شهناز صفاتیان هنرمند دوختهای سنتی از شهرستان «رامسر» به خبرنگار هنر نیوز گفت: دوختهای سنتی هنر اصیل زنان شهرستان رامسر است که سینه به سینه از مادران به دختران منتقل میشود. من نیز از سنین خردسالی این کار را از مادرم فرا گرفتم و در بزرگسالی توانستم مدرک فنی و حرفه ای را بگیرم و در این کار دست به نوآوری بزنم.
او در رابطه با نوآوری خود گفت: جاجیم یکی از صنایع دستی استان ما است که به عنوان زیرانداز از آن استفاده میشود. من دوختهای سنتی را با جاجیم تلفیق کردم و از آن به عنوان قاب آینه و آویز استفاده میکنم اما متاسفانه ماهها است که منتظر تایید و گرفتن شماره ثبت آن از وزارت «فرهنگ و ارشاد» هستم تا بتوانم کارهای خود را برای فروش در اینترنت نمایش دهم و به مشکل برخورد نکنم.
این هنرمند صنایع دستی گفت: ما هنرمندان صنایع دستی مشکلات زیادی برای عرضه و فروش کارهای خود داریم. من دوسال از برای شرکت در هیچ نمایشگاه صنایع دستی دعوت نشدم. هزینه شرکت در نمایشگاههای خصوصی بسیار بالا است و بیشتر هنرمندان صنایع دستی توان پرداخت آن را ندارند. همچنین شرکت در نمایشگاههای خارجی مخارجی سرسام آور است.
او ادامه داد: در خانه همه ایرانیها انواع دوختهای سنتی مانند جلیقههای مخمل، سجاده و جانمازهای ترمه، جلد قرآن، بقچههای گلدوزی، شال کمری، کمربند، رومیزیهای گلابتون، بند ساعت، تابلوهای ملیلهدوزی، روکرسی کوسن و رومبلی سرمهدوزی و منجوقدوزی یا سوزندوزی دیده میشود. اما امروزه به دلیل قیمت بالا کمتر هنر دستی با استقبال رو به رو میشود.
وی با بیان این که زنان در بعضی از دورهها پیراهنهایشان را با انواع این رو دوزیها تزیین میکردند، افزود: اکنون قيمت مواد اوليه توليد انواع صنايع دستی آنقدر افزايش يافته و قیمت تمام شده برای دوخت های سنتی گران است که عملاً استقبال از آن به شدت کاهش یافته است.
این هنرمند با تاکید بر این که صنایع دستی باید کاربردی باشد، یادآور شد: محصولات صنایع دستی باید بتوانند به بازارهای مطرح و مهم جهان راه پیدا کنند این در حالی است که در داخل ایران هنوز یک بازارچه واقعی وجود ندارد. بازارچه اسمش را یدک میکشد یعنی جایی که صاحبان و تولید کنندگان واقعی کالا محصولات خود را ارزان تر و بدون واسطه به مشتریان عرضه میکنند.
صفاتیان با بیان این که در تهران پایتخت ایران هنوز چنین بازارچهای وجود ندارد، تأکید کرد: این همه پاساژ در تهران وجود دارد آیا تا به حال شنیدهاید بگویند اینجا بورس صنایع دستی است. پاساژ پروانه یا غرفههای پارک لاله و خانه هنرمندان و یا غرفههایی در سایر پارکها یا فرهنگسراها نمیتواند دردی از صنایع دستی ایران دوا کند ما در سراسر ایران این مشکل را داریم. وقتی اوضاع در تهران این چنین است چه توقعی از سایر استانها باید داشت.
او اظهار داشت: باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که امروز آن چنان صنایع دستی چین بازار را اشباع کرده که هنرمند ایرانی حرفی برای گفتن ندارد چون مشتری شناختی از صنایع دستی ایران ندارد. او یک هنر تزیینی با نازلترین قیمت میخواهد و برایش فرقی نمیکند فرضاً این گلدوزی کار دست یک هنرمند ایرانی باشد یا کار یک چینی آن هم با ماشین.
این هنرمند با اشاره به این که هنرمندان صنایع دستی به صورت آکادمیک آموزش ندیدهاند و بیشتر استاد- شاگردی این هنرها را آموختهاند، افزود: ما توان حرف زدن نداریم. سواد خیلی از هنرمندان پایین است، وضع اقتصادی آنها ضعیف است، بیشتر آنها از این راه امرار معاش میکنند، ما زبان انگلیسی بلد نیستیم، قدرت بستهبندی کالاهای خود را نداریم و خوب طبیعی است بیشترین سود را واسطهها میبرند. و بیشتر ما از این که کسی پیدا شود که هنر ما را به نصف قیمت پیش خرید کند راضی میشویم چون آنقدر مقروضیم یا مشکلات اقتصادی داریم که به همین پیش خرید راضی میشویم.
او ادامه داد: با این شرایط شاید راه یافتن به بازارهای بینالمللی رویایی است. این که صنایع دستی موجب کارآفرینی برای زنان و کمک خرجی آنها به خانواده میشود به نظرم خیلی درست نیست. اینقدر مشکلات هست که این حرف بیشتر شبیه شعار است کسی از ما حمایت نمی کند. هر کس آثار یک صنعتگر را میبیند کلی از او و هنرش تعریف میکند اما هنری که ارزش اقتصادی ندارد و نمیتوان با آن حتا هزینه مواد اولیه را پرداخت چه فایدهای دارد؟
وی تأکید کرد: دستگاههای دولتی باید از کارآفرینان صنایع دستی مخصوصاً بانوان حمایت بیشتری بکنند.