مراسم گوناگونی دارد که به ذکر چند آیین بسنده میکنیم:
آجیل چهارشنبه سوری :
آجیل مخصوص چهارشنبه سوری که در همه جای ایران مرسوم است، فلسفه عمیقی دارد . آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانههای خوردنی و رستنیهایی است که پیشینه از زمین و طبیعت میگیرد.در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی آراسته از هدایا و دهشهای خاک است که رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاکید میکند.
فال کوزه :
در این شب بسیاری از خانوادههای روستایی فال کوزه میگرفتند. کوزهای نو را فراهم میکردند و اساس این فال بر آیین فرورها بود؛ چرا که فرورها از میهمانان آسمانی بودند که از گذشته و آینده خاندان خویش با خبر بودند. این مراسم به این شکل برپامیشد؛ بر روی کاغذ شعری مینوشتند و درون کوزه میانداختهاند و کوزه را نیز در تنور میگذاشتند و فردا صبح دختری نابالغ کاغذی را به نیت تک تک اعضا خانواده از این کوزه بر میداشت. ایرانیان به این فال ارزش زیادی می گذاشتند و معتقد بودند که فرورها به خاندان خود هرگز پاسخ بد نمیدهند.
فالگوش:
این رسم بیشتر مورد توجه دخترانی که هنوز ازدواج نکردهاند، قرارمیگرفت. آنها کلیدی را با خود به بیرون میبرند و بر سر چهار راهی در گوشه میایستادند و کلید را زیر پای خود میگذاشتند و چهارراه نمادی از گذرگاه و کلید را زیر پای خود بوجود می آوردند . چهارراه نمادی از گذرگاه و کلید نیز نمادی از گشایش کار است و دختران با این کار میخواستندگشایشی در زندگی آنها ایجاد شود. البته روایت دیگری نیز پیرامون این مراسم وجود دارد که چند زن یا دختر جوان نیت میکنند و پشت دیواری میایستند و به حرفهای رهگذران گوش میدهند و با تفسیر حرفهایی که میشنوند، پاسخ نیت خود را میگیرند.
قاشق زنی:
ایرانیان کهن در شب چهارشنبه سوری برای پذیرایی از فرورها که در این شب به زمین فرود میآمدند، غذاهایی بر بام میگذاشتند و آیین قاشق زنی تمثیلی از رسیدن این میهمانان و گرسنگی آنهاست. فرورها موجودات نامحسوسی بودهاند و این مراسم بیشتر توسط پسرهای جوان انجام میشد. آنها برای ناشناخته بودن چادری بر سر میکردند و سعی داشتند ناشناس بمانند و باقاشق زدن غذایی آسمانی که برای فرورها در نظر گرفته شده بود به عنوان فدیه دریافت کنند که این فدیه بیشتر آجیل مشگل گشا بود.
چهارشنبه سوری برای پسران و مردان جوان هم روز پر جنب و جوشی است. در روستاهای لرستان، مردان جوان قبل از غروب خورشید اسبهایشان را بیرون میآورند و نمایشی اجرا میکنند. در شهرهای دیگر پسران برای ایجاد هیاهو دست به ابتکارات عجیب و غریب میزنند. در بعضی جاها کوزههای گلی را با باروت پر میکنند و روی آن میکوبند تا سفت شود، سپس فتیلهای در کوزه میگذارند و با آتش زدن فتیله این طور به نظر میرسد که از کوزه آتش بیرون میزند . یا ممکن است موشکهایی از کاغذهایی براق در مدلهای مختلف درست کنند و در آن باروت بریزند و روی پشت بامها فتیلهاش را آتش بزنند و به هوا بیندازند.
چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف :
تهران : در تهران قدیم، بوتههای خشک را از بیابانهای اطراف جمع میکردند و با شتر به شهر میآوردند و در محلات مختلف میچرخاندند. پس از غروب خورشید، بوتههای خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکستههای را که از خانه تکانی بیرون گذاشته شده بود، جمع میکردند و با آنها آتشی درست میکردند که همه باید از روی آن میپریدند و میخواندند : زردی من از تو، سرخی تو از من.
شیراز : در شیراز به دو شب چهارشنبه سوری گفته میشود، یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند، چهارشنبه آخر سال و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر با توجه به ارادتی که شیرازیها به «حافظ» دارند، در شب چهارشنبه سوری دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال میگیرند. شیرازیها چهارشنبه آخر سال را همانند دیگر شهرهای کشور چهارشنبه سوری میگویند و غروب سهشنبه مرسوم است که هفت کپه و یا سه کپه خار تهیه میکنند. آنها را آتش زده و از آتش میپرند و میگویند : زردی من از تو، سرخی تو از من. در قدیم برخی از زنان و دختران شیراز به سعدیه رفته و در آب حوض ماهی آبتنی میکردندو با جام دعا و چهل کلید آب به سر میریختند. همچنین رسم است که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ میروند.
فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم است و زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده، نیت میکند و در گوشها یدر کوچه میایستد و بر اساس گفته عابران تفأل میزند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده میداند.
رسم است که بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز از حلوا درست میکنند. به این منبر، «مرتضی علی» میگویند. از جمله مراسم دیگری که شیرازیها دارند، پخت آشی است به نام «آش ابودردا» بعضی معتقدند که وسایل اولیه این آش باید حتماً از راه گدایی تأمین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی میپزند.
در شب چهارشنبه سوری در شیراز رسم است که دختران دم بخت ابریشم هفت رنگ به کمر بسته و صبح روز چهارشنبه کودک نابالغی را وامیدارند که ابریشم را باز کند به این نیت که گره از بختشان باز شود. از جمله خوردنیهایی که شب چهارشنبه سوری شیرازیها میخورند. آجیل چهارشنبه سوری است که بدان آجیل شیرین هم میگویند. این آجیل مخلوطی است از کشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر، مویز، توت خشک،کنجد بوداده، شاهدانه، تخمک یا تخمه، گندم برشته، برنجک، قصب، خارک، نوعی خرمای خشک و قیسی.
مردان و زنان شیراز معتقدند که هر گاه عصر روز سهشنبه آخر سال در آب سعدی، آبی که از قنات آرامگاه سعدی یا حوض ماهی جریان دارد. شست و شو کنند، تا سال دیگر بیمار نمیشوند. از این رو عصر سهشنبه آخر سال ازدحام غریبی در اطراف جدول مزبور دیده میشود.
گیلان :
در آخرین سهشنبه سال، در گیلان هم مانند سایر استانها آیینهای خاصی اجرا میشود. در شب چهارشنبه سوری، اسپند و کندر و گلاب و شمع حتماً باید در خانه باشد. اسپند و کندر را دود میکنند، گلاب را به صورت خود میزنند و شمع را به نیت روشنایی روشن میکنند. گیلانیها خاکستر آتش افروز شب چهارشنبه سوری را صبح چهارشنبه پای درختها میریزند و معتقدند که درختها باروز میشوند و کسانی که قصد زیارت اماکن متبرکه را دارند به نیت سفر از خانه خارج میشوند. در بسیاری از ایلها و نیز در نقاط کوهستانی ایران از جمله دهکدههای کوهستانی گیلان و مازندران که به آداب و سنن ایرانیان باستان دلبستگی بیشتری دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتش افروزی را در شب چهارشنبه برگزار میکنند. دور ریختن وسیلههای کهنه و فرسوده زندگی در قریب به اتفاق مناطق ایران معمول است. رسم کوزه شکستن یا کوزه پرت کردن به کوچه به نیت دور کردن بلا در همه ایران عمومیت دارد. در گیلان دختران دم بخت را غروب چهارشنبه سوی با جارو میزنند و از خانه بیرون میاندازند، به این امید که تا سال بعد ازدواج کنند.
مازندران :
رسم چهارشنبه سوی در مازندران با بر پایی هفت بوته آتش به نشانه هفته فرشته و امشا سپند اجرا میشود و مردم باور دارند که آتش تطهیر کننده است و بدی و مرگ را میسوزاند. مردم مازندران سرخی آتش را نشانه سلامت و گرمایش را زندگی بخش میدانند.
مردم در هنگام پریدن از آتش با این عبارتها با آتش سخن میگویند : « زردی من از تو، سرخی تو از من، سرخی آتش مال ما، زردی ما مال شما، چهارشنبه سوری میکنیم، سینه بلوری میکنیم. گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری » سپس آش « چهل گیاه » میپزند که دوا و درمان است. صدای برخورد قاشق و کاسه نیز نشان دهندهی شروع مراسم قاشقزنی است و دختر و پسر با سر کردن چادر در کوچهها قاشقزنی میکنند و میگویند : « ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و کاسه »
استان مرکزی :
در بسیاری از روستاهای استان مرکزی رسم بر این است که جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شال خود را پایین میاندازند و دختران در گوشه شال، شیرینی و تخمه میپیچند. این رسم را شال اندازی میگویند. از دیگر رسمهای چهارشنبه سوری، مراسم قاشقزنی است.
آذربایجان :
خرید چهارشنبه آخر سال از جمله سنتهای قدیمی مردم تبریز در این روز محسوب میشود. کودکان نیز چهارشنبه سوری را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خریدهایش دوست دارند. چرا که بخشی از خرید سنتی این روز مخصوص کودکان است و مردم برای بچههای خود اسباب بازی میخرند. پسر بچهها به خرید «ماشون» ماشین اسباب بازی و تفنگ علاقه زیادی نشان میدهند و اکثر دختر بچهها اسباب بازی چهارشنبه آخر سال را «قولچاخ» یعنی عروسک میخرند.
خانمهای خانهدار هم به خرید «آینا» و «دراخ» (یعنی آیینه و شانه) و همچنین «سوپورگه» (یعنی جارو) میپردازند و میخواهند سال جدید را با آیینه و جارو و شانه جدید آغاز کنند. خرید آجیل چهارشنبه سوری از دیگر بخشهای خرید سنتی این روز در تبریز است. شهر تبریز که به خاطر آجیلهای متنوع و مرغوبش شهره است، برای این روز سنتی نیز آجیل مخصوص را دارد.
«شال ساللاماق» یا «با جائق» از جمله سنتهای قدیمی آذربایجانیها در چهارشنبه آخر سال محسوب میشود. برخی از جوانان و نوجوانان آذربایجانی با برداشتن شال یا نوبرهای در چهارشنبه سوری خود را برای اجرای این رسم قدیمی آماده میکنند و اغلب با تاریکی هوا به خانه دوست و آشنا و فامیل و حتی دیگران میروند و شال خود را آویزان میکنند به طوریکه دیده نشوند.
در گذشته اکثر خانهها در سقف دریچهای برای تهویه داشتند و معمولاً شال از آن قسمت آویزان میشد تا صاحبخانه هدیهای را در آن بپیچد. اما امروزه این رسم شکل دیگر به خود گرفته است. برای مثال در را میکوبند و وقتی صاحبخانه در را باز کرد بدون دیده شدن بخشی از شال را به داخل خانه در حالیکه گوشه شال را دردست دارند. در را به روی صاحبخانه میبندند و بعد از گرفتن هدیه شال را برداشته فرار میکنند. هدیه گذاشته شده در داخل شال میتواند چیزهای مختلفی باشد که از آن جمله میتوان به انواع شیرینی و آجیل چهارشنبه سوری و میوه اشاره کرد.
در شب چهارشنبه، گروهی از جوانان در کوچهها یا پشت بام خود مخصوصاً در روستاها اقدام به افروختن آتش ميکنند و سپس از روی آن پریده و اشعاری از شاعر بزرگ آذربایجان « محمد حسین شهریار » را که شامل ابیات زیر است را میخوانند :
« اتیل باتیل چارشنبه
بختیم آچیل چارشنبه
باش اغدیم
بورداقالسین »
در همین شب گروهی از دختران دم بخت کنار پنجرهها به فال گوش ایستاده و بعضی نیز بر سر چهارراهها میایستند تا به صحبتهای عابران گوش داده و نیت و حاجت خود را با توجه به گفتههای آنها تفسیر و تعبیر کنند.
صبح روز چهارشنبه دم دمای طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد کوچک، دسته دسته بر سر رود خانه رفته و ضمن شادی و ترکاندن ترقه سه یا هفت بار از روی آب میپرند و برای خود در سال جدید آروزی سلامتی میکنند.
گروهی نیز با اعتقاد بر این که آبها هنگام تحویل سال از نو متولد میشوند، کوزههای کهنه خود را شکسته و کوزههای تازه را پر آب میکنند تا در سال جدید به کنج اتاقها بپاشند یا با آن چایی دم کنند و به این ترتیب ضمن دور کردن قضا و قدر الهی برای آنها در سال جدید مایه برکت باشد. در بسیاری از نقاط ایران، اعتقاد بر این است که باید چهارشنبه سوری از خانه بیرون رفت و همراه بقیه مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جدید سالی شاد و پر از موفقیت باشد.