سینمادار چراغ سالن را روشن نکن
نگاهی به فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها»؛
سینمادار چراغ سالن را روشن نکن
این فیلم جزو معدود فیلم‌هایی است که در سینمای ایران ساخته می‌شودکه تیتراژش بسیار مهم است.
 
تاريخ : شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۴۳
فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» فیلمی است که نباید به تنهایی آن را دید. این فیلم جزو معدود فیلم‌هایی است که در سینمای ایران ساخته می‌شود و همه اهالی خانواده با هر سلیقه و هر گروه سنی می‌توانند آن را در کنار هم در سینما ببینند و راضی از آنجا بیرون بیایند و لذت ببرند. حمایت از این فیلم شاید جزو واجبات سینماگران و مسئولین فرهنگی است. این فیلم مربوط به گونه‌ای از سینما است که در دهه‌های اخیر موجب بی‌مهری قرار گرفته است. سینمای کودک ما مرده است با شک‌های چند سال یک باری که توسط برخی از آثار به بدنه سینما زده می‌شود هم زنده نخواهد شد ما نیاز به یک امداد دسته جمعی داریم تا به این گونه از سینما یعنی سینمای کودک جانی دوباره ببخشیم. یادمان باشد (با یک گل بهار نمی‌شود).

برای ساخته شدن این فیلم سینمایی نه به پول، نه به حمایت‌های ارگانی و نه حتی به بازیگران چهره نیاز داشت تا تبدیل به کار خوب و ارزشمندی شود و این یکی از نقاط قوت فیلم است. این فیلم خوب و آبرومند به تبلیغات بیشتری نیاز داشت تا خانواده‌ها برای دیدن آن به سینما بروند نه برای اینکه خوب بفروشد بلکه ببه این دلیل که جزو معدود فیلم‌هایی بود که در سینمای ایران ساخته می‌شود و یک خانواده ایرانی به عنوان کوچک‌ترین عنصر یک جامعه می‌توانند در کنار هم آن را ببینند. این فیلم از شعار پرهیز می‌کند و سعی می‌کند‌‌ همان حرف‌های ابتدایی و کوچک خودش را به درستی عنوان کند. فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» علاقه‌مندی دو کودک با و فرهنگ متفاوت را دستمایه خودش قرار می‌دهد تا دوست داشتن ارزشمند تری را عنوان نماید. در این فیلم موضوع انرژی هسته‌ای بهانه ای شده تا بهانه‌های عاشقانه انسانی را را نمایش دهد حتی عاشقانه‌های دو دوست از دو فرهنگ مختلف که همین موضوع یکی از جذابیت های این فیلم است

اینکه در رساندن این مفاهیم به چه اندازه‌ای موفق بوده است بحث دیگری است که باید به نقد آن پرداخت اما اینکه بدون هیچ ادعایی به این سمت حرکت کرده است جای خوشحالی دارد.

کارگردان فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» احسان عبدی‌پور در کارنامه‌اش فیلم‌هایی همچون«همسنگار»،«توریست» را دارد که به گفته خودش از نظر کیفی مشابه همین فیلمش است اما چون این فیلم در فجر حضور پیدا کرد مسلماً بیشتر دیده شد. اگر بعد از دیدن این فیلم با کارگردانش به صحبت بنشینید در می‌یابید که یکی از دلایلی که باعث خوب شدن فیلم شده است این است که کارگردان شناخت خوب و کاملی از محیطی که در آن فیلم ساخته است داشته با آن مردم و فرهنگشان عجین بوده است انتخاب خانواده‌ها و میزانسن‌های موجود در آن به درستی صورت گرفته است. تعداد نابازیگران این فیلم کم نیست اما در کمال خوشحالی باید گفت بازی گرفتم از بچه‌هایی که تعدادشان هم کم نبوده است در بسیاری از موارد به درستی صورت گرفته و تصنع در بازیشان به حده اقل رسیده است.

دکوپاژ، میزانسن‌ها، حرکت دوربین و موارد دیگر در فیلم در این راستا قرار گرفته است که فضای بومی آنجا به تماشاگر منتقل شود و خللی در آن بوجود نیاید. یکی دیگر از نقاظ قوت این فیلم فیمنامه خوب و پر کشش آن است. البته اینکه کارگردان در اینجا فیلمنامه نویس هم بوده است به کار کمک کرده است و خودش می‌دانسته که چه چیزی را می‌خواهد به تصویر بکشد. ریتم و تمپو درونی فیلمنامه به فیلم شکل سینوسی واری را داده است که مخاطب خسته نمی‌شود. فیلمنامه بعد گذشت لحظاتی هر دم خوراکی را به مخاطب می‌دهد تا او را برای دیدن ادامه فیلم مشتاق نگه دارد. طنز‌های انتخابی که در غالب دیالوگ نوشته شده است به گونه‌ای است که در موقعیت معنی پیدا می‌کند و سکوت‌های رعایت شده در فیلم به لحاظ زمانی نیز به درستی صورت گرفته است که در اصطلاح صحنه را نمی‌اندازد.

تیتراژ پایانی که قطعاً در فیلم نامه لحاظ شده بود جزو معدود تیتراژ‌هایی در سینمای ایران است که باید آن را دید و با پایان آن است که فیلم برای بیننده به اتمام می‌رسد. اما متاسفانه در سالن‌های سینما به محض شروع تیتراژ طبق یک سنت غلط سینما دار چاغ‌های سالن را روشن می‌کند که این لطمه‌ای جبران ناپذیر به فیلم می‌زند. خواند نامه توسط کودک فیلم در پایان کار حس نوستالژی را در مخاطب ایجاد می‌کند که او را مجبور می‌کند تا کار را تا انتها نببیند.


یادداشت: علی دهبان
کد خبر: 67512
Share/Save/Bookmark