در تازهترین برنامه نمایش فیلم مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که بعدازظهر روز گذشته (یکشنبه چهاردهم شهریورماه) برگزار شد ابتدا مستند «سارا» ساخته هادی شریعتی به نمایش گذاشته شد و سپس این فیلم با حضور فرشاد فداییان (تدوینگر فیلم) و پیروز کلانتری (منتقد مهمان) مورد بررسی قرار گرفت.
به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در ابتدای جلسه که با استقبال چشمگیر علاقهمندان سینمای مستند روبهرو شد ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم مرکز خطاب به کارگردان این فیلم گفت: «نخستین پرسشی که ذهن تماشاگران این فیلم را به خود اختصاص میدهد این است که میخواهند بدانند چه شد تصمیم به ساخت این فیلم گرفتید؟ و از چه زمانی به این نتیجه رسیدید که بهتر است از تصویرهای شخصی و خانوادگی خود یک فیلم مستند بسازید؟»
هادی شریعتی که در مستند «سارا» به بیماری کمیاب دختر خردسال خود پرداخته، در پاسخ به این پرسش گفت: «تقریباً شش سال پیش همه چیز داشت خیلی خوب پیش میرفت و من و همسرم که از جواب آزمایشها و سونوگرافی رضایت داشتیم در انتظار تولد دخترمان بودیم؛ اما در روز تولد سارا از پچپچ پزشک و دستیاران او حدس زدم که احتمالاً اتفاق بدی باید افتاده باشد. روز بعد متوجه شدم که مشکل مورد نظر، نابینایی مادرزادی دخترم است که متاسفانه به دلیل انتقال یک نوع بیماری خاص در دوران بارداری اتفاق افتاده است.»
وی با اشاره به دشواری پذیرش این موضوع برای خود و همسرش گفت: «وقتی با خودم خلوت کردم به فکر ساخت چنین فیلمی افتادم و گفتم شاید در طول فعالیت فیلمسازیام فقط بتوانم یک فیلم مهم بسازم که احتمالاً همین فیلم خواهد بود. از این نظر مستند «سارا» سختترین و مهمترین فیلمی است که تا به حال ساختهام.»
شریعتی افزود: «اوایل چندان مطمئن نبودم که دارم کار درستی انجام میدهم یا نه، چون فکر میکردم ساخت فیلم از دخترم در آینده میتواند به او آسیب برساند و حتی شاید زمانی که بزرگ شد بهخاطر ساخت این فیلم از من بازخواست کند. به همین دلیل در میانهی راه از انجام این کار منصرف شدم، اما در نهایت پس از مشورت با تعدادی از دوستان مصمم شدم این فیلم را بسازم.»
وی گفت: «فیلم به نمایش درآمده حاصل حدود پنج سال تصویربرداری من از رشد دخترم سارا و گذر او از دوران خردسالی است.»
شریعتی سپس در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی نحوه تدوین این فیلم گفت: «من در وهله اول با استفاده از نماهایی که در اختیار داشتم نسخهی اولیهی تدوین این فیلم را انجام دادم، اما از بازخوردهایی که از نمایش آن نسخه برای تعدادی از دوستان و همکاران به دست آوردم متوجه شدم در فیلم تدوینشده، نوک پیکان همه آسیبها به سوی دخترم ساراست و این چیزی نبود که دنبالش باشم.»
شریعتی افزود: «یکی از دوستان فیلمساز به من گفت: «اگر میخواهی فیلمت سر و شکل درستی داشته باشد فقط از فرشاد فداییان برای انجام این کار کمک بگیر.» وقتی به آقای فداییان مراجعه کردم ایشان سرگرم کارهای دیگری بود و روزهای شلوغی داشت، اما حدس میزنم فقط بهخاطر سارا حاضر شد تدوین این فیلم را برعهده بگیرد.»
وی همچنین گفت: «مشورت و کمک گرفتن از برخی پیشکسوتهای عرصه مستندسازی نظیر فرشاد فداییان و پیروز کلانتری حس بسیار خوبی دارد و در ضمن، خود به تنهایی مثل یک دانشگاه است.»
فرشاد فداییان در توضیح نحوهی تدوین «سارا» گفت: «پیش از این، تدوین هشت فیلم دیگر را هم انجام داده بودم اما از آنجا که اغلب مستندهای مورد اشاره، از نظر حجم و جنس تصویر پراکندگی داشت، میتوان گفت این فیلمها کمی آشفته بود و البته برای سر و شکل گرفتن به کار بیشتری نیاز داشت.»
وی با اشاره به جذابیت سوژه بهعنوان عاملی برای پذیرش تدوین فیلمها گفت: «وقتی نسخه اولیه مستند «سارا» را دیدم مجذوب شخصیت این کودک شدم و تصمیم گرفتم تدوین این فیلم را بر عهده بگیرم.»
فداییان سپس با اشاره به عدم جایگاه مناسب شخصیت سارا و مادرش در نسخهی اولیه فیلم گفت: «ما از حالا باید به آیندهی این کودک فکر میکردیم و جلوی بروز مشکلاتی در آینده را میگرفتیم.»
وی افزود: «ممکن است سارا در آینده بینایی خود را به دست بیاورد ولی میتوان گفت امروز در این فیلم سارا به نوعی از همهی ما بیناتر است. او ظاهراً نابیناست اما فراست بیناییاش به گونهی دیگری نیرومندتر از همهی ما جلوهگر شده است.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. پیروز کلانتری با اشاره به این که در مسیر مشاورههای کارگردان فیلم به او مشاوره داده گفت: «وقتی نسخهی اولیهی این فیلم را دیدم، با آن خیلی مشکل داشتم. به نظرم فیلم به دست نیامدهای بود که به کار بیشتری نیاز داشت.»
وی افزود: «نقش چندانی در شکلگیری فیلم نداشتم اما احتمالاً در کنار دیدگاه سایر دوستان، نظر من هم در تغییر مسیر فیلمساز و تلاش او برای بهتر شدن این فیلم تاثیر داشته است.»
کلانتری همچنین در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان در بارهی امکان حضور این فیلم در دستهی مستندهای روزنگار گفت: «در سالهای اخیر مستندهایی ساخته شده که به نظر میرسد در آنها عنصر روایت به صورت شناختهشده به کار نرفته و به نوعی میتوان گفت در حال لحظهنگاری از موضوعها و موقعیتهای روزمره هستند. به نظر میرسد فیلم «سارا» هم چنین خصوصیتی دارد.»
وی سپس با اشاره به رها بودن این نوع فیلمها و عدم اتصال آنها به موضوع اصلی گفت: «مشکلی که این نوع طبقهبندیها دارد این است که دست و پای فیلمساز را برای استفاده از شکل دیگری از روایت و طرح موضوع میبندد و باعث میشود جذابیتها و تنوع آن در دل تعاریف موجود گم شود.»
کلانتری در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به هوشمندی به کار رفته در ساخت مستند «سارا» گفت: «این فیلم در ارتباط با فضای زیست خانوادهای که در کانون توجه آن قرار دارد به شکلی حرفهای اما پنهانکارانه ساخته شده است.»
وی ضمن اشاره به مینیمالیسم به کار رفته در فیلم «سارا» و آثار مشابه آن گفت: «این نوع فیلمها قرار نیست به تماشاگر اطلاعات یا گزارشی ارائه دهند و در ضمن بنا ندارند خودبیانگر باشند.»
کلانتری همچنین با انتقاد از حجم موسیقی به کار رفته در این فیلم گفت: «موسیقی در این فیلم، القای حس و حضوری را میکند که شاید بتوان گفت خود فیلم چندان طالب آن نیست.»
هادی شریعتی در بخش پایانی این جلسه گفت: «ساخت مستند از اعضای خانوادهی خود و در درازمدت نیازمند جسارت بسیار زیادی است که یکی از آنها راه دادن دوربین به حریم شخصی است.»
وی با اشاره به نقش و تاثیر پررنگ تدوینگر فیلم در شکلگیری ساختار نهایی آن گفت: «هر بار که فرشاد فداییان صحنهای را تدوین میکرد احساس میکردم دریچهی تازهای رو به من باز شده است. البته گاهی نسبت به کار ایشان مقاومت میکردم اما وقتی موضوع را با خودم تحلیل میکردم و آن را کنار تجربهی ایشان در مستندسازی میگذاشتم متوجه میشدم چه اتفاقی برای فیلم افتاده و در حقیقت به کشف تازهتری رسیدهام.»
کلانتری در بخش پایانی این جلسه با اشاره به این که هرکدام از اعضای خانواده، بخشی از کارگردانی فیلم را برعهده داشتهاند گفت: «این نوع فیلمها اساساً قرار نیست زندگی را به ابزاری برای شکل دادن فیلمی جدا از خود زندگی تبدیل کنند و این در حالی است که در سالهای اخیر تلاش میشود تا فیلمهای مستند با جاذبهی فیلمهای داستانی و روی پردهی بزرگ سینما به نمایش گذاشته شود.»
وی ضمن تاکید بر نقش رسانه بر تعریف ریتم و روایت در سینمای مستند گفت: «به نوعی میتوان گفت با انجام این کار اقدام به قتل سینمای مستند کردهایم؛ در حالی که این نوع سینما میتواند کارهای دیگری انجام دهد که از عهدهی رسانه برنمیآید.»