نگاهی دوباره به سیاستهای وزارت ارشاد؛
سیاست قابل استنادی برای بانوان در موسیقی وجود ندارد
طبق سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جایگاه مشخصی برای حضور بانوان در موسیقی وجود ندارد.
تاريخ : شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۴
پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، سیاستهای مختلفی نسبت به هنر موسیقی و به خصوص حضور بانوان در این عرصه در پیش گرفته شد، تا حدودی تکلیف برخی قضایا مشخصی شد، اما هنوز در این راستا سیاست یکسان و قابل استنادی نسبت به فعالیت بانوان در این عرصه گرفته نشده است.
چند سال اول انقلاب به طور مطلق خبری از فعالیت و حضور بانوان در عرصه موسیقی وجود نداشت اما با مرور زمان گروههای موسیقی ویژه بانوان شکل گرفت؛ این گروهها در ابتدا با مجوز شفاهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در
” گروههای بانوان در ابتدا با مجوز شفاهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالنهای غیررسمی فعالیت خود را آغاز کردند. “
سالنهای غیررسمی (زیرزمین، پارکینگ و یا سالن بزرگ پذیرایی خانههای شخصی) فعالیت خود را آغاز کردند.
این اجراها به این شکل بود که کارمندان دفتر موسیقی از محل بازدید میکردند (در محل کنسرت، نمیبایست صدا از پنجره و یا منفذی به بیرون درز پیدا کند) و در روز کنسرت یکی از خانمهای حراست دفتر موسیقی، در محل کنسرت حضور مییافت، در حالی که همکار مرد او در نزدیکی محل مستقر میشد. فعالیت موسیقایی بانوان به همین شکل ادامه داشت تا اینکه مجوز حضور گروههای موسیقی ویژه بانوان در جشنواره فجر صادر شد.
شرایط به همین منوال پیش میرفت تا شاهد حضور رسمیتر بانوان به صورت همخوان و همنواز در سالنهای مشخصی در پایتخت بودیم، از جمله این کنسرتها، کنسرت «راز نو» حسین علیزاده بود که در تالار وحدت در سال ۱۳۷۶ به روی صحنه رفت. اما همچنان مشکلاتی در رابطه با حضور بانوان در عرصه موسیقی وجود داشت. از جمله این مشکلات میتوان به محدودیت زمانی اجرای گروههای موسیقی بانوان اشاره داشت
” نبود هیچ کار ضبط شدهای سبب میشود منتقدان هم به این گروهها توجه زیادی نداشته و یا آهنگسازان کار خود را برای اجرا به آنان واگذار نکنند. “
و یا مشکلاتی که این گروهها برای تبلیغات و خبررسانی دارند، که شامل نصب پوستر یا تراکت میشود. از طرف دیگر نبود هیچ کار ضبط شدهای سبب میشود منتقدان هم به این گروهها توجه زیادی نداشته و یا آهنگسازان کار خود را برای اجرا به آنان واگذار نکنند.
حال با وجود چنین مشکلاتی در رابطه با کار گروههای موسیقی شاهد آن هستیم که گاه به صورت کاملاً سلیقهای این محدودیتها بیشتر نیز میشود به طوری که مشاهده شده از انتشار آلبومهایی که در آنها همخوانی بانوان استفاده شده جلوگیری به عمل آمده که از جمله آن آلبوم «عشق آتشین» امینالله رشیدی است و یا میبینیم علیرغم مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اجازه نوازندگی خانمها در برخی شهرستانها از جمله اصفهان، تبریز و چند استان دیگر داده نمیشود. اگر مرجع تصمیمگیری برای هنر کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، پس چرا باید یک هنرمند برای ارائه آنچه که دوست میدارد و میداند مردم نیز دوست میدارند و برای عرضه آن مدتها در انتظار مجوز وزارت ارشاد بوده با مشکل روبرو شود و با یک تصمیم غیر کارشناسانه نتایج زحمات خود را بر آب ببیند.
امیرحسین مکاریانی