اردشیر اروجی در گفت و گو با هنرنیوز در پاسخ به این پرسش که استعفا نجفی به بهانه بیماری قلبی چه آسیبی به سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری میزند ؟ گفت: در حال حاضر هرچند در مورد استعفای آقای نجفی شایعاتی چون بیماری قلبی، فشار زیاد کار و رفتن به سازمان برنامه و بودجه مطرح است اما به نظرم حقیقت امر این است که ایشان هرچند کارنامه درخشانی در حوزه آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه داشتند اما هیچ تجربهای در حوزه پرتنش و سیاسی شده سازمان میراث فرهنگی نداشتند. ایشان به عنوان مدیر فرهنگی با پیشینه کاملاً فرهنگی وارد این عرصه شدند غافل از این که مدیریت فرهنگی با مدیریت سازمان میراث فرهنگی که یک تنه به اندازه سه وزراتخانه تنش و چالش دارد، فرق میکند. ایشان عطای این سازمان را به لقایش بخشیدند.
او ادامه داد: انتصابات آقای نجفی در حوزههای مختلف او را با بنبست مواجه کرد و شاید راهی جز استعفا و رفتن به حوزهای دیگر برایشان باقی نگذاشت. انتخاب آقای حجت به عنوان قائم مقام و معاون میراث فرهنگی و آقای بهشتی به عنوان مشاور نخستین اشتباه ایشان بود چرا که این دو در حوزه میراث فرهنگی با دو طیف فکری کاملاً متضاد کنار هم قرار گرفتند. بهشتی خواستار نوسازی،بازآفرینی و احیاست و حجت خواهان حفاظت و مرمت. حال گروهی در حوزه میراث فرهنگی پشتیبان افکار بهشتی و گروهی پشتیبان افکار حجت هستند.
اروجی تأکید کرد: از سویی دیگر انتخاب آقای مرتضی رحمانی موحد با سبقه وزارت امور خارجه چه دردی از گردشگری ایران دوا میکند. حضور تعداد زیادی متخصص گردشگری و انتخاب فردی از خارج گردونه گردشگری ماحصل خوبی به ارمغان نمیآورد چرا که به صرف برداشتن تحریم و تغییر نگاه جهان به ایران که باعث افزایش گردشگر ورودی میشود و یا باز به دلیل کاهش قیمتها در داخل و وجود آرامش نسبی در کشور و احتمال افزایش سفر داخلی نمیتوان کارنامه ایشان طی این مدت را مثبت ارزیابی کرد. چون این افزایش به عوامل بیرون سازمان گردشگری باز میگردد نه داخل سازمان.
او گفت: این درحالی است که آقای نامور مطلق نیز یک چهره فرهیخته دانشگاهی است نه یک کارشناس و متخصص صنایع دستی. طبیعی است که نمیتوان با تئوریهای صرف دانشگاهی صنایع دستی یک کشور را اداره کرد.
وی اظهار کرد: این درحالی است که در شورای انتصابات نیز افرادی چون آقایان سمیعالله حسینی مکارم معاون توسعه و مدیریت( از دوستان آقای نجفی در آموزش و پرورش و نخستین فرد منصوب از سوی ایشان) و اسدالله درویش امیری - معاون امور حقوقی، مجلس و استانهای این سازمان – حضور دارند که شاید علی رغم تلاش این گروه در کنار حجت برای انتخاباتی شایسته، هیچ کدام به توافق مطلوب نرسیده و اختلاف نظر آنها باعث خروجیهای عجیب و غریبی در حوزه انتصابات استانی شده که برای بسیاری از کارشناسان هر سه حوزه حیرتآ ور است و آنها را با نوعی سرخوردگی مواجه کرده است.
این کارشناس میراث فرهنگی و گردشگری خاطر نشان کرد: ترکیب کنونی سازمان میراث فرهنگی ترکیبی ناموزون است که آهنگ خروجی آن بیشتر غم بر دل سازمان میراث فرهنگی میافزاید تا این که غمی از آن بکاهد.
وی با ابراز تأسف از تغییرات پی در پی در سازمان میراث فرهنگی تصریح کرد: اکنون نجفی به هر دلیلی از این سازمان خواهد رفت اما آنچه بیش از همه دلنگرانیهای جامعه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را تشدید میکند گزینههای احتمالی چون آقای مسعود سلطانیفر (عضو شورای شهر تهران و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام) و آقای سیدرضا صالحی امیری است. ممکن است این افراد هم مانند آقای نجفی کارنامه درخشانی در حوزه مدیریت خود داشته باشند اما این دال بر شایستگی آنها برای حوزه از هم متلاشی شدهای مانند سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری نیست.
اروجی خاطر نشان کرد: انتخابهای آقای نجفی اثبات کرد سازمان میراث فرهنگی تنها با حضور متخصصان خودش میتواند نجات پیدا کند چرا که هرچند شاید هیچ کدام از انتخابات صورت گرفته با سونیت یا اختلاف افکنی بین این سازمان صورت نگرفته اما خروجی آن اثبات میکند انتخاب مدیران غیر متخصص و غیر کارشناس در هر سطح و حوزهای لطمات جبران ناپذیری به همراه دارد.
وی اضافه کرد: من هم مثل دیگران امیدوارم نجفی از این سازمان نرود اما اگر قرار است به هر دلیلی ایشان بروند یکبار برای همیشه مسئولان این مملکت تکلیف این طفل یتیم مهجور را مشخص کنند. آنها یکبار برای همیشه به این موضوع فکر کنند که آیا واقعاً در حوزه میراث فرهنگی احساس خطر میکنند یا نه؟ آیا حفظ میراث فرهنگی برای آنها به عنوان سمبل و شناسنامه هویتی تنها کشور شیعه جهان با سبقه تمدنی وزین در عرصه جهانی مهم هست یا نه؟ آیا آنها متوجه موقعیت حساس ایران در عرصه بینالمللی و خارجی هستند یا نه؟ آیا برای آنها ورود گردشگر به ایران و زدودن تصویر منفی و تروریسم از این مملکت مهم است یا نه؟ آیا گردشگری و صنایع دستی به عنوان صنعت درآمدزای جایگزین نفت برای آنها محل توجه است یا نه؟ آیا حفاظت از صنایع دستی به عنوان هنر این سرزمین و بخشی از صنعت اشتغال زا جایی در اذهان آنها دارد یا نه؟
او ادامه داد: یکبار برای همیشه تکلیف خودمان را روشن کنیم. سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری سکوی پرتاب نیست، پیشانی یک ملت و یک کشور است. سازمان میراث فرهنگی جایی نیست که اگر سیاسیون به هر دلیلی رأی نیاوردند در آن جایگزین شوند.اگر میراث، گردشگری و صنایع دستی را نمیخواهیم تکلیف خودمان را مشخص کنیم و اینقدر با افکار متخصصان، کارشناسان، کارمندان، صنعتگران و جامعه بازی نکنیم. شعار دادن مشکلی از این سازمان حل نمیکند. انتخاب مدیران غیر مرتبط مشکلی از این سازمان حل نمیکند. این فریادی است که سالهاست شنوایی ندارد. دولتها عوض میشوند اما نگاهها تغییر نمیکند. ما با دست خودمان تیشه به ریشه فرهنگ این مملکت میزنیم.