یک تقلید ناشیانه / نگاهی به فیلم انیمیشن رئال "مبارک"
در حالی که سینمای ایران نیازمند ژانر کودک و نوجوان است، نمونههایی که به روی پرده میرود با کودک امروز که مورد تهاجم انواع و اقسام رسانههاست ارتباط برقرار نمیکند.
تاريخ : جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۳
به گزارش هنرنیوز و به نقل از هنر آنلاین ؛ انیمیشن رئال "مبارک" ساخته محمدرضا نجفی امامی از اواخر بهمن ماه به روی پرده سینماها رفت، یک اثر سینمایی برای رده سنی کودک و نوجوان درباره دختری به نام گل پری( الناز شاکردوست) که علاقه زیادی به ادبیات و نویسندگی دارد. پدر بزرگ او (منوچهر آذر) از نقالان قدیمی است که با عروسکهایش در خیابان نقالی میکند و قصههای شاهنامه را برای کودکان روایت میکند.
قصه از جایی شروع میشود که نقال پیر مانند گذشته مشتری ندارد و عروسکهایش کارایی را که در گذشته داشتند، دیگر ندارند. به جایش عروسکهای امروزی همواره با استقبال خوبی از کودکان مواجه میشوند. این عروسکهای جدید به سرکردگی ضحاک ماردوش که همیشه در جنگ با کاوه، فریدون، رستم و آرش عروسکهای پیرمرد نقال بوده است، موفق میشوند هر کدام از این عروسکها را در جایی زندانی کنند، پیرمرد وقتی میفهمد آخرین عروسکش رستم نیز به دست ضحاک اسیر شده است، روانه بیمارستان میشود و مبارک به همراهی دو دیو سپید داستان برای رهایی رستم از چنگ اهریمن و نجات جان پیرمرد نقال به جنگ با ضحاک میروند در این میان کمک و همراهی گل پری را میخواهند اما ...
روایتی که نجفی امامی برای نمایش داستان مبارک و خورده روایتها و نمایش شخصیتهای شاهنامه به کار گرفته است، جالب است و این ظرفیت و پتانسیل را دارد تا بتواند کودک و نوجوان را تا انتهای داستان نگه دارد.
فیلم در بخش انیمیشن بسیار موفق عمل کرده است. استفاده از تکنیک مناسب و جلوههای ویژه و همچنین دوبله بسیار خوب با موسیقی که چاشنی آن شده است، توانسته با مخاطب آنطور که باید ارتباط برقرار کند، اما بخش رئال، فیلم را به دو تکه ناهمگون تبدیل کرده است که چسبیده شدن آن ها به یکدیگر فیلم را از آن کیفیت اصلی دور کرده است.
به نظر میرسد اگر نجفی امامی به جای استفاده از بازیگری چهره چون الناز شاکردوست که بازی بی مزهای در فیلم دارد، بخش رئال را نیز تبدیل به بخش انیمیشن میکرد کودک و نوجوان امروزی که به خوبی خوب و بد را از هم تشخیص میدهد، می توانست با یک اثر انیمیشن موفق روبه رو شود و از دیدن آن لذت ببرد.
قصه "مبارک" را شاید بتوان ترکیبی از " داستان اسباب بازی" دانست، اما در بخش انیمیشن رئال این فیلم اصلا قابل مقایسه با نمونههای خارجی چون" گارفیلد"، "تد" و... نیست.
در واقع میتوان گفت استفاده از بخش رئال، موجب ضربه زدن به بخش انیمیشن فیلم شده است، به گونهای که فیلم را دوپاره کرده است. نه تنها مخاطب بزرگسال با فیلم ارتباط برقرار نمیکند، حتی مخاطب اصلی و گروه سنی کودک و نوجوان نیز نمی توانند آنطور که باید با کار ارتباط برقرار کنند. اثر بیشتر تبدیل به یک فیلم ضعیف شده است که مخاطب را نه تنها جذب نکرده بلکه از خود دور نیز میکند.
استفاده و یادآوری وجود شخصیتهای کهن ایرانی چون رستم، مبارک، آرش کمانگیر، کاوه آهنگر و حتی دیو سپید در داستانهای شاهنامه که در مقابل شخصیتهای وارداتی چون دی جی مون و آدم آهنیهای موجود در قصههای امروزی که هیچ حسی ندارند و از دنیای رایانهای سر بیرون آوردهاند خود یک نقطه قوت است برای این فیلم که میتوانست به تنهایی نبرد این دو گروه مخاطب را جذب خود کند، اما استفاده از بخش رئال این موفقیت را از "مبارک" گرفت.
در هر صورت "مبارک" یک ایده جدید و تازه در سینمای ایران است که به عنوان کار اول نمیتوان آن را قوی دانست، اما نادیده هم نمیتوان گرفت.
سینمای ایران به این ژانر سینمایی نیازمند است، در حالی که سینمای کودک و نوجوان ما همواره مهجور مانده است و کودکان ما در مقابل انواع و اقسام رسانههای بیگانه و دنیایی از اطلاعات قرار گرفتهاند و داستانهای کهن ایران در حال فراموشی هستند، میتوان با ساخت آثاری بکر و ترکیب دنیای امروز با دنیای کهن گذشتگان کودکانمان را با فرهنگ کهن خود آشنا کنیم و جلوی تهاجم فرهنگی را بگیریم. این نیز میسر نیست جز وجود ایدههای جدید و حمایت از آن ها و همچنین وجود داستان و خلاقیت در بکارگیری آن تا کودک امروز بتواند با آن ارتباط برقرار کند.