وحید تاج در گفتگو با هنرنیوز:
موسیقی سنتی مانند «بنز» است!
وحید تاج خواننده گروه موسیقی «سیاه و سپید» درباره علت کاسته شدن از علاقه جوانان به موسیقی سنتی گفت: بهتر است رسانه ملی موسیقی سنتی را در برنامه های خود بیشتر بگنجاند تا این گونه فاخر جایگاه خود را پیدا کند.
تاريخ : جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۴۱
وحید تاج یکی از جوانترین خوانندگان موسیقی کلاسیک ایرانی است. با وی درباره ارزشهای آواز ایرانی و همچنین علت عدم رقبت جوانان به این گونه از موسیقی فاخر به گفتگو نشستهایم.
مایلم با ارزشهای موسیقیایرانی و آوازایرانی سخن خود را آغاز کنید.
موسیقیایرانی همچون موسیقی کلاسیک غربی فرمهای گوناگونی دارد.این فرمها که از جمله آنها پیش درآمد، چعار مضراب، تصنیف، رِنگ و آواز، از فرمهای موسیقیایرانی هستند. آواز یکی از فرمهای ارزشمند موسیقیایرانی است؛ اما سالهاست که جز تعدادی محدود و انگشتشمار، بقیه خوانندگان به فرم تصنیف روی آوردهاند. جز شجریان، ناظری هنرمندانی ازین دست، وزنه سنگین در کنسرتهاشان آوازایرانیست. متأسفانه سالهاست کهاین فرم در میان خوانندگان جوانتر به فراموشی سپرده شده و بسیاری از مخاطبان برای شنیدن شعر حافظ و خیام و عطار با فرم آوازایرانی به کنسرتها رجوع میکنند.
از نظر آهنگسازی در موسیقیایرانی گنجینه ارزشمندی به نام ردیف داریم. هنگامیکه آهنگسازی بر پایه ردیف نوازی انجام شود؛ دوام و پایداری بیشتری خواهد داشت. نغمه ها و ملودیهایی که ازین شاخه به آن شاخه میپرند؛ بازارشان رونق چندانی پیدا نمیکند و به باور من ماندگار نیستند.
غالب کارهایی که توسط همایون خرم ساخته شد؛ به جهت سادگی و روانی و تأثیری که از ردیف نوازیایرانی دارد؛ در میان مخاطبانش محبوب است و به باور من رمز ماندگاری همایون خرم بهره گرفتن از ردیفنوازی در موسیقیایرانیست.
در میان نسل جوان، بیش از هشتاد یا حتی نود درصد پیرو پاپ، راک و موسیقیهایی ازین دست هستند.موسیقی پاپ، راک و ... علاقه غالب جوانها را تشکیل میدهد. برخی نیز حتی موسیقیایرانی گوش نمیدهند ولی به هر صورت استقبال از کنسرتهای پاپ، با وزنه سنگین هویت در موسیقیایرانی تناسبی ندارد. وقتی که وارد یک کنسرت موسیقی سنتی میشویم؛ و با دقت در مخاطباناین گونه از موسیقی فاخرایرانی، متوجه میشویم که غالب مخاطبان موسیقی سنتی افراد سالخورده هستند. چرا موسیقی و آوازایرانی در میان جوانتر ها به حاشیه رفته؟
در نگاه اول بایداین موضوع را در نظر داشت که موسیقی پاپ هم ژانری از موسیقی است؛ که طرفداران خاص خود را دارد. هرگز نمیتواناین موضوع را تحکم کرد که تنها موسیقی سنتی و یا تنها موسیقی پاپ باید مورد توجه قرار گیرد.
اما میتوان گفت موسیقی کلاسیکایرانی، ریشه در فرهنگ ما دارد. این نکته که افراد میانسال بخش غالب مخاطبان موسیقی سنتی و کنسرتهای کلاسیکایرانی میشوند؛ بهاین سبب است که با این نوع موسیقی بزرگ شدهاند. از آن خاطره دارند؛ و مقام و استحکاماین نوع موسیقی را میشناسند. موسیقی پاپ نیز جایگاه خود را دارد و مورد توجه بخشی از مخاطبان جوان هست. اما برخی از آنها موسیقیهایی هستند که یک شبه آهنگسازی میشوند و یک شبه خوانده میشوند. خوب به طبع درباره آنها حرف بسیار است.
چرا این گونه موسیقی طرفدار پیدا میکند؟
به نظر من این موضوع علتی مشابه رواج فست فودها در وعدههای غذایی دارد. خیلی وقت ها حواسمان به نوع موسیقی که گوش میدهیم نیست. خیلی وقت ها میبینیم راننده یک اتومبیل موسیقی گذاشته که صدایی بلند دارد و درونمایهای تهی و شاید بتوان گفت که آنها حتی توجهی به این امر نمی کنند که این موسیقی گوششان را آزار میدهد. یا حتی بسیاری از جوانهایی که هدفون در گوش میگذارند و موسیقیهای عجیب و غریب زیرزمینی را با صدایی بلند گوش میدهند؛ نمی دانند که به خود لطمه می زنند. آسیب موسیقی های درونتهی نیز به همین شکل است. گاهی اوقات وقتی موسیقیهای بی بنیان را گوش میدهیم نمیدانیم؛ که این نوع موسیقی حتی بر فرهنگ فاخر ما اثری منفی دارد. باز هم تاکید می کنم که رویه صحبت من با نوع کم ارزش موسیقی پاپ است. این به هر حال در نگرش انسان به جهان، شاید تأثیر منفی گذارد. در حالی که موسیقی فاخر هرگز چنین اثر مخربی ندارد.
چرا برخی تصور می کنند که دوره موسیقی سنتی سپری شده و دیگر پاسخگوی نیاز زمانه نیست؟
پاسخ این سوال را با یک مثال می دهم. چرا با اشعار حافظ فال میگیریم؟ چون حافظ حرفهایی متناسب با زمانه خویش داشت. حرفهایش با زمانه ما هم هم خوانی دارد. با آینده مان هم همخوانی دارد. به همان نسبت وقتی که شعر حافظ را در موسیقی ایرانی میخوانیم؛ یا حتی در یک تصنیف، درد دل جامعه را در زمان حال با شعر حافظ بیان میکنیم و آن اثرگذاری تأثیر بیشتری دارد تا شعری که با کلمات کوچه بازاری ساخته میشود. شعر حافظ برند است و وقتی از زبان یک خواننده بیان میشود؛ تأثیر بیشتری در ذهن مخاطب میگذارد. در مورد موسیقی سنتی نیز این موضوع صادق است. موسیقی سنتی یک برند است.
شاید بنز ماشینی است که هر کسی نمیتواند سوار آن شود. چراکه هر کسی توان خرید آنرا ندارد. اما می توانم بگویم که موسیقی سنتی نیز همین خصوصیت را دارد. هر کسی توان فهم آن را ندارد. وقتی وارد سالن موسیقی سنتی میشویم؛ باید دانشی برای فهم آن داشته باشیم. همانطور که وقتی وارد یک نمایشگاه نقاشی میشویم؛ باید دانشی از آن داشته باشیم. تفاوت آن با موسیقی پاپ یا همان popular این است که موسیقی سنتی را شاید همه کس نفهمد؛ اما موسیقی پاپ برای بسیاری قابل فهم است. دم دستی تر است. واژه های راحت تر و دم دستی تری در آن استفاده شده.
این نیازمند توجه بیشتری است. از سوی رسانه ها و به خصوص رادیو و تلوزیون. بهای بیشتری به آن داده شود چراکه ارزشهای بسیاری دارد و به گذشته ما باز می گردد. به سابقه درخشان فرهنگی که داشتیم. پدران ما این موسیقی را شنیدند و از ما به نسل بعد منتقل میشود.
مخاطب موسیقی ایرانی همیشه بوده و هست. این درست نیست که تصور کنیم؛ به جهت استقبال از کنسرت ها و موسیقی پاپ، موسیقی سنتی از کانون توجه خارج شده. بخشی از این موضوع به توجه رسانه ها باز میگردد که نسبت به موسیقی سنتی توجه کمتری دارند و شاید سهم موسیقی سنتی از رسانه ملی سهمی بسیار کمتر از جایگاه واقعی آن است. به هر صورت بدان حد که شایسته است؛ به آن بها داده نشده و امیدوارم مسولان نگاه ویژه تری به موسیقی سنتی داشته باشند.
**
وحید تاج متولد سال 1362 در دزفول است. او فنون ابتدایی موسیقی آوازی را نزد پدر و در کانون خانواده آموخته و بعدها در محضر اساتید بنامی همچون حمید رضا نوربخش، علی اکبر شکارچی، علی نقی افشارنیا و نیز استاد «محمدرضا شجریان» به تعلیم موسیقی و آواز ایرانی پرداختهاست.
وی همچنین فارغالتحصیل کارشناسی رشته موسیقی در سال ۱۳۸۶و کارشناسی ارشد رشته آهنگسازی دانشگاه سوره در سال ۱۳۸۸است.
تاج دارای مقام نخست آواز جشنواره موسیقی خوزستان در سال 85، مقام نخست جشنواره موسیقی جوان کشور در سال 86 و چند مقام دیگرکشوری است. تاج توانست با قطعه «پارسی» برگرفته از شاهنامه فردوسی در فستیوال بین المللی ایتالیا مقام نخست را کسب کند.