گروه های مردم نهاد فعال در زمینه هنری گرچه تا حد زیادی نیازهای یک جامعه حرفهای را بر دوش میکشند؛ اما به واقع این موسسات که از بدنه هنرهای مختلف برخواسته اند قادر به رفع تمام مشکلات و ساماندهی به همه نیاز های هنرمندان نیستند. به همین سبب با افشین بختیار درباره نیازهای جامعه هنر به گفت وگو نشستیم. این هنرمند با بیش از ۳۵ سال سابقه در زمینه عکاسی و شصت و سه سال سن به عنوان هنرمندی پیشکسوت در زمینه عکاسی فعالیت میکند.
عکاسی به عنوان هنری که کمتر دیده میشود مشکلات و مسائل حل نشده فراوانی دارد که میتوان آنها را به عنوان مطالبات حقوقی هنرمندان از دولتها بیان کرد. مطالبه و یا انتظار جامعه عکاسان از دولت جدید را به عنوان یک هنرمند پیشکسوت بیان کنید.
برای من به عنوان عکاس فرقی نمیکند که چه کسی در دولت خدمت میکند. من بعد از ۴۰ سال سابقه فعالیت دولتها و اتفاقات بسیاری را تجربهکردهام. پس برای من تفاوتی ندارد که مسئولان چه کسانی هستند. هرگز از کسی چیزی طلب نکردهام چراکه در هر صورت امکاناتی در اختیار ما قرار نمیگیرد. به من به عنوان عکاس چیزی تعلق نمیگیرد. ما و هم صنفانمان همیشه خود آن چه را که خواستیم بدست آوردهایم و هرگز نخواستهایم چیزی را بدست آوریم که حاصل کمک فرد دیگری از جمله مسئولان باشد.
چرا عکاسی تا این حد به دور از توجه است؟
گویی هنر در ایران آخرین شغلی ست که خدا خلق کرده! در میان هنرها عکاسی از همه کم اهمیت تر به نظر می رسد. در میان انبوه هنرها حتی گاه فراموش میشود که هنری به نام عکاسی وجود دارد. کسی به عکاسی در این کشور اهمیت نداده که حالا از دولت جدید توقعی برای حمایت از عکاسی داشته باشیم. همانگونه که همه امیدوارند، در دولت جدید شرایط هنرمندان و هنرهای گوناگون قدری اعتدال یابد. در واقع اتفاقی برای عکاسی بیافتد یا نه چندان مهم نیست. عکاسان توقع چندانی ندارند.
از نگاه یک پیشکسوت تشکیل موسسه هنرمندان پیشکسوت برای رسیدگی به حال هنرمندان و حمایت از آنها چگونه ارزیابی میکنید؟
موسسه هنرمندان پیشکسوت به عنوان مرکزی که به هنرمندان و شرایط آنها رسیدگی میکند؛ اتفاقی مثبت است. البته این منوط به آن است که این اتفاق امتداد یابد. برگزاری مراسمی که ما گرد هم بیاییم و از حال هم با خبر شویم یکی از اتفاقات خوبی بود که موسسه هنرمندان پیشکسوت رقم زد و به باور من یکی از اتفاقات خوب در عرصه هنر هم نشینی هنرمندانی بود که هرگز در چنین جمع بزرگی یکدیگر را ندیده بودند. حال این که قرار است چه دردی از ما دوا شود؛ باید گفت من هیچ وقت توقعی از هیچ کس نداشته و ندارم.
جامعه هنر و به ویژه جامعه عکاسان نیازمند آن هستند که آموزش هنر در مورد آنها به بهترین نحو اتفاق افتد. حال خوشبختانه در مورد عکاسی به سبب ویژگی های این هنر روند آموزش در آن به خوبی طی می شود. از سوی دیگر انجیوهای فعال در زمینه عکاسی توانستهاند به بهترین نحو ممکن آموزش و پرورش هنرمندان را بر عهده بگیرند و امروز به عنوان قطب های عکاسی در ایران به بهترین نحو این هنر را هدایت کنند. در واقع می توان گفت انجیو های عکاسی به سامان و فعال هستند و فعالیت و جوشش از جامعه هنر قابل مشاهده است که به هر صورت خلإ دولتی را پر کرده اما به هر حال رسالت دولت حمایت از هنرمندان است. به عنوان یک پیشکسوت حمایت از هنرمندان جوان را چه میبینید.
عکاسی پس از انقلاب رشد چشمگیری داشت. ان پیشرفت تنها به سبب تعداد هنرمندان این رشته نیست. بلکه موسسات آموزش عکاسی چه دانشگاهی و چه به صورت خصوصی و هم چنین تشکیل انجیوهای فعال در زمینه این هنر، امروز تعداد زیادی از هنرمندان را برای هنر عکاسی تربیت کردهاند. از سوی دیگر تعدا هنرمندان این رشته قابل قیاس با سی یا چهل سال قبل نیست. من در حال حاضر با دانشگاههای متعددی در ارتباطم و این موضوع را به وضوح میبینم که تعداد افرادی که به عکاسی گرایش پیدا کردهاند آنقدر زیاد است که نمیتوان همه آنها را برای تعلیم و سپس برای کار پذیرفت. در واقع بازاری برای این تعداد عکاس نیست.
برخی هستند که به شغل دیگری روی میآورند در حالی که عکاسی را به صورت حرفه ای دنبال کردهاند و آنها میگویند به سبب عدم وجود بازار کار برای این رشته به شغل دیگری روی میآوریم. اما در پاسخ به چرایی دنبال کردن عکاسی به علاقه خود اشاره میکنند. بازار کار چیزیست که ما به آن نیاز داریم. هنر باید بازار کار داشته باشد که هنرمندان سر خورده نشوند. ما به هر حال گلیم خود را از آب بیرون می کشیم. اما این شرایط نسل جوان عکاسی را سرخورده میکند. کسی که ۴ تا ۵ سال در رشته عکاسی تحصیل میکند؛ باید بازاری برای کار داشته باشد. از سوی دیگر وسایل عکاسی آنقدر گران است که به سختی میتوانیم آنچه نیاز داریم را تهیه کنیم. چه رسد به کسی که در دور افتاده ترین منطق زندگی میکند و به یقین امکان خریدن چنین آثاری را ندارد. من مثل همه امیدوارم همه چیز بهتر شود.