شب گذشته - جمعه ۲۸ دیماه_ برنامه "معرفت" شبکه چهار سیما با حضور "غلامحسین ابراهیمی دینانی" استاد دانشگاه به روی آنتن رفت.
"اسماعیل مصوری لاریجانی" استاد دانشگاه و مجری برنامه "معرفت" گفت: جلسه گذشته خطبهای از حکیم فردوسی را تحت عنوان "در آفرینش عالم" مطرح کردیم و از تفاسیر استاد ابراهیمی دینانی بهره بردیم.
در این جلسه همان بحث را ادامه میدهیم.
منصوری لاریجانی چند بیتی از شاهنامه فردوسی را قرائت کرد:
که او هست برتر زهر برتری/ توانا و داننده از هر دری
دو گیتی پدید آید کاف و نون/ چه فرمان دهی بر فزون
چو گوید بباش آنچ گوید بدست/ همو بود تا بود و تا هست هست
ابراهیمی دینانی درخصوص اشعار فردوسی بیان کرد: فردوسی از توحید و قدرت لایتناهی حق سخن میگوید، این مرد بزرگ با اینکه از تاریخ ایران سخن میگوید ولی بیشتر اندیشههای او قرآنی است. فردوسی در این بیت شعر به "کاف" و"نون" اشاره کرده است.
وی ادامه داد: همه هستی نتیجه "کاف" و "نون" است این بیت شعر اشاره به آیه شریفه انما امره اذا شیئاً ان یقول له کن فیکون دارد که خداوند کل هستی را با یک کلمه "کاف" و "نون" آفرید. در عربی "کن" یعنی "باش".
این استاد دانشگاه گفت: وقتی که فردوسی از "کاف و نون" صحبت میکند یعنی از قرآن کریم مدد گرفته است.
فردوسی چهار قرن فرهنگ اسلامی و چندین قرن ایران باستان را پشت سر گذاشته و مجموع این موارد را در خاطره آگاه و ناآگاه خود دارد.
ابراهیمی دینانی اظهار داشت: فردوسی وارد میدان توحید شده و موحدانه صحبت میکند.
سراسر کتاب حماسهی فردوسی شعر بوده اما شعر توحیدی و حماسی است. در جهان حماسههای مختلفی همچون ایلیاد و ادیسه، پارسیفال داریم که قرنها مانده و اهل معرفت آنها را مطالعه میکنند.
وی تصریح کرد: حماسهی فردوسی با دیگر حماسههای جهان فرق میکند، حماسی او اخلاق و توحید است. فردوسی هستی را نتیجه "کاف و نون" میداند اما او خردمند بوده و خردمندانه سخن گفته است.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به این نکته که چند خصلت در کتاب فردوسی برجسته است، افزود: فردوسی به زمان و زمین تکیه دارد و بر این باور است که زمان در زمین میگذرد و در ملکوت اعلی زمان نیست در آنجا دهر و سرمد است.
وی ادامه داد: سرمد با زبان فرق میکند، سرمد تغییر و تحول نیست، زمان گذرا است و همه این حوادث نیک و بد است در گذرا بودن عالم تحقق پیدا میکند، چون عالم میگذرد و نیک و بد در آن وجود دارد.
دینانی گفت: انسانها در زندگی با حوادث گوناگونی روبرو هستند. عالم، عالم حادثه است.
حادثه با زمان ایجاد شده و ذات زمان تحول است. زمان یعنی تحول، دگرگونی، تغییر، گذرا بودن و لحظهای درنگ ندارد.
وی درخصوص این بیت شعر گفت: "بود است" یعنی آنچه گفته است. فردوسی در این بیت شعر، زمان را معنی میکند. ما زمان را به گذشته، حال و آینده تقسیم میکنیم اما از نظر فلسفی حال یعنی نه گذشته است و نه آینده، آنجا که گذشته تمام شده پایان و آنجا که میخواهد آغاز شود یک نقطه است. نقطه طول، عرض و عمق ندارد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در حین حال همه چیز "آن" است یعنی زمان به آنات لایتناهی قابل تقسیم بوده ولی از کنار هم گذاشتن آنات تشکیل نمیشود.
دینانی بیان کرد: ما در "لحظه" و یا "آن" عرفی زندگی میکنیم یعنی چند دقیقه مختصر است، اما "آن" فلسفی آنجاست که گذشته تمام شده و هنوز آینده نیست، آنجا پایان است و پایان وجود ندارد.
وی تصریح کرد: فردوسی زمان را یک اتصال واحد میداند، این تقسیمبندی وهمی است، این تقسیمبندی که ما از گذشته حال و آینده میکنیم وهمی بوده، زمان یک اتصال واحد است از بیآغاز تا بیانجام، اما در عین حال فردوسی به زمان و زمین خیلی تکیه دارد. و این زمان که در زمین است را پایانپذیر میداند.
دینانی ادامه داد: یک "بیکران" داریم، زمانی که ما در آن زندگی میکنیم پایانپذیر راست ( کرانه دارد) و همه ما را پیر میکند و همه را به نابودی میکشاند.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به این نکته که زمان با یک دست همه را نابود و با دست دیگر میسازد، افزود: این زمان پایانپذیر است برای اینکه تحول داشته نابود میکند و میسازد.