بهروز خوش فطرت بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما است و در رشته هایی چون روزنامه نگاری ، مجری گری و گویندگی برای رادیو و تلویزیون تخصص دارد و تاکنون در ۴۵ مجموعه تلویزیونی ، تله فیلم و فیلم سینمایی بازی داشته است و هم اینک با برنامه طنز «جمعه ایرانی» همکاری دارد. گفتگو با این هنرمند را در ادامه می خوانید.
***مدتی است که شما را کمتر در عرصه سینما می بینیم، دلایل خاصی دارد؟
من هنوز هم در تلویزیون فعال هستم منتها به دلیل اینکه فیلم ها وسریال های پیشنهادی سطحی و ضعیف هسستند کمتر انگیزه لازم را برای حضور دراین گونه آثار پیدا می کنم. و من به عنوان بازیگر قراری با خودم گذاشته ام مبنی براینکه به هر قیمتی در آثار سطحی وضعیف حضور نداشته باشم.
***این روزها مشغول به چه کاری هستید؟
در حوزه سینما فعالیتی ندارم . اما چند تله فیلم و مجموعه تلویزیونی را آماده پخش دارم.
***آخرین کارتان در سینما کدام فیلم بوده است؟
فیلم سینمایی« زندگی شیرین» به کارگردانی «قدرت الله صلح میرزایی» و فیلم ویدیوئی «لیمو ترش» به کارگردانی «جواد رضویان».
***امسال سینمای ما مشکل مخاطب دارد شما این عدم استقبال مخاطب از فیلم ها را در چه می دانید؟
صادقانه بگوییم دل خوش است که مردم ندارند. مردم یک سری دغدغه و مشکلات اقتصادی دارند که مدام درگیرآنها هستند و هیچ کس به این گونه مشکلات مردم نمی پردازد .وقتی صحبت از سینما ومخاطب می شود هر کارگردان وتهیه کننده ای بهانه ای می آرود. یکی مشکل را فیلمنامه ضعیف می داند و دیگری نبود سرمایه کافی و کسانی هم مشکل را دخالت غیر سینمایی ها در امور سینما می دانند که به نظرم اینها همه بهانه است و مردم اگر انگیزه داشته باشند به دیدن فیلم ها می روند و اگر حال خوبی نداشته باشند از هیچ فیلم جذاب و یا سطحی هم استقبال نمی کنند. درواقع اگر از این مشکلات رها شوند، انگیزه لازم برای سینما رفتن را هم پیدا می کنند.
***پس با این شرایط نمی توان انتظار داشت که مردم به دیدن فیلم ها بروند؟
بله ، هر کس بسته به شرایط زندگی اش این روزها درگیر مشکلات خود است و این مشکلات فقط مالی هم نیست . بلکه شامل مشکلات فکری و روحی و روانی هم می شود . حتی شرایط به گونه ای شده که با دعوت هم نمی توان برخی ها را به سینما برد. چون می گویند که دل خوش برای دیدن فیلم نداریم و دوست داریم مشکلاتمان را حل وفصل کنیم تا مثلا دو ساعت از وقتمان را در سالن تاریک سینما برای دیدن فیلمی صرف کنیم که دیدن آن دردی را از ما درمان نمی کند.
*** شاید دلیل دیگر به نظر من این باشد که دخل وخرج مخاطب سینما هم این روزها یکی نیست و نمی تواند برای سینما پولی را پرداخت کند؟
کاملا درسته؛ هزینه های زندگی این روزها بالا رفته وسینما به عنوان یک سرگرمی و تفریح برای اقشار کم درآمد نمی تواند دغدغه ای مهم به حساب بیاید و این گونه خانواده ها سینما را به عنوان آخرین الویت درسبد خانواد خود قرار می دهند و اگر همه دخل وخرج های خود را انجام دهند درپایان اگر پولی اضافه بیاورند در سینما خرج می کنند و نمی توان به این گونه دیدگاه مخاطبان سینما هم اشکال گرفت.
*** حتی می توان گفت که این روزها مخاطب مشکل افزایش کریه خانه ،تاکسی و کالاهای اساسی زندگی اش را هم دارد و واقعا در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت که به سینما بیاید!
دقیقا ، به نظرم اگر با چنین شرایطی یک مخاطب را به صورت رایگان یا به زور هم به سینما ببرید ، امکان دارد تا پایان فیلم در کنارتان حضور داشته باشد اما به قدری ذهن اش درگیرمشکلات شخصی است که بعد از اتمام فیلم نمی تواند خلاصه داستان را برای تان تعریف کند. چون به ظاهر در سینما بوده ، اما تفکری نداشته وفقط تصاویر متحرک فیلم را دیده است. بنابراین این به نظرم نمی توان به زور مخاطب را به سینما کشاند باید انگیزه های لازم برای فیلم دیدن مخاطب وجود داشته باشد.
*** چرا برخی از فیلم ها درچنین شرایطی فروش بالایی دارند وبرخی دیگر نه؟
خوب، این استثنا است. مثلا فیلمی مثل «اخراجی ها»در سال گذشته یا امسال فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه » که ساخته شده و فروش بالایی هم داشته اند برمی گردد به این که یک نوع تب وهیجان در مخاطب ایجاد شده وانگیزه لازم را هم برای دیدن این دو فیلم پیدا شده است که به نظرم بعد از مدتی این شیفتگی و عاشق بودن در مخاطب از بین می رود . چون اگر دقت کرده باشید به غیر از یان دو فیلم در اکثر فیلم های سینمایی در گیشه شکست خوردند و نتوانسته اند حتی هزینه اولیه ساخت خود را هم بازگردانند. بنابراین استقبال از این گونه فیلم ها یک نوع تب است که بعد از مدتی فرو کش می کند. که نباید دیدن این دو فیلم را به عنوان استقبال مردم از سینما به حساب آورد.
***برخی از پشکسوتان از شرایط بازیگری در سینما گله دارند . معتقدند که سینمای ایران به جای تجربه و دانش بازیگری به سراق یک سری از بازیگران زیبا روی رفته وهمه فیلم ها این روزها جوان پسندانه شده است. در واقه بازیگران پیشکسوت نسبت به فراموشی خودشان گله مند هستند ، چه نظری دراین خصوص دارید؟
تا حدودی با نظر این دوستان موفق هستم ومی توان به عنوان سندی شفاهی این مطلب را قبول کرد. اما باید گفت اکثر فیلم هایی که این روزها با حضور همین زیبا رویان و جوانان ساخته می شود ، فروش خوبی در گیشه ندارند و مخاطب به دیدن این آثار نمی رود. من به جرات می توانم به شما بگویم که مردم ما در سینمای ما به دنبال چشم وابروی زیبای بازیگران نیستند. شاید یک سری از بازیگران ما به واسطه چهره خوبی که دارند با بازی دریک کارکتر خاص فیلم های پرفروشی هم بازی کرده باشند اما این ها را نمی توان به حساب کلیت سینمای ایران گذاشت .
*** همین بازیگران چهره و به اصطلاح زیبا رو در برخی دیگر از فیلمهایی که بازی داشته اند ، فیلمشان در گیشه شکست خورده وفروش پایینی داشته است.
آفرین، همین نشان دهنده این نکته جالب و مهم است که مردم ما به هیچ عنوان برای دیدن یک فیلم دنبال چهره زیبای یک بازیگر نیستند ودردرجه اول داستان و قصه اهمیت دارد. در مرحله بعدی کارگردان اثر و شناختی که مخاطب از او دارد. به عنوان مثال آثاری که مرحوم علی حاتمی ساخته بود به غیراز چند مورد بقیه تبدیل به آثار پرفروشی در سینمای ایران شدند. دراین فیلم ها ما به هیچ عنوان بازیگر زیبا و یا چشم وابرو قشنگ را نمی بینیم. مردم خود علی حاتمی را به دلیل اینکه داستانهای آشنا و قابل باور و شبیه به زندگی مردم تعریف می کرد دوست داشتند و با کارکترها و داستانهای فیلم های او همذات پنداری می کردند .
***چرا امروز این استقبال مخاطب از آثار علی حاتمی را در سایر آثار سینمایی نمی بینیم؟
به خاطر این که امروز روایت قصه و داستانی که از بطن و جریان زندگی مردم آمده باشد را در فیلم های سینمایی نمی بینیم. در فیلم های حاتمی مخاطب با داستان فیلم یکی شده و داستان زندگی خود را می دید. اما این روزها در فیلم های سینمایی مخاطب داستانی را می بیند که اصلا شبیه به زندگی واقعی او نیست و نمی تواند با شخصیت های خیالی کارگردان و فیلمنامه نویس همذات پنداری کند . بنابراین اگر بهترین و زیباتین بازیگران جهان را هم برای بازی دریک فیلم ایرانی دعوت کنید و فیلم تا داستان خوبی را برای جذب مخاطب روایت نکند قطعا فیلم در گیشه شکست سختی خواهد خورد و مردم فیلم را پس خواهند زد.
مصاحبه کننده : علی یعقوبی