پذیرایی ساده نتوانسته به درستی مفهوم مورد نظرش را به مخاطب انتقال دهد
مسعود فراستی مطرح کرد؛
پذیرایی ساده نتوانسته به درستی مفهوم مورد نظرش را به مخاطب انتقال دهد
مسعود فراستی در برنامه شب گذشته «هفت» با اشاره به اینکه فیلم «پذیرایی ساده» نتوانسته به درستی مفهوم مورد نظرش را به مخاطب انتقال دهد، گفت: فیلم به جای شخصیت‌پردازی، موضوع‌پردازی می‌کند و به دام مفهوم‌زدگی افتاده است.
 
تاريخ : شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۳۲

به گزارش هنرنیوز؛ بخشی از برنامه شب گذشته هفت که جمعه ۲۹ دی ماه روی آنتن شبکه سه رفت، به نقد و بررسی فیلم سینمایی «پذیرایی ساده» با حضور مانی حقیقی کارگردان فیلم و تحلیل فیلم سینمایی «آرگو» و اهدای جایزه به آن در مراسم گلدن گلوب اختصاص داشت.
در ابتدای بحث حقیقی با اشاره به اینکه ایده اصلی فیلم از تعریف کردن خاطره‌ای توسط عباس کیارستمی شکل گرفته است عنوان کرد: ایده اصلی فیلم به گفتگوی مفصلی که من و کیارستمی با هم داشتیم و درباره این مسئله که اگر به یک منطقه بحران‌زده برای تقسیم پول برویم چه اتفاقاتی می‌افتد، باز می‌گردد. بنابراین از سالها قبل دغدغه ساخت این فیلم همچنان در ذهن من بود که درنهایت چهار سال پیش تصمیم به ساخت آن گرفتم. ساختن این فیلم نسبت به کارهای قبلی‌ام آسان تر بود اما مشکلات اصلی بعد از ساخت فیلم به وجود آمد.

وی ادامه داد: الان بدترین زمان برای اکران فیلم است چون قبل از جشنواره فجر است اما همین که این فیلم توانست اکران شود برای من بسیار هیجان‌انگیز بود و به لطف تبلیغاتی که مدیران حوزه هنری برایمان کردند این فیلم با وجود در اختیار داشتن هشت سینما خیلی بهتر از آثار دیگر می‌فروشد و اگر تبلیغات آنها نبود ما حتی اگر ۱۰ برابر هم تلاش می کردیم نمی‌توانستیم با این اندازه مخاطب جذب کنیم.

در ادامه بحث فراستی با بیان اینکه این فیلم به سوالات مخاطب عام جواب نمی دهد و تنها مخاطب خاص را درگیر می‌کند، گفت: تیتراژ این اثر سرپا و نیمه تارانتینویی است و بازی هماهنگ بازیگران در فضای بی‌هویت کاملا شکل گرفت است. مشکل فیلم از بعد از تیتراژ شروع می‌شود حتی اگر مخاطب انگیزه شخصیتها را هم برای دادن این همه پول فراموش کند از همان ابتدا انزجار نسبت به دو شخصیت اصلی در ما شکل می گیرد چون با توهین و تحقیر پولها را به مردم می‌دهند و نگاهی از بالا به پایین دارند.
وی ادامه داد: باید دید چقدر این قصه در مدیوم سینما قابلیت روایت شدن دارد چون این اتفاقات با تغییر چند دکور می تواند در تئاتر هم روی دهد.
حقیقی در این زمینه عنوان کرد: برای من قاب بندی و دکوپاژ کلید ماجراست. این قصه برای من قصه انسانی است و قطعا با مدیوم سینمای باید روایت شود. نمی گویم که ماهیت قصه لزوما سینمایی است اما سینمایی کردن این قصه این حسن را داشت که باعث می شد ما به آدمها، صورت و چشم هایشان نزدیک شویم.
وی ادامه داد: به جز ۲۰ دقیقه آخر این فیلم را تقریبا به ترتیب سکانس فیلمبرداری کردیم و هایده صفی یاری به صورت همزمان فیلم را در تهران مونتاژ می کرد و برای من می فرستاد که در بسیاری مواقع این تدوین من را شگفت زده می کرد.

فراستی در این زمینه گفت: تکیه فیلم روی مونتاژ خیلی کم است. به طور مثال مونتاژ در فیلم هامون بسیار چشمگیر و تاثیرگذار است اما در این اثر فیلم بر پایه مونتاژ استوار نیست و بیشتر بازی‌ها و دیالوگ ها در فیلم تاثیرگذارند و به چشم می آیند.
حقیقی توضیح داد: قصه از طریق چیزهای نگفته شده هم جلو می رود و مخاطب سعی می کند در طول ماجرا معما را کشف کند. تاکید کردن روی برخی از بخش‌های داستان که لزوما جواب معماها نیست و در واقع تاکید بر واکنش ها به جای کنش ها، در مونتاژ فیلم بسیار مهم بوده است.
وی گفت: این فیلم ضدمردمی نیست بلکه از آدم‌ها شاکی است و از دست آنها دلخور. نکته نادرست و ابلهانه‌ای که در نقدها گفته می‌شود این است که این شخصیت‌ها به طبقات پایین اجتماع توهین می‌کنند در صورتی که زن و مرد فیلم بیش از هر کس دیگری در این فیلم از نگاه مخاطب تحقیر می‌شود. من فیلم را برای قشرهای مختلفی فارغ از طبقه نشان دادم اما هر طبقه اجتماعی موضوع فیلم را به خودشان می‌گرفتند و می گفتند که به طبقه اجتماعی آنها توهین شده است.
این کارگردان افزود: زمانی که کسی را تحقیر می‌کنیم در واقع خودمان تحقیر می‌شویم. در صحنه‌های فیلم در واقع یک تحقیر عمومی نشان داده می شود و هر دو گروه متهم هستند. جذابیت فیلم نیز برای من در این بود که تماشاگر بعد از تماشای اثر به عاقبت آدم‌ها فکر می‌کند.
وی در پایان افزود: دوست دارم فیلم بسازم که مخاطب را از لحاظ عاطفی درگیر کند و وجهی از خودش را در یکی از شخصیتها ببیند. بنابراین این مسئله من نیست که به عنوان یک فیلمساز روشنفکر یا مردم پسند معرفی شوم.
فراستی نیز در پایان بحث عنوان کرد: به جای شخصیت پردازی، این فیلم موضوع پردازی می‌کند. فیلم کمی به دام مفهوم افتاده و با این مفهوم‌زدگی نمی تواند احساس خود را به درستی بیان کند و به فیلمی تبدیل شده که مخاطب را پس زده است.
بخش چهره‌ها که به معرفی فعالیت‌های فتحعلی اویسی، جمشید مشایخی، ابراهیم اصغری، علی ژکان، فرشته صدر عرفایی، بیتا فرهی و روح الله سهرابی می پرداخت و همچنین پخش بخش‌هایی از جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که اوایل هفته گذشته برگزار شد از دیگر بخش‌های برنامه شب گذشته بود . تحلیل فیلم سینمایی "آرگو" و واکنش هایی که این فیلم در دریافت جوایزی که در گلدن گلوب دریافت کرده است بخش دیگر برنامه بود.

امیر قادری منتقد مهمان برنامه درباره فیلم آرگو و حواشی آن گفت: جایزه‌ای که آرگو گرفته سیاسی است و زمانی که فیلم را دیدم بسیار سرخورده شدم و واقعا این انتظار را از فیلم های امریکایی نداشته ام. مشکل فیلم این نیست که در حد جایزه گلدن گلوب نیست بلکه مشکلش این است که فیلم متوسطی است.

وی ادامه داد: خلاقیتی که در فیلم‌های اسپیلبرگ و تارانتینو وجود دارد به هیچ عنوان قابل مقاسیه با آرگو نیست. در این فیلم ایرانی‌ها افرادی با هوش پایین و احمق معرفی شدند و آمریکایی ها بسیار باهوش. فیلم خوب باید آدم بدهای خوبی نیز داشته باشد اما در این فیلم که ایرانی‌ها آدم بدهایش هستند افرادی بسیار کم هوش و سطحی معرفی شده‌اند.

قادری متذکر شد: زمانی که به همچنین فیلمی جایزه می‌دهند مسلما این جایزه سیاسی است و حرکتی ناامیدکننده به حساب می‌آید. با هیچ معیاری نمی‌توان "آرگو" را به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب کرد و هیچ زمانی به اندازه امسال انتخاب‌های گروهای نخبه بی‌اعتبار نبوده است. این اتفاقات در جشنواره فجر ما هم روی می دهد اما نظر اصلی را مخاطبان می‌دهند.
وی در پایان عنوان کرد: به عنوان نمونه موسیقی، تدوین و ریتم فیلم خوب است اما دریغ از یک سکانس و یا روایت خوب. آرگو فیلم کامل متوسطی است و قابلیت وارد شدن در لیست بهترین فیلم‌های منتقدان را هم ندارد.

کد خبر: 52969
Share/Save/Bookmark