یک روز موجود عجیبی به نام «پاتال»، از میان کره جغرافیا که مادرش برای او خریده بیرون میآید تا همه آرزوهایش را برآورده کند. از آن پس، با نیروی شگفتانگیز پاتال، نه تنها آرزوهای وحید، بلکه آرزوهای خواهرش «شیرین» و دوستانش «محسن» و «حمید» هم برآورده میشود. وحید به جای پدر به اداره و پدر به جای او به مدرسه میرود. مادر، دخترک کوچکی میشود و شیرین جای او را میگیرد. محسن هر چه بگوید، همه گوش میدهند و بر خلاف گذشته، همه بزرگترها نه تنها حمید را از خوردن منع نمیکنند، بلکه مدام به او دستور میدهند که بیشتر بخورد! این تصاویری از فیلم کودک «پاتال و آرزوهای کوچک» است که سال ۱۳۶۸ در سینماهای کشور اکران شده و حالا برای دهه شصتیها حسابی خاطرهساز است. اما این فیلم دهه شصتی، حالا برای بچههای دهه هشتادی هم شادیآفرین شده و بعد از توزیع آن در شبکه سینمای خانگی، امروز با حضور عوامل فیلم در فرهنگسرای امید بازپخش میشود.
افتتاح کانون نوجوانان
اکران فیلم پاتال و آرزوهای کوچک بهانه ای است برای تشکیل کانون نوجوانان در فرهنگسرای امید ، «زهرا اشرفی»، مدیر فرهنگسرای امید در این باره میگوید: «بعد از بررسیهای زیادی که انجام دادیم، متوجه شدیم مخاطب فرهنگسرای امید، بیشتر قشر سالمند هستند. علیرغم اینکه ما به این قشر خیلی احترام گذاشته و به زودی برنامههای ویژه این گروه را هم به اجرا در میآوریم، به فکر راهاندازی کانونی ویژه نوجوانان منطقه افتادیم.»
وی ادامه میدهد: «از آنجایی که مقتضای سن این قشر، دیدن کارتون و فیلمهای کودکانه است، شروع کار کانون را با پخش فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» و همچنین دعوت از عوامل این فیلم آغاز کردیم. ضمن اینکه ما تاکنون در این فرهنگسرا، پخش و نقد فیلم نداشتهایم و این موضوع میتواند نقطه آغازی برای پرداختن به این امر هم باشد.»
چرا پاتال؟
پخش فیلم که تمام میشود، «مسعود کرامتی»، کارگردان فیلم، «فرشته طائرپور»، تهیهکننده و «علیرضا رئیسی»، بازیگر نقش «محسن» روی سن میآیند تا ساعتی در جمع بچهها و خانوادههای آنها صحبت کنند. ابتدا کرامتی درباره چگونگی نامگذاری شخصیت کارتونی و خیالی داستان میگوید: «در اصطلاح عام رایج، افراد خیلی مسن را با عبارت «پیر و پاتال» نام میبرند، ما هم به همین دلیل نام شخصیت خیالی داستان که یک موجود ۲ هزار ساله بود را، پاتال گذاشتیم.»
کرامتی در ادامه با سوالی از سوی منتقد حاضر در جلسه مواجه میشود که چرا پایان داستان، یکباره و غافلگیرانه است؟ وی در جواب میگوید: «داشتن آرزوهای کوچک برای بچهها، امری طبیعی است؛ اما در این فیلم خواستیم نشان بدهیم که اگر قرار باشد همه آرزوهای آنها تحقق پیدا کند، تبعات خوشایندی ندارد و حاصل آن، به وجود آمدن دنیایی بینظم و آشفته خواهد بود. به همین دلیل بچههای داستان در پایان از وضع پیش آمده پشیمان میشوند و درخواست میکنند تا اوضاع به روال گذشته برگردد؛ که در نتیجه پاتال غیب میشود.»
بعد از کارگردان فیلم، نوبت به خانم طائرپور، تهیه کننده فیلم پاتال میرسد تا بعد از توضیحاتی پیرامون فیلم، از کارهای در دست اقدام خود بگوید. وی با بیان این مطلب که امروزه فیلم ساختن سخت و گران شده، میگوید: «در حال حاضر فیلم ساختن بسیار گران شده و این در حالی است که بسیاری از مردم به جای آمدن به سینما، ترجیح میدهند نسخه کپی فیلم را ببینند. البته که من در حال حاضر یک نوه ۴ ساله دارم و خیلی دلم میخواهد باز هم بتوانم برای سینمای کودک و نوجوان، فیلم بسازم. سالهای گذشته خیلی سالهای خوبی برای سینمای کودک نبود و امیدوارم سالهای پیش رو، شاهد تحولی در این زمینه باشیم.»
«علیرضا رئیسی»، بازیگر نقش محسن که حالا جوانی ۳۲ ساله است هم در تایید صحبتهای طائرپور، میگوید: «امیدوارم روزی برسد که بچههای ایرانی فیلم ایرانی از نسل خودشان و برای خودشان داشته باشند.»
فیلم را با ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان ساختیم
«فاطمه طائرپور»، تهیه کننده نامآشنای کشور که ساخت فیلمهای گلنار، مدرسه پیرمردها، پسر مریم، یکی بود یکی نبود، نخودی، وقتی همه خواب بودند، زن دوم، آینههای روبرو و ... را در کارنامه خود دارد، درباره چگونگی ساخت فیلم پاتال میگوید: «فیلمنامه را آقای رضا کیانیان و مهدی سجادهچی آوردند. تغییراتی روی آن اعمال شد و فیلم در سال ۶۸ با ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار توان ساخته شد. در همان سال فیلم به اکران درآمد و با بلیطهای ۱۰ تومانی سینما، حدودا ۱۲ میلیون تومان فروخت و جزو فیلمهای ماندگار سینمای کودک شد.»
وی در ادامه با بیان این مطلب که درباره فیلمهای کودک، مولفه زمان بیمعناست، ادامه میدهد: «فیلم پاتال به تازگی برای اولین بار وارد شبکه سینمای خانگی شد و اتفاقا بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این در حالی است که بسیاری تصور میکردند چون فیلم قدیمی است، بازار فروش خوبی نخواهد داشت. به نظر من درباره فیلم کودکان، زمان وجود ندارد و هر ۵، ۶ سال، یک نسل جدید به وجود میآید که میتوانند مشتری این فیلمهای کودکانه شوند.»
سینما، من را انتخاب کرد
بازیگر نقش «محسن» که حالا جوانی ۳۲ ساله است، خیلی اتفاقی پا به عرصه بازیگری گذاشت.
«علیرضا رئیسی»، بازیگر نقش محسن در فیلم پاتال، خیلی اتفاقی به جمع بازیگران این فیلم پیوسته است. خودش در این باره میگوید: «روزهای ابتدایی مهرماه بود و من تازه به مدرسه رفته بودم که یک روز آقای کرامتی به مدرسه ما آمدند تا برای فیلم پاتال بازیگر انتخاب کنند. گویا من نظر ایشان را جلب کردم و برای بازی در نقش محسن، انتخاب شدم.»
از او میپرسم حفظ دیالوگ و بازی در فیلم سینمایی برای یک کودک ۶، ۷ ساله، سخت نبود؟ که میگوید: «جو فیلم به قدری خوب بود که برای من مثل بازی جا افتاده بود. اما جالبترین چیز برایم واکنش مردم بود. وقتی با پدر و مادرم بیرون میرفتم لپم را میکشیدند، محکم بغلم میکردند و اینها بیشترین چیزی است که از پاتال به یاد دارم.»
رئیسی بعد از بازی در فیلم پاتال، پیشنهادهای کاری زیادی داشت تا جایی که تا سن ۲۳ سالگی، ۸ فیلم بلند سینمایی و ۱۲ سریال بازی کرد، اما در ۲۳ سالگی بازیگری را کنار گذاشت و برای تحصیل به خارج از کشور رفت. وی حالا با داشتن مدرک کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی بازگشته تا باز هم برای سینمای کودک کار کند.
کارگردان فیلم پاتال، از تجربه کارگردانی اولین فیلم خود میگوید
بازیگرها، دوستانم در تئاتر بودند
«مسعود کرامتی»، کارگردان نامآشنای کشورمان هم مهمان ویژه فرهنگسرای امید بود. وی درباره تجربه اولین کارگردانی خود در فیلم پاتال و آرزوهای کوچک میگوید: «موضوع فیلم به نظرم خیلی جذاب بود، برای همین هم کار را قبول کردم. این کار اولین فیلم من بود و از آنجایی که خودم بازیگر تئاتر بودم، برای بازیگران بزرگسال فیلم از دوستانم در تئاتر دعوت کردم. برای نقش بچههای داستان به جز «شراره مدنی» در نقش شیرین و «حمیدرضا مرادی» در نقش حمید که از قبل میشناختم، برای نقشهای وحید و محسن که آنها را «علی آقایی» و «علیرضا رئیسی» بازی کردند، به مدارس رفتیم و از بین بچههای مدرسه، نفراتمان را کامل کردیم.»
کرامتی در جواب این سوال که چرا فیلمهای کارتونی قدیمی، حتی در زمان بازپخش هم با استقبال زیادی مواجه میشود، میگوید: «متاسفانه ما در ایران خیلی سینمای کودک نداریم و به جز همان چند فیلم موفق دهه ۶۰، عملا چیزی با عنوان فیلم کودک در تاریخ سینمای ما پیدا نمیشود. به همین دلیل وقتی بحث از سینمای کودک میشود، چارهای جز بازپخش همان چند فیلم دهه ۶۰ وجود ندارد. امیدوارم روزی برسد که آنقدر کارهای تازهای در این عرصه تولید شود که دیگر نیازی به بازپخش فیلمهای قدیمی برای بچهها نباشد.»