«روز شکار»، عنوان داستانی شاعرانه از مرجان کشاورزی آزاد با تصاویر آزاده مدنی است. داستانی که پیوستگی و زنجیروار بودن طبیعت و کائنات را نشان میدهد: «روز شکار بود. عنکبوت با تارهایش تلهای ساخته بود، برای شکاری خوشمزه! شکارچی، تفنگش را پر از گلوله کرده بود برای شکار پرندهای خوشمزه! پرنده روی شاخه درخت، بالهایش را باز کرده بود برای شکار حلزونی خوشمزه! ...»
نویسنده در این داستان جانداران مختلف را کنار هم آورده؛ پروانه و مورچه و حلزون و پرنده و شکارچی هر کدام دنبال شکار تازهای است تا زنده بماند و زندگی کند و این چرخه حیات است و قانون حاکم بر طبیعت. گرچه گاهی قوانین حاکم را پروانه و پسرکی به هم میزنند، شاید این هم بخشی از قانون طبیعت است؛ کسی چه میداند:
«پروانه آمد، روی گلی نشست. شاید، برای نوشیدن شهدی خوشمزه!پسرک به دنبال پدر بود که پروانه را دید. خواست او را بگیرد. پروانه ترسید و پرید. پسرک به دنبالش دوید. پرنده، صدای پای پسرک را شنید. پرواز کرد و رفت. بالهای پرنده، دام عنکبوت را پاره کرد. عنکبوت روی زمین افتاد...شکارچی به پرواز پرنده نگاه میکرد که پسر ر ا دیده بود. تفنگ را بر شانه گذاشت. پسرک را در آغوش گرفت و هردو به خانه برگشتند.»
همه چیز به هم ریخته و آنروز دیگر، روز شکار نبود. روزی دیگر از راه رسیده بود. «عنکبوت تار میبافت و دام میساخت. شکارچی تفنگش را پاک میکرد. پروانه گفت: کاش پسر فردا هم بیاید!...»
«روز شکار»، نوشته مرجان کشاورزی آزاد، جزو داستانهای تخیلی است که برای بچههای گروه سنی «الف» و «ب» نوشته شده اما به واقع در شمار داستانهای لایه لایهای است که حتی نوجوانان هم میتوانند آن را بخوانند و سطحهای عمیقتری از آن را دریابند. این کتاب را آزاده مدنی تصویر کرده؛ تصاویری که البته با گروه سنی «الف» و «ب» هماهنگ نیست و جذابیتی برای آنها ندارد.
داستان «روز شکار» را انتشارات شباویز در ۲۲۰۰ نسخه و به قیمت ۴۵۰۰ تومان منتشر کرده است.