دایهی مهربانتر از مادر؛
دراماتورژی حیات تازه بخشیدن به تئاتر است
تاريخ : دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۵
« دایهی مهربانتر از مادر » اگرچه در ادبیات شفاهی و امثال و حکم ایرانی معنایی این گونه دارد که «دایه» از «مادر» مهربانتر نیست؛ اما از مادر بیشتر شرایط کودک را می شناسد و با او می زید و شاید از کم و کیف حضور او در زمان و مکان آگاه است و کمتر نگاه احساسی به او دارد.
در معنای واژگانی، دراماتورژی،« صنعت یافتن ساخت اثر نمایشی ست که به طور جمعی صورت می گیرد.» دراماتورژ در واقع یک سازنده است. او وظایف متعددی را انجام می دهد که اگرچه ممکن است در ایران این اتفاقات در یک فرد جمع نشده باشد یا اگر هست ترجیح می دهد نام کارگردان برخود بنهد تا «دراماتورژ» اما از جمله این کارها می توان به انتخاب و آماده سازی متن نمایشنامه برای اجرا، مشاوره با بازیگران و کارگردان، همنشینی یا شناخت ذهنی تماشاگر و به نوعی حرکت دادن و تربیت او و کارهای متعددی دیگری که در این حوزه مهم به شمار می آید اشاره کرد . شاید در این شرایط بیراه نباشد اگر بگویم «دراماتورژ» نقش سنگ محکمی را دارد که همه عناصر تئاتر خود را به او می زنند تا معیار و عیار آن ها مشخص شود.
به بیان دیگر «دراماتورژ» موقعیت ویژه نمایشنامه و دیگر عناصر را در یک ترکیب «همزمانی» و «درزمانی» مورد بررسی قرار داده و جایگاه آن را تعیین و تعریف می کند. همزمانی به این معناست که «دراماتورژ» آثاری که در یک دوره تاریخی با شرایط موجود ساخته می شوند را مورد بررسی قرار می دهد تا ببیند موتیف های احتمالی و پرداختن به مضامینی ازلی ابدی در این همزمانی تا چه حد به پختگی رسیده است. از طرف دیگر در بررسی «درزمانی» دراماتورژ اثر را در یک موقعیت تاریخی مورد بررسی قرار می دهد و اگر اثر، نیازی به پیش اندیشی تاریخی یا پیش زمینه ای تاریخی دارد به آن متذکر می شود و اضافه می کند، در واقع دراماتورژ عهده دار نظم و سازماندهی وجوه متعدد فعالیت در تئاترهای رپرتواری و پژوهش اختصاصی برای تولید و اجرا است. یک نظریه پرداز آلمانی به نام مارتین اسلین می نویسد علاوه بر کارکردها و وظایفی که در بالا شرح داده شد، بخش های دراماتورژی در آلمان وظیفه طرح ریزی جدول زمانی اجرا را نیز عهده دارند.
دراماتورژها نه فقط باید نمایشنامه ها را در آلمان انتخاب کنند بلکه باید آن ها را متناسب با شخصیت های شرکت یا گروه خاص خود برگزینند و از میان نقش های مطلوب سهم منصفانه ای برای همه بازیگران اصلی تدارک ببینند.
در تئاتر معاصر نقش دراماتورژ گوناگون و بسته به شرایط و نوع اجراست. او با کارگردان، نمایشنامه نویس، گروه و در مواقعی با تهیه کننده احتمالی از نزدیک کار می کند.
او مراقب تجزیه و تحلیل اصلی وایده های به کار گرفته شده در اجراست و باید مطمئن شود که دیدگاه های کارگردان ، گروه، نویسنده از طریق طراحی صحنه، نور، صدا و لباس برای آن مرکز اجرا (سالن) و تماشاگر خاص مناسب است. دراماتورژ خواننده متن و تنظیم کننده اجراهاست و گوشی شنوا و منبعی بزرگ برای کسانی است که درگیر اجرا هستند.
با این تعاریف و توضیحات بیراه نیست اگر حرفه دراماتورژی را حرفه ای بدانیم که وظیفه اش واکاوی مستقیم و غیر مستقیم وجوه فکری و زیبایی شناختی مورد نظر کارگردان، طراحان و بازیگران است.
در پایان این که دراماتورژ اگر آفریننده خود واژه ها نباشد دست کم سخنگوی آن ها است. او مدافع ایده و اندیشه در تئاتر است در شرایطی که تئاتر ممکن است از اندیشه نهی شود.
در واقع اگرچه ممکن است به ظاهر و در برداشتی سطحی این جمله اغراق آمیز به شمار رود، اما بدون دراماتورژ تئاتر واقعی وجود ندارد. دراماتورژ با معمار، باستان شناس کاشف، انتقال دهنده و مفسر حقیقی متن نمایشنامه، اهم از باستانی یا مدرن است؛ او یک نمایشنامه ساز است برای همه اعصار یا برای نقاط عطف سنت نمایشی.
رابطه دراماتورژ با اجرای نمایش همچون رابطه مکانیک با ماشین است که اگرچه آن را نساخته اما از چگونگی کارکرد و خلل های احتمالی بر آن واقف است و می توان آن را اکیپ شناسی و اشکال را مرتفع کند.
امیرحسین مکاریانی