بي ثباتي در بازار ارز اقتصاد هنر را به هم می‌ریزد
گلایه های «بهداد لاهوتي» از اقتصاد هنر؛
بي ثباتي در بازار ارز اقتصاد هنر را به هم می‌ریزد
 
تاريخ : دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۰۹


این روزها هنر نه تنها از کانون توجه مردم به دور است؛ بلکه با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند. یکی از این مشکلات، شرایط نامساعد اقتصادیست. اقتصاد هنر در سایر رشته‌ها، در شرایط نابه سامانی به سر می‌برد و هنرمندان در این شرایط دشوار تنها دو راه برای انتخاب دارند. یا آن‌که هنر را به کناری نهند و به دنبال حرفه‌ای دیگر باشند؛ یا آن‌که به هنر بپردازند و با مشکلات مالی ناشی از این انتخاب، به تفاهم برسند. همین موضوع بهانه‌ای شد تا با یکی از مجسمه‌سازان برجسته کشورمان به گفتگو بنشینیم. 

«بهداد لاهوتي» هنرمند مجسمه ساز، درباره مشکلاتی که اقتصاد بر سر راه هنر ایجاد می‌کند؛ معتقد است: بي ثباتي بازار ارز علاوه بر ساير عرصه هاي زندگي، اقتصاد هنر را هم تحت تاثير قرار داده است و فروش آثار هنري را با مشكل دو نرخي شدن روبرو كرده است.
این هنرمند مجسمه ساز در ادامه با بیان این نکته که هنرمندان در شرایط مطلوبی نیستند و خلق هنری نیازمند آرامش است؛ اظهار می دارد: يكي از بزرگترين دغدغه هاي هنرمندان كه مختص به يك رشته هنري خاص هم نمي شود، موضوع فروش آثار هنري است. این معضل یکی از بزرگترین چالش‌هاییست که هنرمند با آن دست و پنجه نرم می‌کند. چرا كه زندگي هنرمند از فروش آثارش تامين مي شود و مادامی که هنرمند نتواند آثار خود را به فروش برساند؛ نخواهد توانست به امنیت مالی دست یابد. 

لاهوتي با بیان این نکته که شرایط هنر در کشور ما با بهای پول تغییر می‌کند؛ ادامه داد: وجود تعادل بين قيمت يك اثر هنري در داخل يا خارج كشور يك اصل هميشگي بوده‌است. يعني اگر يك اثر هنری، خواه مجسمه و يا یک تابلوي نقاشي خط در خارج از كشور ۴ هزار دلار قيمت گذاري مي شد؛ اين اثر براي فروش در بازار داخلی از بهایی همسان با بازار خارجی؛ و البته با اندکی تفاوت برخوردار بود. به عبارت دیگر، قيمتي بين ۵ ميليون يا ۵ ميليون و ۵۰۰ هزارتومان داشت. تعادل نسبی میان قیمت یک اثر در خارج و داخل کشور نشانه نوعی امنیت شغلی بود. اين يكسان بودن بهای اثر هنري، برای هنرمند ارزش محسوب می‌شد و اعتبار اثر هنري را نشان مي داد.
وي با بيان اين نکته كه به سبب به هم خوردن ثبات بازار ارز، قيمت آثار هنري هم دستخوش تغيير شده است؛ می‌افزاید: ثبات بازار هنر به سبب نوسان متغیرهای اقتصادی، این روزها به هم خورده است. البته باید این موضوع را خاطر نشان کنم که چنین تفاوتی به ضرر همه افرادی نیست که با هنر در ارتباط‌اند! 

او ادامه می دهد: این نوسان نرخ ارز، به سود دلالان اثر هنریست و بس! منفعت کلان عاید کسی می‌شود که نه هنرمند است و نه درک درستی از دانش هنری دارد.امروز يك كلكسيونر خارجي با ۵۰ هزار دلار مي تواند تعداد زيادي اثر هنري را از داخل ايران خريداري كند و با تفاوت قيمت بسيار در بازارهاي بين المللي به فروش برساند، بی توجه به آن‌که این اثر هنری عصاره جان و روح هنرمند است. شاید بتوان گفت؛ اثري كه واسطه فروش آثار هنری یا به عبارت بهتر دلال، تنها آن را به چشم یک شی گران‌قیمت می‌بیند؛ نتيجه سال‌ها زحمت و تلاش هنرمند و نتیجه تمام تجربیات اوست. 

عضو بخش اجرايي چهارمين سمپوزيوم مجسمه سازي تهران اضافه می‌کند: اگر قرار باشد قيمت آثار هنري براساس نرخ روز ارز تعین شود؛ بايد يك اثر ۴ هزار دلاري در داخل ايران ۱۰ يا ۱۲ ميليون تومان قيمت داشته باشد، كه اين به معني از دست دادن بازار فروش اثر هنری در داخل كشور است. چراکه دیگر کسی توان خرید این تابلو و یا هر اثر هنری دیگر را نخواهد داشت.
این مجسمه‌ساز دو نرخي شدن يك اثر هنري را به منزله سم براي هنرمند و كارهايش می‌داند. او در ادامه سخنانش می‌گوید: از آنجا كه خريد يك اثر هنري يك شبه انجام نمي شود و خريدار بايد از قبل نرخ آثار را بداند و پس از بررسي و مقايسه آثار اقدام به خريد كند، بنابراين تغيير مداوم قيمت به اعتبار هنرمند لطمه مي زند. 

به گفته وي،شايد با افزايش قيمت دلار ،فروش آثار هنري در بازارهاي بين المللي براي هنرمند سودآوري داشته باشد؛ اما هنرمندي كه در ايران رشد يافته و ريشه در اين خاك دارد؛ ترجيح مي دهد اثرش در همين كشور خريداري و نگهداري شود.
وی ادامه می‌دهد: تثبيت نشدن بازار ارز را به منزله افزايش بحران در اين زمينه است. فروش آثار هنري منجر به بازشناسی و باز معرفی هنر امروز ایران به مجامع معتبر هنری بین‌المللی خواهد شد و ورود ارز به ايران و همچنين رونق افزایی به اقتصاد هنر و افزایش خرید و فروش آثار هنری هنرمندان‌ ایرانی در آن سوی مرزها از جمله نتايج ديگر اين امر است.

وي در بخش ديگري از سخنانش بر لزوم برگزاري سمپوزيوم ها و جشنواره هاي تجسمي در كشور می‌کند و اطهار می‌دارد: «برپايي رقابت هاي هنري مثل اكسيژن براي عرصه تجسمي ضروري است. رويكرد اين قبيل برنامه ها، هنري نيست بلكه بيشتر جنبه تكنيكي دارند. در واقع برگزاري سمپوزيوم ها و جشنواره هاي هنري بين المللي، ضمن به نمايش گذاشتن دستاوردهاي هنري ايران، عرصه بسيار خوبي براي رقابت، مقايسه و كسب دانش هنرمندان ايراني است.
عضو بخش اجرايي چهارمين سمپوزيوم مجسمه سازي ادامه می‌دهد: در اين رقابت ۴۰ هنرمند ايراني در كنار مجسمه سازاني از كشورهاي ديگر طي ۲۰ روز به ساخت اثر مي پردازند. بنابراين در طول برگزاري اين رقابت هنري ، هنرمندان جوان و بخصوص دانشجويان مي تواند سبك كاري اين افراد، زمانبندي، متريال و ايده كاري آنها را از نزديك مشاهده كنند. به ویژه كه بيشتر اين شركت كنندگان به كشورهاي مختلف سفركرده اند و تجربه حضور در رويدادها و رقابت هاي هنري بسياري را در كارنامه خود دارند.
به گفته وي، برپايي كارگاه ها يا سمپوزيوم هايي ازاين دست براي كساني بسيار مفيد است كه حضور موثري در اين رقابت هاي هنري دارند و به خلق اثر مي پردازند. چرا كه شركت در آئین آغازین و يا آئین پایانی اين جشنواره ها به هيچ وجه نمي تواند سطح دانش و تكنيك شركت كنندگان را افزايش دهد. 

دبير اجرايي ششمين دوسالانه ملي مجسمه سازي تهران هنر مجسمه سازي را به نسبت ساير هنرها نوپا می داند. او معتقد است: رشد هنري اين رشته نيازمند برنامه ريزي، حمايت و آموزش است.

هدا یوسف زاده

کد خبر: 47785
Share/Save/Bookmark