واکنشها به سخنان یک فیلمساز جوان
غورههایی که هنوز مویز نشدهاند!
منبع : جوان
تاريخ : چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۲۰
سخنان کارگردان جوان فیلم «ابد و یک روز» که در جریان یک کارگاه آموزشی در جشنواره فیلم کوتاه تهران عنوان شد، با واکنشهای زیاد و بعضاً تندی مواجه شده است.
پس از نزدیک به دوسال از جشنواره سی و سوم فیلم فجر به تدریج برخی که از دیدن فیلم یک جوان ۲۲ ساله عنان از کف بریده و فیلم و فیلمساز را حلوا حلوا کرده بودند، در حال درک هشدارهای معدود افرادی هستند که آن زمان آنها را به قدری خویشتنداری دعوت میکردند تا برای رعایت مصالح خود آن جوان هم که شده اولین فیلم او را جایزه باران نکنند.
سعید روستایی در حاشیه ورکشاپ چهار نفره ساخت فیلم کوتاه ارزان گفت: «زمانی شما گفته بودید که دستیاری نکردهاید و این برای من الگو شد و به همین دلیل من دستیار نشدم، چون دستیار تفکر ندارد و ته هنر دستیار بستن خیابان است و از یک دستیار کارگردان خوب درنمیآید. به همین دلیل من اول فیلم کوتاه ساختم و بعد فیلم بلند سینماییام را کارگردانی کردم.»
روز گذشته انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان در بیانیهای به سخنان روستایی واکنش نشان داد؛ در بخشی از این بیانیه آمدهاست: «ما معتقدیم کارگردانی فیلم بلند سینمایی یک «حق» نیست که آن هم به واسطه حضور و عضویت در یک انجمن یا باند و حزب و گروه به فردی تعلق گیرد. کارگردانی همانند دستیاری یک حرفه در سینما است که برای ورود به هر دوی آنها باید مختصات و ویژگیهای منحصر به فرد داشت که کشف و بروز این تواناییها ساز و کار گستردهتری ورای ساخت فیلم کوتاه یا دستیاری در چند فیلم را میطلبد و به این وسیله از تمامی فعالان محترم عرصه سینمای کشور خواهشمندیم، تفسیر مشاغل درگیر در تولید فیلم را به متخصصان آن شغل بسپارند، یا با مشورت بزرگان و صاحبنظران آن عرصه از تعاریف سلیقهای پرهیز و از تقلیل وظایف آنها به تجربیات یا خواستههای شخصی جلوگیری کنند.»
از سویی دیگر دانش اقباشاوی، دستیار کارگردان فیلمهایی چون «رستاخیز»و« به رنگ ارغوان» در واکنش به سخنان روستایی نوشت: «نداشتن تجربه حضور در صحنههای فیلمبرداری میتواند عیب نباشد، اما به شرط آنکه آنکس که قرار است نام کارگردان را یدک کشد، ابتدا به هر شکلی فن و مهارت کارگردانی را آموخته باشد، مثلاً پلانبندی را یاد گرفته باشد تا مجبور نشود با دوربین روی دست دور بازیگران چرخ بزند یا مثلاً یاد گرفته باشد که یک فیلم جغرافیا میخواهد و محض رضای خدا و محض رضای پرده بزرگ چند لانگشات نیاز دارد و اصلاً بداند که فرق فیلم تلویزیونی و فیلم سینمایی در چیست.»
در کشوری که اساساً در بسیاری از بخشها به جوانان اعتماد نمیشود، داوران بزرگترین جشنواره فجر انقلاب اسلامی برخلاف عادت مألوف و طریق معروف تصمیم گرفتند، عمده جوایز را به تلخترین و گزندهترین تصویری که از خانواده ایرانی در یک فیلم تصویر شدهاست، اهدا کنند؛ فیلمی که به لحاظ کارگردانی اگرچه واجد ارزشهایی بود، اما عقلسلیم حکم میکرد به اندازه و به قدر معقول مورد تقدیر و تجلیل قرار بگیرد. بگذریم از اینکه فیلم به لحاظ اخلاقی و ملی اثری توهینآمیز محسوب میشد و در بحبوحه تحریمهای ظالمانه به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از ایران تصویری نکبتبار و رو به انحطاط ارائه میکرد و حتی به لحاظ رعایت مصالح ملی و میهنی هم که شده، لازم بود ملاحظات دیگری درباره آن در نظر گرفته شود که نشد. دست و دلبازی در اهدای جوایز به «ابد و یک روز» طی دو سال اخیر تأثیرش را بر جریان سینمای کشور گذاشته و آثار اخیر جشنواره فیلم کوتاه تهران به وضوح مؤید آن است.
سخنان خام و غیرمنطقی اخیر کارگردان فیلم «ابد و یک روز» که حتی پس از واکنشها و اعتراضها واکنشی برای جبران از سوی وی برنینگیخت، نشان میدهد که خرج کردن از اعتبار مهمترین جشنواره فیلم کشور برای او عملی اشتباه بوده است، نگاه غیر راهبردی و بیمار جشنواره فیلم فجر بارها از سوی دلسوزان عرصه هنر و فرهنگ کشور مورد نقادی جدی قرار گرفته، اما هیچگاه قدمی اساسی برای معالجه این بیماری صورت نگرفته است.