به گزارش هنرنیوز ، این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه نسبت به آثار تألیفی اظهار کرد: در ۳۰ سال اخیر ۹۸ درصد ویترین کتابفروشیها به آثار ترجمه اختصاص یافته است و فقط این کتابها به نمایش درآمدهاند؛ در واقع نمایشی که خواننده میبیند آثار ترجمه است. آثار نویسندگان داخلی از طرف مطبوعات، رادیو و تلویزیون مطرح نمیشوند.
او افزود: برای ناشران نیز انتشار ترجمه آثار خارجی بهصرفهتر است، مخصوصا وقتی پرحجم باشند و قیمت بالا داشته باشند. مصیبتی که مولفان داخلی گرفتارش شدهاند این است که از همه طرف زیر فشار سانسور هستند، هم از طرف ارشاد، هم از طرف رادیو و تلویزیون و هم ناشران.
اصغری با بیان اینکه ما نویسندههای برجسته و همتراز نویسندههای جهانی داریم، گفت: بسیاری از آثار نویسندههای خارجی را که ترجمه میشوند، میخوانم، و میبینم بسیاری از کارهایشان متوسط و زیر متوسط است، ولی در بازار کتاب مخاطب دارند زیرا ناشران این کتابها را مطرح میکنند.
او با تأکید بر اینکه ناشران، مطبوعات و سانسور کتاب در به انزوا کشاندن نویسندگان داخلی نقش دارد، خاطرنشان کرد: فروش ترجمه بیشتر از آثار داخلی است زیرا خوب تبلیغ و توزیع میشود. مردم هم فکر میکنند هرچیزی که از غرب میآید و ترجمه میشود کار برجسته و ارزشمندی است. عوامل بسیاری دست به دست هم داده و نویسندگان داخلی را در منگنه گذاشتهاند. تا زمانی که آثار داخلی تبلیغ نشود وضعیت همینگونه است.
این نویسنده درباره نقش و تأثیر نویسندهها بر این موضوع گفت: ما هم نویسنده و شاعر خوب داریم و هم نویسنده و شاعر بد، مانند همه جای دنیا و این موضوع طبیعی است. بهنظرم نسبت به ۳۰ - ۴۰ سال پیش، داستاننویس، شاعر و محقق بیشتری داریم اما کارشان مطرح نمیشود؛ مثلا چند اثر خودم را ناشر چاپ کرده است اما آنها را در کتابفروشیها ندیدهام. تیراژ کتاب ترجمه ۱۰۰۰ نسخه است در حالیکه تألیف ۳۰۰ یا ۵۰۰ است. عموما ما نویسندهها این گرفتاری را داریم و تمام کتابفروشیها فقط آثار ترجمه را تبلیغ میکنند.
اصغری با اشاره به اینکه عضو کپیرایت نیستیم، اظهار کرد: فکر میکنم اگر عضو کپیرایت هم باشیم تفاوتی نمیکند زیرا عوامل داخلی تأثیر اصلی را دارند. بسیاری از کتابهای داخلی ممیزی میشود و سالها در ارشاد میماند اما این مشکل برای کتابهای خارجی وجود ندارد. این موضوع را من با کتابهای خودم مقایسه میکنم. موضوعاتی که برای ارشاد خط قرمز است فقط مربوط به آثار داخلی است و برای خارجیها نیست؛ بسیاری از کتابهای ترجمه که بیرون میآید، آدم تعجب میکند زیرا آثار خارجی از خط قرمزها عبور میکنند.
این نویسنده با بیان اینکه آثار نویسندگان داخلی دیده نمیشود، تأکید کرد: زمانی که به کتابفروشیها میروید، ویترین پر از آثار ترجمه است و کتابهای نویسندههای داخلی در قفسهها پنهان است. تا زمانی که سانسور از چند جانب ادامه دارد همین آش است و همین کاسه. خیلی مصیبت است زیرا فرهنگ مملکت را در پستو میگذارند که این موضوع برای جامعه و مردم مضر است و هیچکسی هم به فکرش نیست.
او درباره انتقادهایی که از نویسندگان ایرانی کردهاند، بیان کرد: من اعتقادی ندارم که نویسندههای ما کم کار کردهاند و داستانهایشان جذابیت ندارد. درست است که سنت داستاننویسی مدرن در کشورهای اروپایی کهنسال است اما ما نیز پیشینهای کهن و هزارساله در داستانپردازی داریم. من کتابی را به تازگی منتشر کردهام به نام «کالبدشکافی بیست داستان کوتاه» که دو داستان از متون قدیمی آوردهام، داستانی از بیهقی و یک داستان از «مقالات شمس»، این داستانها را با داستاننویسی امروز مقایسه کردهام. معتقدم فرهنگ پیشین ما خیلی غنی است. معاصرانمان نیز آثار خوبی نوشتهاند.
او در ادامه افزود: در عرصه رمان و داستان کوتاه شخصیتی مانند صادق هدایت آثارش مورد اقبال واقع شد. مثلا خوان رولفو نویسنده مکزیکی گفته تحت تأثیر هدایت بوده و در نوشتن کتاب «پدرو پارامو» از او تأثیر گرفته است. یا زمانی که گوته شعرهای حافظ را در آلمان ترجمه میکند، نمیتوانیم بگوییم سطح آثارمان پایینتر است.
این نویسنده اظهار کرد: به آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و صادق چوبک مجوز چاپ نمیدهند و این کتابها را فقط در پیادهروها میفروشند. این یعنی چه؟ زمانی که آثار نویسندگان ایرانی را در ویترین کتابفروشیها نمیبینید چه معنایی دارد؟ سانسور عامل بازدارندهای است که باعث میشود خوانندههای ما سراغ نویسندههای ایرانی نروند و نویسندهها دیده نشوند. اجازه ندادن به چاپ آثار نسل اول داستاننویسی ما جزو عوامل بازدارندهای است که اجازه نمیدهد آثار ایرانی دیده شوند زیرا در دسترس نیستند، در حالیکه آثار ترجمه همیشه در دسترس هستند و مخاطب ترجیح میدهد سراغ آنها برود.
او همچنین درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه بیان کرد: رسانهها نیز کتابهای نویسندگان داخلی را تبلیغ نمیکنند و این کتابها را کنار زدهاند.
حسن اصغری درباره آخرین کارهای خود نیز گفت: چاپ تازه «کالبدشکافی بیست داستانکوتاه» به تازگی در نشر ورا منتشر شده که شامل تحلیل ۲۰ داستان کوتاه است، در این کتاب داستانها را به لحاظ ساختاری و مضمونی تحلیل کردهام. این کتاب شکل آموزشی و کارگاهی دارد و کسانی که میخواهند داستان بنویسند میتوانند از آن استفاده کنند. دو داستان آن مربوط به ادبیات کهن، داستانی از «تاریخ بیهقی» و داستانی از «مقالات شمس» است و ۱۸ داستان از ادبیات معاصر از جمالزاده تا نویسندگان دهه ۵۰. برای این داستانهایی را از ادبیات کهن انتخاب کردهام تا ویژگیهای آنها را با ویژگیهای داستانهای ۲۰۰ سال اخیر داستاننویسی مدرن مقایسه کنم و مثال بزنم که داستان کهن چه تفاوتها و نزدیکیهایی با داستان اکنون ما و خارج دارد. حجم نقدهایی که نوشتهام گاه دوبرابر حجم داستانها است و کتاب یک مقدمه ۲۸ صفحهای دارد. در واقع تجربیات سیساله من در کارگاههای آموزشی در این کتاب فشرده شده است.
او همچنین گفت: دو رمان در انتشارات روزگار دارم که ناشر در حال کسب مجوز است. این کتابها رمان تاریخی هستند و مربوط به اواخر دوره مشروطه. البته نه به این معنا که کاملا مربوط به دوران مشروطه باشند بلکه ۸۰ درصد آنها تخیل هنری است و ۲۰ درصد شامل وقایع تاریخی. عنوان کتابها «وعدهگاه مرگ»، درباره حیدرخان عمواوغلی و «درفش پوستین بر چوبه دار» درباره قیام جنگل است. هر کدوم ۴۰۰- ۳۰۰ دارند. قرار بر این است که مجوز بدهند و امیدوارم در وزارت ارشاد گیر نکنند. یک داستان بلند دیگر هم در انتشارات ورا دارم که به دنبال مجوز آن هستیم. این کتاب یک رمان تمثیلی و نمادین است که «ماموت قله علمکوه» نام دارد.