هنر گوهریست که در هر سینه به رنگی آید
گذری بر آثار تصویرگران در گالری ایده؛
هنر گوهریست که در هر سینه به رنگی آید
نمایشگاهی از آثار شاگردان پژمان رحیمی زاده در روزهای اخیر در گالری ایده برپا شد.
 
تاريخ : شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۰۹

این آثار که می‌توان بسیاری از آن‌ها را نه تمرین‌هایی ساده و اولیه، که آثاری ارزشمند به حساب آورد؛ از چند منظر قابل بررسی‌اند. نخست ارزش آثار هنری به عنوان ایده‌هایی خلاقه است. این مجموعه گرچه در نگاه نخست حاصل تمرین‌های تکنیکی شاگردان یک کلاس‌اند؛ اما می‌توان آن‌ها را برآیند نگرشی درست و اصولی به مقوله تربیت هنرمند دانست. این آثار از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوتند اما در عین حال حکایت از تبعیت چندین هنرمند از قانون‌هایی مشترک دارند. البته این موضوع به معنای یکنواختی بصری این آثار نیست؛ بلکه راوی شناخت درست آنان از واژه تصویرگری است.

فراتر از یک نمایشگاه هنری، نمایش چنین مجموعه متنوعی گویای ظرافت‌های تدریس یک فن و به عبارت آشنا آموزش هنر است. آن‌چه در روزگار معاصر نه از قوانینی درست و اصولی تبعیت می‌کند و نه چندان به جدیت پیگیری می‌شود. در واقع بر خلاف آن‌چه بسیاری از مدرسین و هنرجویان می‌پندارند؛ آموزش هنر و یادگیری آن؛ امری ساده و سهل‌الوصول نیست. هنر باور به تفاوت‌هاییست که نگرش انسان‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. نه آن‌چه نگرش‌های فردی را از هنر آموزان بگیرد و آن‌ها را از صافی تفاوت‌ها عبور دهد و یکسان‌شان کند. این گونه همسانی نه تنها اثر پدید آمده از سوی هر کدام را فاقد ارزش می کند؛ که در بیان شفاف‌تر قدرت خلاقه هنر را از روح آن‌ها می‌زداید؛ و توانشان را در پدید آوردن اثر هنری از آن ها سلب می‌کند. اتفاقی که هر روز در هنرستان‌ها، دانشگاه‌ها و شاید مهم‌تر از تمامی این مکان‌های آموزشی، در مهدهای کودک می‌توان شاهد بود. به واقع باید گفت؛ هنر آموزی از هر هنرمندی بر نخواهد آمد و هنرمند حتی اگر در عالی‌ترین طراز هنری باشد؛ نشان آن نیست که در آموزش هنری نیز شایسته است.

اما بر خلاف آن‌چه با آن روبرو هستیم؛ در بسیاری از اوقات، دانشگاه‌ها و یا موسسات آموزش هنر، چون زهر کشنده‌ای خلاقیت و استعداد هنرجو را از او می‌گیرند و او را از رسیدنش به شکوفایی باز می‌دارند. شاید بهتر است عنوان کنیم که هنرجو تا خود پی خویش است؛ هر روز زایش قدرت خلاقه خویش را شاهد است و به محض ورودش به آموزشگاه‌های هنری تنها به تکرار تمرین داده می‌شود. این موضوع گرچه نیاز او را به افزون ساختن قدرت تکنیکی برآورده خواهد ساخت؛ اما به تدریج از ذهنیت بارور او تنها دستگاهی مقلد می‌سازد که توان باروری و بدعت نخواهد داشت.

آن‌چه در آثار شاگردان پژمان رحیمی زاده می‌توان دید؛ نگرش شخصی هر کدام از شاگردان در پس تمرین‌های تکنیکی مشترک است. همان‌گونه که یک استاد شایسته باید هویت فردی هنرجویان خود را زنده نگه دارد و تنها طعم دانش تکنیکی و توان ظهور و بروز را در خلق هنری بدان‌ها بیاموزد؛ رحیمی‌زاده نیز با هنرآموزانش به شیوه‌ای بسیار نرم و محافظه‌کارانه برخورد می‌کند. شیوه ای که هنرجو در آن گم نخواهد شد و زایش ذهنی اش را از یاد نخواهد برد.
کد خبر: 59836
Share/Save/Bookmark