هنرهای ایرانی انعکاسی از باغ بهشت
هنر جلوه والای روح آدمی ست. در حقیقت می توان هنر را نشانه میل انسان به تعالی دانست. ابزاری که آمال و آرزوهای دور و دراز انسان را نمود می بخشد و جان او را صیغل می دهد. اما آنچه هنرهای ایرانی را به عنوان یکی از متعالیترین گونههای هنری حایز ارزش میکند؛ نمایش جهان بالا در آن است.
تاريخ : يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۰
نکتهای که هنر ایرانی را از هنر سایر ملل متمایز میکند در همین ویژگی نهفته است. هنرمند ایرانی جهان را چون همتایان غربی خویش تجسم نمی کند. جهان برای او به منزله نبرد خیر و شر در هنر شرق دور هم نیست. او جهان را گذرگاهی میبیند به سوی عالم غیب. به همین سبب عناصر هنریاش را از طبیعت اشیاء متمایز نشان میدهد و جهان آثارش را به گونهای فرازمینی خلق میکند.
هنرمند ایرانی برای نمایش آثارش از رمزهای عرفانی کمک می گیرد؛ چراکه جهان را محدود به عناصر آشنای غربی نمیداند. او از توصیفات عارفانه برای تجسم کمال در آثارش کمک میگیرد. در حقیقت ویژگی بارز هنر ایرانی در نمادپردازی هنرمند ایرانی نهفته است. هنرمندی که برای کوچکترین ضربه قلم خود، به نمادپردازی دقیق و ریشهدار در اثرش می پردازد. در خیال هنرمند ایرانی زیباترین جلوه آفرینش بالاترین جایگاه را در تجسم خداوند، داراست. به همین سبب گل در هنر ایرانی جلوه محبوب است و دلداده همیشگیاش یعنی بلبل جلوه عاشق. در هنر ایرانی هر جا که اثری از گل هست؛ پرندهای نیز در نزدیکیاش به تصویر کشیده میشود. پرندهای که به نشان تواضع اندکی پایینتر از گل به تصویر درآمده و به نشان تحیر، به گل خیره شده. چنین نمایشی تنها در هنر ایرانی جلوهگر می شود. هنرمند ایرانی در تجسم سایر عناصر بدین حد سختگیرانه عمل میکند. شاید بتوان گفت همه عناصر در هنر ایرانی قرینهای برای عوالم عرفانیست. گرفت و گیرها، نقوش اسلیمی و خطایی، و بسیاری موارد مشابه را میتوان از این دسته دانست.
شاید یکی از بارزترین این نمادپردازی را در نمایش خطوط اسلیمی و خطایی میتوان دید. نقوش اسلیمی همواره پیچیده در نقوش خطایی به نمایش در آمدهاند. اسلیمیها نماد کمال حیوانیاند و خطاییها نماد کمال نباتی. به همین سبب است که هرگز بندهای خطایی از روی بندهای اسلیمی عبور نمیکنند و همواره آنها را در پشت بندهای اسلیمی مشاهده میکنیم؛ چراکه بنا بر مراتب وجود؛ حیوان از نبات جایگاه ممتازتری دارد.
نمونه بارز دیگر از تجلی عرفان در هنر ایرانی را میتوان نبرد سیمرغ و اژدها دانست. سیمرغ همیشه بر اژدهای پلیدی چنگ انداخته و بر او غلبه کردهاست. نمودهایی ازین دست در هنر ایرانی بسیار است. رنگها نیز به عنوان ارکان آثار هنری ایران، برگرفته از همین نمادپردازی عرفانیاند. طلایی به عنوان والاترین رنگ در هنر ایرانی نمادی از ذات حق است. ثبات و درخشش طلایی چنان این رنگ را منحصر به فرد میکند که هیچ رنگی به آن مرتبت نمیرسد. این رنگ در نقش شمسه که برگرفته از دایره و کاملترین فرم در نگاه عرفانیست؛ صفات ثبوتیه خداوند را متجلی میشود. این رنگ همیشه والاتر و در جایگاهی بالاتر از رنگ نقرهای به کار میرود. نقره نماد کمال انسانیست و به همین سبب همیشه در ابعادی محدودتر از مرتبه کمال خداوندی به کار میرود.
به هر روی کمال در هنرهای ایرانی به وسعتی است که نمیتوان آن را در نوشتاری کوتاه مورد بررسی قرار داد.