صادق کوشکی در گفتگو با هنرنیوز؛
«قصهها» در کجای کارنامه بنی اعتماد است؟
صادق کوشکی گفت: اگر نقد هر پدیده چند خصوصیت را نداشته باشد نقد نیست. ابتدا هر کسی که شروع به نقد میکند باید پایگاه خودش را اعلام نماید بدین معنی که اعلام کند با کدام مبنا، نگاه و عقیده آن اثر مورد نظر را نقد کرده است.
تاريخ : شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۲
صادق کوشکی منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینمایی هنرنیوز در ارتباط با فضای نقد و همچنین مواردی که باید در هنگام نقد هر پدیده رعایت شود گفت: اگر نقد هر پدیده چند خصوصیت را نداشته باشد نقد نیست. ابتدا هر کسی که شروع به نقد میکند باید پایگاه خودش را اعلام نماید بدین معنی که اعلام کند با کدام مبنا، نگاه و عقیده آن اثر مورد نظر را نقد کرده است. چیزی که مهم است و باید به صراحت بیان شود چهار چوب فکری منتقد در هنگام نقد است. چرا که مخاطب باید بداند منتقد با چه زاویه نگاهی اثر را مورد نقد قرار داده است. اما متاسفانه عموماً منتقدین به این بخش اشاره ای نمی کنند آن هم برای این است که اصلاً زاویه خاصی ندارند که آن را اعلام کنند و فاقد زاویه دید ندارند. دومین مسئلهای که بسیار مهم است و باید به آن دقت داشت این است که حداقل منتقد آشنایی نسبی با مقوله ای که نسبت به آن نقد می نویسد داشته باشد اما ما شاهد منتقدانی هستیم که با اثر و فضایی که در مورد آن نقد مینویسند بیگانه هستند. سومین مسئله که حائز اهمیت است مشخص کردن هدف منتقد از نقدی که می نویسد است.
وی در ادامه افزود:او باید مشخص کند که با نقد این اثر می خواهد به چه نتیجه ای برسد. این که آیا نظرش رفع نواقص آن اثر است و یا اینکه میخواهد کارهایی از این دست ساخته نشود، یا نیت برای حذف مولف و سازنده اثر کرده است. به نظرم این رفتار بسیار شجاعانه است و بهتر است منتقدین به این موارد توجه کنند مثلاً اینکه منتقدی اعلام کند که به فلان دلایل میخواهم کارگردان فیلمی که مورد انتقاد من است دیگر فیلم نسازد. اگر مواضع خودمان را به روشنی مشخص کنیم صاحب اثر و مخاطبین متوجه میشوند که کدام بخشها برایشان سودمند است و قطعاً بهره بهتری خواهند برد.
این منتقد در ادامه گفت: چرا باید شرایطی را به وجود بیاوریم که در ابهام آثار یکدیگر را نقد کنیم؟! در شرایط این چنینی هنرمند که اثرش مورد نقد قرار گرفته است نیز دچار سردرگمی میشود. این گونه نتیجهای که از نقد انتظار داریم حاصل نمیشود. در حال حاظر نقدهایی که دارای این ویژگیها باشند بسیار کم هستند. نقد یعنی آیینه اما با تعریفی که در بخش بالا به آن اشاره کردم. اگر این شرایط رعایت نشود نقدمان وارد فضای سیاه نمایی و یا تملق میشود. که در این صورت نقد نمیتواند آثار ما را رو به جلو حرکت دهد وتاثیر دلخواهمان را بگذارد.
کوشکی در ارتباط با فیلم سینمای «قصهها» و تفاوت این فیلم با سایر آثار این کارگردان گفت: فیلم سینمایی «قصهها» را در کنار «روسری آبی» میگذارم و همچنین با سایر کارها هم مقایسه میکنم و این سوال را میپرسم که این چند فیلم توسط یک نفر ساخته شده است. اگر رخشان بنی اعتماد «روسری آبی» را ساخته است جایگاه «قصهها» در کجای کارنامه او است؟! به نظرم کسی که فیلم سینمایی «قصهها» را ساخته است رخشان بنی اعتماد نیست. فضای فیلمها و اعتقادی که در پشت فیلمهای پیشین این کارگردان است بسیار با فیلم «قصهها» متفاوت است. من از وی این سوال را میپرسم «روسری آبی» را چه کسی ساخته است؟!
وی با اشاره به اینکه محتوای فیلمهای قبلی این کارگردان با «قصهها» تفاوت دارد گفت: به لحاظ تکنیکی شاید ساختار این فیلمها مربوط به یک نفر باشد و بتوان شباهتهایی را در بین آنها یافت اما از لحاظ محتوایی و نوع نگاه بسیار با هم متفاوت هستند. اگر انسانی و امیدوارانه در «روسری آبی» درست است آن نگاه در «قصهها» کجا قرار دارد؟! این موضوع از جانب خود فیلم ساز باید مورد بررسی قرار بگیرد. چرا در این فیلم نگاه غیر انسانی، ترسناک و وحشتناک حاکم است. آیا ساختار فیلمهای قبلی این کارگردان به حقیقت وفادارتر است یا قصهها؟! «روسری آبی» فیلم ایرانی است یا قصهها؟!
او این چنین ادامه داد: ما حق داریم که کارگردان را با خودش مقایسه کنیم. رخشان بنی اعتماد نسبت به گذشته اس نمرههای بهتری دریافت خواهد کرد؟! البته این فراز و نشیبها برای هنرمندان طبیعی است نمیتوان این توقع را داشت که هنرمند و مخصوصاً فیلم ساز نگاه مشخص و ثابتی داشته باشد. منتقد هم این حق را دارد که روند کاری وی را بررسی کند.
کوشکی در پایان خاطر نشان کرد: یکی از دلایلی که من «روسری آبی» را مثال میزنم به این دلیل است که کارگردان در آن اثر دروغ و تملق کسی را نمیگوید او انصاف و امید را در آن فیلم رعایت کرده است. رخشان بنی اعتماد در فیلم «روسری آبی» پاچه خواری نمیکند علاوه بر نقدهایی که به جامعه دارد نمیگوید که ایران گل و بلبل است و شعارهای دروغین هم نمیدهد در آنجا به عنوان یک فیلم در ارتباط با جامعه خودش آیینه وار رفتار کرده است. از همه مهمتر برایند آن فیلم ناامیدی نیست. و به جامعه توصیه میکند به سمت امید حرکت کنید. آیا جامعه ما با دیدن فیلم سینمایی «قصهها» خیلی امیدوار میشود؟!