به گزارش خبرنگار هنرنیوز ، محمدامیر یاراحمدی (رییس کانون نمایشنامهنویسان ایران) در این گفتگو به موضوع ارتباط توسعه فرهنگی و تئاتر میپردازد و هنر نمایش را یکی از ابزارهایی توصیف میکند که میتواند زمینه نقد توسعه را فراهم کند.
او با بیان اینکه در فرآیند توسعه فرهنگی، دولت بهجای دخالت باید بهعنوان عاملی تسهیلکننده مشارکت کند، افزود: وظیفه دولت سیاستگذاری و فراهم آوردن چارچوب قانونی و ایجاد امنیت برای فعالیت بخش خصوصی در تولید هنر و نظارت بر اجرای قوانین مربوطه است و نباید خود بهعنوان عامل مستقیم اجرایی در تولید دخالت کند.
یاراحمدی با اشاره به ضرورت تدوین سیاستهای کلان در تئاتر گفت: متولیان فرهنگی باید بپذیرند توسعه عادلانه و متوازن نیازمند نقد است و تئاتر ابزاری است که میتواند زمینه نقد توسعه را فراهم سازد. در شرایطی که دولت مسئولیت پیشبرد توسعه را برعهده دارد، موظف است از تئاتر بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهایی که میتواند بحرانهای توسعه را گزارش دهد، حمایت کرده و سازوکارهای لازم را برای زیست معقول این هنر فراهم سازد. بدیهی است که توسعه در غیاب فرهنگ نمیتواند تضمینکننده عدالت باشد لذا از مهمترین شاخصهای توسعه عادلانه بالندگی آن در حوزه فرهنگ و تولید هنر است.
نمایشنامهنویس «تیغ کهنه» با بیان اینکه «دولتهایی که شعار عدالتخواهی میدهند اما از تئاتر حمایت نمیکنند در عمل این پیام را به جامعه میدهند که خواهان شنیدن صدای مردم نیستند» گفت: دولتی که مایل نیست مدیریتش در هدایت توسعه نقد شود و هشدارهای فرهنگی را متهم به سیاهنمایی میکند، بیشک ملاحظاتی دارد که با شعارهای عدالتخواهانه او همخوان نیست. اگر دولت حقیقتا خواهان استقرار عدالت باشد، بهطور طبیعی علاقهمند به شناسایی کاستیها و غفلتهای ناشی از توسعه است و برای اصلاح برنامههای خود از تئاتر افشاکننده استقبال میکند و زیرساختهای لازم را برای کارکرد اجتماعی و پویایی اقتصادیش فراهم میسازد.
این نمایشنامهنویس و کارگردان با بیان اینکه «به نظرم بحثهای دیگر جز این مسائل کلان حاشیهای است» گفت: عبارت سیاهنمایی یعنی «من را نقد نکنید»؛ این در حالیست که اصلیترین جاذبه تئاتر سیاهنمایی و افشای بحرانهای انسانی است. بازتاب رنجشها و آسیبهای ناشی از نامتوازن بودن و ناکارآمدیهای برنامههای توسعه. یعنی بیان آنچیزی که هر انسان تحولخواه با هر جایگاه اجتماعی نیازمند دانستن آن است تا موانع پیشرفت را شناسایی و برطرف سازد. اگر این کارکرد را از تئاتر بگیرند دیگر حرفی برای گفتن ندارد. میشود دلقکبازی و سیرک و اطوارهای بیمعنا.
یاراحمدی تشریح کرد: هیچ حاکمیت و دولتی نمیتواند مدعی عادلانه بودن توسعه باشد درحالیکه تولیدکنندگان تئاترش در چمبره سانسور گرفتارند و از امکانات و امنیت حرفه برای ایفای نقش روشنگرانه خود بهرهمند نیستند. این تناقضی است که مانع از اعتماد عمومی نسبت به مدیریت توسعه میشود و عادلانه بودن آن را با تردید مواجه میکند.
او ادامه داد: در حال حاضر دولت بهعنوان مجری توسعه دو راه پیش رو دارد، یا باید مسئولیت ناعادلانه بودن توسعه و اعمال سانسور برای ممانعت از افشای بحرانهای ناشی از ناکارآمدی مدیریت خود را بپذیرد و یا در برابر هر جریانی که خارج از دولت مانع از بازتاب بحرانهای توسعه میشود، مقاومت کرده و مانع از روند ناعادلانه توسعه در غیاب فرهنگ شود؟! مسلما ادامه این بازدارندگی برای همیشه بیجواب نمیماند و هنرمندان تئاتر نیز چون سایر اقشار آسیبدیده جامعه ناچار میشوند بهجای روشنگری درباره کاستیها و نامتوازن بودن برنامههای توسعه به روشنگری درباره فساد و خودکامگی مدیران آن بپردازند.
یاراحمدی تصریح کرد: البته لازم است خاطرنشان کنم که بهترین روش برای انجام توسعهای عادلانه همانا پرهیز دولت از دخالت مستقیم در امر توسعه است. چراکه توسعه زمانی از پویایی همهجانبه برخوردار میشود که دولت نقش خود را از عامل اجرایی به سیاستگذار و فراهم آوردنده تسهیلات کاهش دهد و صرفا حامی و مراقب اجرای صحیح فعالیتهای بازار، تولید فرهنگ و ارتباط ارگانیک میان این دو بخش باشد.
این نمایشنامهنویس و کارگردان با اشاره به اینکه «بیتردید متوقف کردن دخالت و کوچک شدن دولت باعث پیشرفت طبیعی توسعه و شکوفایی بخش خصوصی و تولید فرهنگ متناسب با نیازهای جامعهای در حال تحول میشود» گفت: چنین دولتی نه فقط عامل بروز بحرانهای طبیعی توسعه شناخته نمیشود بلکه براساس مسئولیتاش در ایجاد امنیت و حفاظت از حقوق مردم برای فعالیت موثر و سازنده در چارچوب برنامههای توسعه، میتواند تخلفات و بحرانسازی بخش خصوصی را مورد مواخذه قرار دهد و مانع از تخلف و ایجاد انحراف در برنامههای توسعه شود.
یاراحمدی ادامه داد: مسلما در چنین شرایطی هشدارهای فرهنگی تئاتر درباره بحرانهای توسعه ازسوی دولت نه فقط به سیاهنمایی متهم نمیشود بلکه بهعنوان ضرورتی مدیریتی و راهگشا مورد حمایت قرار میگیرد. بنابراین گمان میکنم آنچه که تاکنون باعث شده است تا دولتها در حمایت از تئاتر محافظهکارانه عمل کنند، مواجههای است که همواره میان آنها بهعنوان تنها مجری و مسئول پیشبرد توسعه و تئاتر بهعنوان افشاکننده بحرانهای توسعه وجود داشته است.
رییس کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانه تئاتر با بیان اینکه «دولت باید ماموریت فرهنگی و اجتماعی تئاتر را به رسمیت بشناسد» گفت: در شرایط کنونی که دولت همچنان بهطور مستقیم اجرای توسعه را برعهده دارد و در عین حال مدعی مدیریتی عدالتخواهانه است، باید الزامات و مقتضیات فرهنگی توسعه فراهم شود و به دور از ملاحظات سیاسی و با قبول نقش روشنگرانه تئاتر در افشای بحرانها و آسیبهای اجتماعی، وظیفه خود را در هدایت عادلانه توسعه به انجام رساند.
یاراحمدی ادامه داد: دولت بپذیرد که هنرمند نه بزکچی توسعه است و نه مبلغ بیچون و چرای مدیریت و روشهای آن. او افشاکننده است و کارش ارائه صورتهای گوناگونی از مصایب و رنجشهای انسانی در قالب درام و نمایش است. عاملی هشدار دهنده است که میتواند زمینههای نقد و آسیبشناسی توسعه را ایجاد کند و برای جامعهشناسان و جرمشناسان و کارشناسان اقتصادی و سیاستمداران و نهادهای مدنی و همه اقشار و طبقات اجتماعی این امکان را فراهم سازد که با کشف و شناخت این بحرانها به بررسی جوانب و تبعات ناگوار آن بپردازند و برای رفع آنها چارهجویی کنند.
او با بیان اینکه «با این اوصاف بدیهی است که تئاتر برای انجام ماموریت فرهنگی خود پیش از هرچیز نیاز به برخورداری از امنیت و آزادی بیان دارد» گفت: و این ضرورتی مدیریتی است که باید ازسوی دولت و مسئولان فرهنگی توسعه تامین شود. ضرورتی که اگر دولت به هر دلیل نخواهد به آن پاسخ دهد و مانع از شنیده شدن صدای مردم در سالنهای تئاتر شود، مسلما روزی ناچار خواهد شد صدای آسیبدیدگان و محرومان جامعه را در خیابانها بشنود.
رییس کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان خانه تئاتر با اشاره به افزایش سالنهای تئاتر در سالهای اخیر گفت: این درست نیست که گفته شود چون سالنهای خصوصی تئاتر فعال شدهاند و تعداد تماشاخانهها بیشتر شده پس تئاتر کشور پیشرفت کرده است.
توسعهای که تئاترش بحرانهای آن را رصد میکند و گزارش میدهد سرمایههای ملیاش میلیارد میلیارد به سرقت نمیرود و آرزو باختگی، اختلال هویتی، اضطراب و خشونت و تبعیض و فساد سیاسی و جامعهگریزی و صورتهای متفاوت فقر گریبانگیر آن نمیشود
یاراحمدی با تاکید بر اینکه «وقتی سانسور مانع از تحقق اراده فرهنگی هنرمندان تئاتر میشود چه فرق میکند یک تماشاخانه داشته باشیم یا صد تماشاخانه» گفت: آنهم در شرایطی که دستگاه فرهنگی بدون تغییر در سیاست ممیزی، بار مالی تولید تئاتر را از دوش خود برمیدارد و بدون حمایت از بخش خصوصی و ایجاد زیرساختهای لازم وظیفه خود را پایانیافته تصور میکند.
او ادامه داد: مسلما در چنین وضعیتی صاحبان تماشاخانهها به دلیل مشکلات فزاینده مالی از یکسو و ممیزی دولت از سوی دیگر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی تئاتر را تعطیل کرده و توجه خود را معطوف به جاذبههای بازاری و درآمدزا میکنند که این خود نوع دیگری از اعمال سانسور و مانعی بازدارنده در فعالیت موثر تئاتر در روند توسعه است. بنابراین تئاتر خصوصی نیز برای بقا و حفظ ارزشهای فرهنگی خود علاوه بر برخورداری از آزادی بیان نیازمند حمایت اقتصادی دولت است و خصوصی بودن آن به معنای رفع مسئولیت از دولت نیست. وقتی چنین امنیت و حمایتی ازسوی دولت حاصل شد بدیهی است که تئاتر نیز با پایبندی و اتکا به جاذبههای اصیل فرهنگی و اجتماعی خویش میتواند در مسیری طبیعی رشد کند و با ایفای نقش سازنده خود در ارتقای آگاهیهای عمومی و با دریافت پاداشهای اجتماعی از شکوفایی اقتصادی شود.
نویسنده «بیوههای غمگین سالار جنگ» در ادامه افزود: اگر نگاه دولت نسبت به کارکرد فرهنگی و اجتماعی تئاتر بهطور اصولی اصلاح شود، بیتردید نظام آموزش تئاتر به تناسب نیازهای فرهنگی ساماندهی و تولیدکنندگان آن از دانش و ابزار و امکانات حرفهای و روزآمد برخوردار میشوند. جشنوارهها از محفلی فرهنگی به فستیوال و بازاری برای داد و ستد حرفهای و ایجاد مراودات فرهنگی در داخل و خارج از کشور تغیر ماهیت میدهند و نقش تشکلهای صنفی در تامین منافع صنفی و نحوه مشارکت آنها در مدیریت تئاتر کشور مشخص میشود.
یاراحمدی خاطرنشان کرد: در حال حاضر مدیریت تئاتر براساس بودجه تعیین میشود و نه براساس برنامه. این غلط است؛ چون با نوسانات بودجه عملکرد مدیریت هم تغییر کرده و بعضا متناقض میشود. این نوع مدیریت فقط برای تداوم وضعیت حداقلی موجود است که حتی درصورت انتصاب خلاقترین مدیران توان راهبردی چندانی نخواهد داشت.
یاراحمدی با بیان اینکه «ما با تئاتر، توسعه را رصد میکنیم» گفت: توسعهای که تئاترش بحرانهای آن را رصد میکند و گزارش میدهد سرمایههای ملیاش میلیارد میلیارد به سرقت نمیرود و آرزو باختگی، اختلال هویتی، اضطراب و خشونت و تبعیض و فساد سیاسی و جامعهگریزی و صورتهای متفاوت فقر گریبانگیر آن نمیشود. توسعهای میشود که در سالنهای تئاتر آن مردم و مسئولان به تماشای انسان مینشینند تا جهانی بیافرینند که در آن هیچ نیرویی نتواند به حقیقت فرمان دهد. جهانی که در آن روش دوستداشتن انسان درک این واقعیت است که ممکن است از دست برود.